۰
plusresetminus
ناکامی پیمان در جلب عضویت دولتهای عرب و تغییر کارکرد اصلی پیمان که جلب حمایتهای نظامی و مالی غرب (بویژه ایالات متحده ) بود، نگرانیهای امنیتی کشورهای عضو را شدت بخشید و این کشورها را بر آن داشت تا پیمانی منطقه ای و بدون حضور قدرتهای خارجی منعقد سازند .
ساختار سازمانی پیمان سنتو
 سنتو به پیمان همکاری امنیتی ، دفاعی و اقتصادی چند جانبه با عضویت کشورهای ایران ، ترکیه ، پاکستان ، انگلستان و مشارکت امریکا به عنوان عضو ناظر اطلاق می‌شود که در 1338تا 1357ش دایر بود. این پیمان ابتدا به پیمان بغداد معروف بود اما در پی کناره گیری عراق ، در مرداد 1338 ، به سازمان پیمان مرکزی (سنتو) موسوم شد و مرکز آن به آنکارا انتقال یافت .
بحرانهای سیاسی دهة 1330 ش زمینه ساز انعقاد پیمان سنتو بود. در بهمن 1331 رئیس جمهور امریکا، آیزنهاور، برایجاد سامانة اتحاد در منطقة خاورمیانه برای مقابله با تهدید کمونیسم شوروی سابق تأکید کرد. وزیر امور خارجة امریکا، جان فوستر دالس ، نیز ضمن طرح راهبرد نظامیِ انتقام گسترده ، اتحاد کمربند شمالی ، شامل ترکیه و ایران و پاکستان را برای مقابله با تهدید شوروی مطرح ساخت. با آنکه امریکا طراح اصلی این پیمان بود، هیچگاه عضویت رسمی پیمان را نپذیرفت اما به عنوان عضو ناظر با شرکت در کمیته های مختلف سازمان و انعقاد موافقتنامه های دو جانبة نظامی با اعضا، نقش اساسی و تعیین کننده ای در پیمان داشت .
ساختار سازمانی سنتو عبارت بود از یک شورا و دبیرخانه ؛ شورا دارای کمیتة نظامی ، کمیتة ضد براندازی ، کمیتة ارتباطی و کمیتة اقتصادی بود و به عنوان رکن عالی سازمان ، در سطح نخست وزیران یا وزیران امورخارجه به طور معمول اجلاس سالانه داشت . بعلاوه ، شورای نمایندگان ، در سطح سفرای کشورهای عضو و به ریاست دبیرکل سازمان ، به طور مداوم نشستهایی در آنکارا برگزار می کرد. دبیرخانه دارای چهار بخش سیاسی و اداری ، اقتصادی ، روابط عمومی و امنیت بود. گروه دایمی نمایندگان نظامی از پنج افسر ارشد، به نمایندگی از کمیتة نظامی تشکیل می شد و در مسائل نظامی خلیج فارس و کشورهای عضو منطقه (کمربند شمالی )، طرف مشورت این کمیته قرار می گرفت . این گروه ، وظیفة هدایت ستاد مشترک برنامه ریزی نظامی را نیز به عهده داشت . دبیرخانة علمی نیز برای پژوهش دربارة کشاورزی و سرمایه گذاری فنی در تهران مستقر بود.
وظیفة کمیتة نظامی سنتو، که از نمایندگان پنج کشور عضوتشکیل می شد، تأمین و تحکیم امنیت نظامی کشورهای منطقه و همکاری در مسائل دفاعی بود. این کمیته ، هماهنگی طرحهای نظامی و تمهید برنامه های آموزش نظامی و مانورهای مشترک را به عهده داشت و فاقد هر گونه ساختار فرماندهی نظامی یا لشکرهای جنگی تحت امر سازمان بود. اغلب تمرینهای نظامی ، با مشارکت نیروهای ایران و ترکیه در دریای عمان و خلیج فارس انجام می گرفت . کمیتة نظامی از 1339 تا 1356ش  چهار مانور مشترک نظامی برگزار کرد .
کمیتة اقتصادی سنتو که از کمیته های فرعی ارتباطات ، بهداشت ، کشاورزی ، تحقیقات و آموزش علمی و گروه مشاوران توسعة مواد معدنی تشکیل شده بود، وظیفة هماهنگی همکاریهای اقتصادی بین کشورهای عضو و توسعه و تقویت منابع مشترک مالی و اقتصادی را بر عهده داشت . کارکردهای اصلی کمیتة ضد براندازی سنتو ایجاد هماهنگی ، پخش اطلاعات و برنامه ریزی برای جنگ چریکی در برابر حملة احتمالی شوروی در منطقه بود .
پس از تأسیس سنتو، امریکا برای حمایت از این پیمان ، قراردادهای دو جانبة نظامی با کشورهای عضو منعقد کرد. این قراردادها در شش ماده با متن و محتوای یکسان تنظیم شده بود که بر طبق مادة یک آن واشنگتن متعهد می شد به هنگام تجاوز به هر یک از کشورهای عضو و بنا به درخواست آن کشور اقدامات مقتضی ، از جمله استفاده از نیروی مسلح ، به عمل آورد. این معاهده تمایل امریکا به دخالت نظامی در دفاع از این کشورها را تأیید می کرد، اما حمایت امریکا را به طور رسمی تضمین نمی کرد. همچنین ، سیاستگذاران امریکا مخفیانه به آماده سازی طرحهای اضطراری در منطقه پرداختند تا در صورت بروز جنگ فراگیر، سلاحهای هسته ای ـ تاکتیکی را به کار گیرند. شوروی اقدام امریکا را در انعقاد قراردادهای نظامی به شدت محکوم کرد. نیکیتا خروشچف ، دبیرکل حزب کمونیست و نخست وزیر اتحاد جماهیر شوروی انعقاد قرارداد نظامی ایران ـ امریکا را اقدامی برای تبدیل ایران به پایگاه نظامی امریکا ارزیابی کرد که واشنگتن را قادر می ساخت در مرزهای مشترک ایران و شوروی پایگاه موشکی مستقر سازد.
انگلستان سنتو را برای امنیت خود حیاتی می دانست و آن را پیروزی بزرگی قلمداد می کرد که مکمل کامیابی آنان در کودتای 28 مرداد 1332 بود. به گمان آنها، کارآیی و پایداری سامانة امنیتی خاورمیانه ، بویژه پیمان سنتو، با مشارکت دول عربی خاصه مصر، تضمین می شد .
هر یک از کشورهای عضو، به دنبال اهداف خاصی عضویت در این پیمان را پذیرفته بودند. حکومت محمدرضا پهلوی که در پی اتحاد منحصر به فرد با غرب و رابطة حامی ـ وابسته با امریکا بود، به عضویت پیمان سنتو درآمد. شاه انتظار داشت که در مقابل اتخاذ این سیاست ، امریکا و غرب اسباب تحکیم سلطنت وی را فراهم آورند. تحولات انقلابی خاورمیانه به رهبری جمال عبدالناصر، وقوع کودتا و واژگونی سلطنت در عراق و قطع رابطة مصر با ایران ، منجر به بیم و انزوای حکومت ایران در منطقه شد. این اوضاع شاه را ناگزیر از برقراری مناسبات نزدیکتر با امریکا و امضای موافقتنامة دفاعی دو جانبه با امریکا کرد. اما این موافقتنامه ، کمک نظامی امریکا را در صورت تجاوز کمونیسم بین المللی پیش بینی می کرد، در حالی که شاه بیشتر نگران ملی گرایی عربی بویژه در خلیج فارس بود. شاه از عدم عضویت کامل امریکا در سازمان پیمان مرکزی نیز ناخرسند بود و بیم آن داشت که پیمان بدون حضور رسمی امریکا کارآیی لازم را نداشته باشد و کمکهای نظامی و مالی امریکا به ایران ، محدود شود .
از دیدگاه دولت پاکستان ، پیوستن به بلوک غرب در قالب سیتو و پس از آن سنتو، مؤثرترین روش برای مقابله با نگرانیهای امنیتی در برابر هند و مسئلة پشتونستان و بحران جامو و کشمیر بود.
منافع ترکیه در پیمان سنتو نیز، چون ایران ، روشن بود. ترکیه که عضو ناتو (پیمان آتلانتیک شمالی ) هم بود، از هنگام پایان گرفتن جنگ جهانی دوم به یکی از مهمترین پایگاههای مقابله با شوروی در منطقه تبدیل گردید و در دهه های سی و چهل شمسی از کمکهای مالی و نظامی امریکا برخوردار شد در مقایسه با اتحادهای ضدشوروی در اروپای غربی و آسیای جنوب شرقی ، سنتو گسترش محدودی داشت . اعضای سنتو دربارة مسائل بنیادی از قبیل فرماندهی مشترک نظامی و طرحهای اضطراری برای جنگ محدود توافق نداشتند. اگرچه در پیمان سنتو برنامه ریزی و تمرینهای نظامی مشترک انجام می شد، کمک این اتحادیه به توان نظامی کشورهای عضو، «حاشیه ای » بود و بیشتر همکاریهای نظامی و اطلاعاتی بین کشورهای عضو به صورت دو جانبه و خارج از محدودة این سازمان انجام می گرفت . از دهة 1340ش به این سو، تخفیف جنگ سرد و تنش زدایی در روابط امریکا و شوروی و پیشرفت فن آوری موشکی امریکا، ماهیت منافع امریکا را در برابر سنتو دگرگون کرد و رویکرد امریکا به این سازمان ، از بُعد راهبردی ـ نظامی به بُعد اقتصادی تغییر یافت . بدین سان ، مشخصه های امنیتی ـ دفاعی سنتو در برابر فعالیتهای اقتصادی این سازمان اهمیت خود را از دست داد. تأمین اعتبارهای کلان از سوی صندوق قرضة توسعة امریکا و وامهای بلاعوض بریتانیا، نشانة برتری همکاریهای اقتصادی بود. طرحهای عمرانی مانند تکمیل خط آهن ایران ـ ترکیه ، ایجاد شبکة مستقیم مایکروویو آنکارا ـ تهران ـ کراچی و طرحهای برقراری خطوط ارتباطی رادیویی و هوایی بین کشورهای عضو که در دهه های 1340 و 1350 ش به اجرا در آمد، از جمله همکاریهای اقتصادی کشورهای عضو پیمان بود .
ناکامی پیمان در جلب عضویت دولتهای عرب و تغییر کارکرد اصلی پیمان که جلب حمایتهای نظامی و مالی غرب (بویژه ایالات متحده ) بود، نگرانیهای امنیتی کشورهای عضو را شدت بخشید و این کشورها را بر آن داشت تا پیمانی منطقه ای و بدون حضور قدرتهای خارجی منعقد سازند . در پی مذاکرات مقدماتی میان وزرای خارجه و اقتصاد ترکیه و ایران و پاکستان در تیر 1343، سران سه کشور، جمال گورسل ، محمدرضا پهلوی و ایوب خان ، در 29 و 30 تیر 1343در اجلاسی در استانبول ، با صدور اعلامیة مشترکی علاقه مندی خود را به گسترش همکاریهای بازرگانی و اقتصادی ، خارج از حوزة همکاریهای دوجانبه و سنتو، و در چارچوب سازمان جدید «همکاری عمران منطقه ای» (آر. سی . دی .) اعلام کردند . سازمان همکاری عمران منطقه ای طی دهة 1350ش به تدریج جای سنتو را گرفت. تداوم سیاست تنش زدایی ، بویژه در اواخر دهه های چهل و پنجاه شمسی ، به تعدیل مواضع امریکا در پیمانها و اتحادهای منطقه ای از جمله سنتو انجامید. بدین ترتیب ، عملکرد ضعیف امریکا و انگلیس در این پیمان ، به زوال آن شتاب بخشید. در جنگ هند و پاکستان در 1344ش / 1965، امریکا با اعلام بیطرفی از کمک نظامی به پاکستان خودداری کرد. همچنین در جنگ هند و پاکستان در 1350 ش   که به تجزیة پاکستان و اعلام استقلال بنگلادش منجر شد، امریکا، متحد پاکستان در پیمانهای سیتو و سنتو، کمترین حمایتی از پاکستان به عمل نیاورد. این تجارب به ناخشنودی پاکستان و بی اعتمادی محمدرضا پهلوی انجامید . پس از خروج انگلستان از خلیج فارس در اواخر 1350 ش ، کشورهای عضو سازمان پیمان مرکزی ، با صدور اعلامیه ای در 12 خرداد 1351 در پایان نوزدهمین اجلاس شورای وزیران سنتو، نگرانی خود را دربارة مسئلة خرابکاری (مانند شورش ظفار) در منطقة خلیج فارس ابراز کردند. این در حالی بود که اشاره به فعالیتهای خرابکاری ، در اعلامیه به اصرار ایران صورت پذیرفت . در این هنگام امریکا، متأثر از فضای تنش زدایی ، با تأکید بر دکترین سیاسی «دو ستون » نیکسون در منطقة خلیج فارس ، مبتنی بر عدم مداخلة مستقیم امریکا و واگذاری نقش ژاندارمی به شاه ، به حمایت لفظی از ایران اکتفا کرد و نشان داد که بیشتر نگران تنش زدایی با شوروی است . همچنین ، پس از مداخلة ترکیه در قبرس (1974)، امریکا با تحریم تسلیحاتی ترکیه (1975ـ 1978) که در پیمانهای ناتو و سنتو عضویت داشت ، موضع این کشور را در قبال یونان تضعیف کرد. این رخدادها پیمان سنتو را عملاً به صورت باشگاهی درآورد که هر سال نمایندگان کشورهای عضو در آن گردهم می آمدند و بی آنکه اقدامی انجام دهند، متفرق می شدند .
پیروزی انقلاب اسلامی ایران (بهمن 1357)، موجب تغییرات بنیادی در اصول و مواضع سیاست خارجی این عضو سنتو شد. پیگیری سیاست عدم تعهد در روابط بین الملل و اصل « نه شرقی ، نه غربی » ایجاب می کرد که ایران از این اتحاد خارج شود. بر این اساس ، دولت ایران ، نخست طی اعلامیة 20 اسفند 1357 وزارت امور خارجه ، عدم تعهد خود را به مفاد این پیمان اعلام کرد و سپس در 6 فروردین 1358 رسماً کناره گیری خود را از پیمان به دولتهای ترکیه ، پاکستان و انگلستان اعلام داشت . چندی بعد دولت پاکستان نیز، همسو با موضع گیری ایران ، خروج خود را از پیمان رسماً اعلام کرد. با خروج ایران و پاکستان ، سازمان پیمان مرکزی عملاً موجودیت خود را از دست داد و منحل شد

  

https://www.cafetarikh.com/news/21094/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما