۰
plusresetminus
فارغ از همه این تحلیلها، در واکاوی و شناخت دقیق و توام با واقعیت ماهیت تحولات منطقه، باید با یک نگاه چند متغیری به این مقوله نگریست. به عبارت دیگر در بازشناسی حضور ایران در مقابله با داعش،‌ عوامل و متغیرهای مختلفی تاثیرگذار هستند،‌ ولی‌ نقش و وزن یک عامل یا متغیر احتمالاً پررنگ
می­باشد. نگارنده معتقد است که ملاحظات مربوط به امنیت ملی ایران؛ فارغ از سایر ملاحظات سیاسی، دینی و مذهبی ایجاب می نماید تا ایران مقابل داعش صف­آرایی نماید. اگر مقامات امریکایی ادعا می نمایند که داعش تهدیدی برای امنیت ملی ایالات متحده است ؛ چرا کشوری مانند ایران که تهدید داعش به مرزهای 50 کیلومتری­اش رسیده است باید دست روی دست بگذارد؟ در این تحلیل با درنظر گرفتن این موضوع،‌ سعی داریم از دیدگاه نظریات جریان اصلی روابط بین­الملل و به ویژه نظریه رئالیسم به تبیین موضوع حضور ایران در جبهه ضد داعش بپردازیم.
چرا مقابله با داعش عین امنیت ملی ماست؟
جوان و تاریخ- مقالات

جعفر عظیم­زاده

منطقه خاورمیانه از دیرباز یکی از کانونهای اصلی تحولات امنیتی و نظامی به شمار می­آید و در طول تاریخ، این منطقه آبستن جنگها و منازعات خونینی بوده است. امروزه منطقه خاورمیانه دوران بسیار حساس و پیچیده­ای را سپری می کند؛ وضعیتی که همان «تنگنای امنیتی» یا «دوراهی امنیتی» (Security Dilemma) مورد نظر رئالیستها را به ذهن متبادر می­کند؛ بدون شک یکی از بازیگران اصلی این معمای امنیتی در منطقه، ظهور و بروز پدیده­ای به نام «داعش» می باشد. «داعش» یا به تعبیر بنیانگذاران و هوادارن این گروه، «دولت اسلامی عراق و شام» در حقیقت جمعی از نیروهای القاعده با ملیتهای مختلف می­باشند که در سال 2003 توسط «ابومصعب الزرقاوی» و در جریان نامه­ی وی به «اسامه بن لادن» رهبر القاعده، ابعاد فکری و عملیاتی آن طرحریزی و
پایه­گذاری شد. زرقاوی در این نامه ضمن تاکید بر ابعاد استرات‍ژیک حضور القاعده در عراق و سرزمین شام و همچنین ضرروت مبارزه با کفار (امریکا و شیعیان)، جهاد فی سبیل­الله در سرزمین رافضین (عراق) را واجب دانسته و اعلام نمود که معرکه واقعی و سرنوشت نهایی جنگ با کفار در سرزمین شام و اطراف آن تعیین خواهد شد. بعد از موفقیت نسبی پروژه داعش در سوریه؛ در تابستان 1393 (2014)، بخشهایی از شمال و غرب عراق نیز عرصه تاخت و تاز داعش  قرار گرفت و در سایه عوامل مختلفی نظیر ضعف ارتش عراق، شکاف اجتماعی و قومیتی جامعه عراق، اختلافات سیاسی هیات حاکمه و... مناطقی از عراق نظیر نینوا،‌ صلاح­الدین و موصل نیز به تصرف داعش درآمد. البته حمایتهای برخی کشورهای منطقه و ایالات متحده امریکا و غرب نیز در توسعه و تقویت این گروه بسیار موثر بوده است.

با توجه به تضادهای هویتی بین ایران و داعش و همچنین عمق فجایعی که این گروه در عراق و سوریه به بار آورده است، ضرورت اقدام فوری و عاجل برای مهار و کنترل این گروه تروریستی بیش از پیش احساس می­شود؛ از اینرو ایران باید شناختی جامع و مانع و مبتنی بر واقعیات مکانیزم بازی قدرت در عراق و سوریه داشته باشد تا بتواند امنیت ملی خود را تمام و کمال حفظ نماید. ناگفته نماند که از ابتدای شروع بحران سوریه و به ویژه تحولات کشور عراق، دولت ایران بدون هیچ تعلل و مصلحت­­اندیشی وارد میدان مبارزه با داعش شد و امروزه بر همگان آشکار است که اگر ایران هم مانند سایر کشورها گرفتار  مصلحت اندیشی می­شد و به موقع وارد میدان نمی شد، شاید تهدید داعش به مراتب جدی­تر شده بود.

بدون شک نام سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران در صدر لیست مبارزه با داعش قرار دارد. ایشان در سخنرانیهای خود بارها دولتهای منطقه را به خطر داعش آگاه نموده و در یکی از دیدارهای اخیر خود با فرماندهان دفاع مقدس و ایثارگران استان کرمان؛ به صراحت از عملکرد ایالات متحده در مقابله با داعش انتقاد نمود و حتی از کارشکنی و تعلل امریکاییها در مقابله با داعش که منجر به اشغال الرمادی مرکز استان الانبار شد پرده برداشت. از طرف دیگر در داخل ایران؛ هم در محافل علمی و هم در صحبتهای روزمره؛ بحث­های فراوانی در خصوص نقش­آفرینی ایران در جبهه مقابله با داعش و حمایتهای سیاسی، نظامی و مستشاری این کشور از دولتهای عراق و سوریه  بین موافقان و مخالفان صورت گرفته است. در بررسی دیدگاه­های مختلف در مورد علل و انگیزه­های حضور ایران در جبه ضد داعش، برخی از تحلیل­گران به ماهیت ارزشی نظام سیاسی ایران اشاره دارند و معتقدند که ایران برای دفاع از حرمین امامان معصوم می بایست در عراق و سوریه حضور داشته باشد و عده­­ای دیگر معتقدند ایران به عنوان یک قدرت منطقه­ای تمایل دارد حوزه نفوذ خود را در کشورهای عراق و سوریه گسترش دهد و در نهایت با تقویت جبهه مقامت بتواند کماکان به عنوان قدرت چالش­گر اصلی اسراییل در منطقه مطرح باشد.

فارغ از همه این تحلیلها، در واکاوی و شناخت دقیق و توام با واقعیت ماهیت تحولات منطقه، باید با یک نگاه چند متغیری به این مقوله نگریست. به عبارت دیگر در بازشناسی حضور ایران در مقابله با داعش،‌ عوامل و متغیرهای مختلفی تاثیرگذار هستند،‌ ولی‌ نقش و وزن یک عامل یا متغیر احتمالاً پررنگ
می­باشد. نگارنده معتقد است که ملاحظات مربوط به امنیت ملی ایران؛ فارغ از سایر ملاحظات سیاسی، دینی و مذهبی ایجاب می نماید تا ایران مقابل داعش صف­آرایی نماید. اگر مقامات امریکایی ادعا می نمایند که داعش تهدیدی برای امنیت ملی ایالات متحده است ؛ چرا کشوری مانند ایران که تهدید داعش به مرزهای 50 کیلومتری­اش رسیده است باید دست روی دست بگذارد؟ در این تحلیل با درنظر گرفتن این موضوع،‌ سعی داریم از دیدگاه نظریات جریان اصلی روابط بین­الملل و به ویژه نظریه رئالیسم به تبیین موضوع حضور ایران در جبهه ضد داعش بپردازیم.

در میان رویکردها و پارادایمهای مختلف روابط بین­الملل در خصوص توضیح و تبیین مسایل منطقه­ای و بین­المللی نظیر درک و برداشت بازیگران و کنشگران از تحولات و موضوعات مختلف و الگوی رفتاری آنها؛ رهیافت رئالیستی می تواند چهارچوب نظری مناسب و منطبق با واقعیت را به دست دهد. پارادایم رئالیستی از معدود نگرشهایی است که مساله امنیت و بیشینه­سازی منافع ملی محور و پایه اصلی آن به شمار می­رود و مسایلی مانند امنیت منطقه­ای، امنیت بین­المللی، ناامنی، بقا، خوداتکایی در تحصیل امنیت و خودیاری(Help- Self)، در دستور کار اصلی آنها قرار دارد. واقع گرایان از سیاست و معادلات منطقه­ای و
بین­المللی تصویر نسبتاً تار و تیره­ای ارائه می­دهند و نظام بین­الملل را میدان مبارزه­ای می دانند که درآن کشورها با بی­رحمی هرچه تمام­تر به دنبال فرصتهایی برای بیشینه­سازی منافع ملی و قدرت خود هستند و اعتماد و همکاری در میان آنها محلی از اعراب ندارد. جان میرشایمر پدر «واقعگرایی تهاجمی» می گوید «احتمال دارد جنگ ویژگی دائمی نظام بین­الملل نباشد؛ اما همواره رقابت امنیتی بی­رحمانه­ای وجود خواهد داشت که در آن جنگ مانند باران همواره محتمل است و لذا ناامنی ویژگی بارز نظام بین الملل است و همچون هنجار عادی نظام بین الملل پذیرفته شده است.» یکی از موضوعاتی که مورد تاکید و توجه رئالیستها می باشد؛ مساله «تنگنای امنیتی» یا «دوراهی امنیتی» است. تنگنای امنیتی وضعیتی است که در آن تلاش هر بازیگر برای افزایش امنیت خود به شکل تناقض­آمیزی موجب کاهش امنیت بازیگر دیگر خواهد شد؛ لذا بازیگران باید این واقعیت را بپذیرند و تلاش نمایند با مدیریت ناامنی تبعات و پیامدهای آن را علیه خود مهار و کنترل نماید. به باور آنها تنگنای امنیتی نه تنها می­تواند به وجودآورنده تنشها و منازعات شود؛ بلکه برای وقوع جنگ نیز زمینه لازم را فراهم می­کند و لذا هر یک از بازیگران بر این باورند که بازیگری که بتواند اولین ضربه را وارد نماید؛ در مراحل بعدی منازعه برتری قاطعی نسبت به حریف خواهد داشت. آنها مدیریت ناامنی را به معنای کاهش میزان ناامنی، افزایش ظرفیت بازیگر در برابر تهدیدات امنیتی و انتخاب ابزاری مناسب برای مواجهه با اقدامات ضدامنیتی بازیگران متخاصم تعریف می کنند و معتقدند که بازیگران باید استراتژیهای مختلفی برای مدیریت مطلوب این فضای ناامن بکار گیرند. استراتژیهای نظیر مدیریت ناامنی برمبنای قدرت تهاجمی، مدیریت ناامنی برمبنای قدرت تدافعی(بازدارندگی) و مدیریت ناامنی برمبنای ائتلاف­سازی.

با این تفاسیر و با توجه به روند مطالبی که گفته شد داعش و جمهوری اسلامی در نحوه تفکر و برداشت خود از پدیده­ها و موضوعات مختلف خصوصاً هویت، مکتب فکری، منافع و تهدیدات متقابل، بسیار نامتجانس و متناقض فکر می کنند؛ چون داعش قبل از هر چیز خود را پدیده ای هویتی در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه معرفی می نماید که وظیفه احیای خلافت و امارت اسلامی و بازسازی شوکت و عظمت اهل سنت را دارد و همان تصویر سیاه و تیره­ای که مورد نظر رئالیستها می­باشد؛ در فضای امنیتی منطقه خاورمیانه ایجاد کرده است و لذا جمهوری اسلامی باید با اتخاذ یک سیاست واقع­بینانه محیط امنیتی خود را تدبیر نماید و با اتخاد راهبرد تهاجمی در کنار استراتژی تدافعی و ائتلاف سازی در دکترین امنیت ملی خود به مهار، کنترل و نابودی داعش اقدام نماید.  ارزیابی و بررسی عملکرد و الگوی رفتاری داعش به خوبی نشاندهنده این واقعیت است که داعش، سودای تشکیل حکومت و خلافت اسلامی را در همه سرزمینهای اسلامی را در سر دارد  و در این مسیر تنها به سوریه و عراق اکتفاء نخواهد کرد؛ بلکه دیگر دولتهای عربی منطقه هم باید منتظر تهاجم ناگهانی داعش به کشورهای خود باشند؛ زیرا گروههای تکفیری، حکومتهای کشورهایی نظیر عربستان،‌ اردن، ترکیه، کویت و قطر را نیز غیر اسلامی و وابسته به کفار می دانند. از طرف دیگر امریکا و کشورهای غربی در پروژه بلند مدت خود سعی دارند کانون توجه گروههای تندرو اسلامی و آمیخته با آموزه­های سلفیم را از قلمرور سرزمینی خود دور نگهدارند و با نواختن بر طبل فرقه­گرایی ، خاورمیانه را درگیر بحران و آشفتگی نمایند، چراکه آنها در محیط بحرانی خاورمیانه با کمترین هزینه، بیشترین سود و منفعت را کسب می نمایند؛ و از آنجاییکه یکی از آموزه­های سلفیسم جنگ با فرقه­ها است، گروههایی نظیر داعش خود به خود به بیشینه سازی منافع امریکا و غرب کمک می نمایند.

با توجه به اینکه داعش به مرزهای سیاسی اعتقادی ندارد؛ لذا گفتمان و عملکرد آن علاوه بر تهدیدهای منطقه ای و بین المللی، به طور خاص تهدیدی جدی برای امنیت ملی و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران می باشد. تهدیدی که از آن صحبت می شود علاوه بر اینکه امکان دارد موجودیت نظام را به خطر بیاندازد؛ بلکه این تهدید نفوذ سیاسی و توسعه و گسترش گفتمان سیاسی ایران را که در نتیجه تحولات حاصل از بیداری اسلامی در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا به وجود آمده بود، با چالش مواجه می نماید. از اینرو ضرروت مقابله سخت­افزاری و نرم­افزاری در مهار داعش بیش از پیش در سیاست امنیتی ایران احساس می شود. 

https://www.cafetarikh.com/news/21020/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما