۱
plusresetminus
انگلستان برای ارتقای وزن ژئوپلتیکی خود، سعی داشت با تحمیل قرارداد استعماری 1919، عملاً ایران را به تحت الحمایه خود تبدیل نموده و گوی سبقت را از سایر رقیبان ربوده و پیشتاز تحولات سیاسی ایران باشد. نتیجه نهایی این قرارداد چیزی به غیر از تثبیت نفوذ همه جانبه انگلیس نبود.
بررسی ابعاد ژئوپلتیکی انعقاد قرارداد استعماری 1919
جوان و تاریخ- مقالات

نظام نوپای مشروطیت ایران، با تحولات سیاسی و نظامی مختلفی روبرو گردید. در صحنه داخلی ظهور پادشاهی مستبد نظیر محمدعلی شاه که حتی ابایی از به توپ بسته شدن مجلس هم نداشت و در عرصه خارجی تحولاتی نظیر شروع جنگ جهانی اول و تشدید رقابتهای استعماری متاثر از تحولات میدانی جبهه های نبرد، تهاجم نیروهای انگلیسی و روسی به ایران، وقوع انقلاب کمونیستی در روسیه در سال پایانی جنگ و مجموعه ای از عوامل مختلف سبب ارتقای جایگاه ایران در استراتژی استعماری امپراطوری بریتانیا گردید. ازاینرو انگلستان برای ارتقای وزن ژئوپلتیکی خود، سعی داشت با تحمیل قرارداد استعماری 1919، عملاً ایران را به تحت الحمایه خود تبدیل نموده و گوی سبقت را از سایر رقیبان ربوده و پیشتاز تحولات سیاسی ایران باشد. نتیجه نهایی این قرارداد چیزی به غیر از تثبیت نفوذ همه جانبه انگلیس نبود.  

قرارداد 1919 و ارتقای وزن ژئوپلتیکی انگلیس در ایران

بدون شک حفاظت و حراست از استقلال ملی و حفظ موجودیت و تمایت ارضی ایران در کنار سایر آرمانهای مشروطیت ازجمله عدالت طلبی، مبارزه با ظلم، قانونمداری و... دغدغه اصلی و اساسی مشروطه طلبان بود و در این مسیر تجهیز ایران به ارتشی مستقل و مدرن را از زمینه های اصلی تحقق آرمانهای مشروطیت
می دانستند؛ ارتشی که بتواند با صف آرایی در مقابل قدرتهای استعماری، حافظ موجودیت و تمامیت ارضی ایران باشد.[1] اما دو قدرت استعماری مسلط در ایران- انگلیس و روسیه-  در روند نوسازی ارتش ایران کارشکنی نموده تا از استقرار یک ارتش قوی و مجهز در ایران جلوگیری نمایند. در بعد سیاسی هم دو کشور با گرفتن امتیازهای اقتصادی در رقابت با یکدیگر، عملاً توسعه روند اقتصادی در ایران را با اختلال مواجه نمودند و حتی از نابودی آرمانهای مشروطیت در زیر چکمه های استبداد محمدعلی شاه حمایت نمودند.[2] دو کشور حتی با انعقاد قرارداد پنهانی 1907 در سن پترزبورگ روسیه و تقسیم ایران به حوزه های نفوذ و مورد علاقه خود[3]، عملاً نشان دادند که در راهبردهای کلان آنها، استقلال و حاکمیت ایران محلی از اعراب ندارد و وجود یک دولت مرکزی بی خاصیت و البته مطیع و وابسته نسبت به سیاستهای استعماری آنها، مطلوبیت دارد. آنها حتی در این مسیر از تشکیل قوای نظامی وابسته به خود نیز ابایی نداشتند. روسها بریگارد قزاق را در شمال ایران تقویت نمودند و انگلیسی ها نیز با تشکیل پلیس جنوب، گامهای بلندی در تثبیت حاکمیت و نفوذ خود بر ایران برداشتند.

تحولات داخلی، منطقه ای و بین المللی دو دهه اول قرن بیستم نظیر وقوع جنگ جهانی اول، پیروزی مشروطه طلبان و تضعیف سلطنت طلبان طرفدار قدرتهای استعماری، نفوذ آلمانها به ایران به عنوان قدرت رقیب انگلستان، وقوع انقلاب کمونیستی در روسیه(1917)؛ مجموعه عواملی بودند که انگلستان را برآن داشت تا به کمک برخی از سیاستمداران آنگلوفیل ایرانی زمینه های تثبیت نفوذ خود در ایران را با انعقاد قرارداد استعماری 1919 فراهم نمایند.[4] سرپرسی سایکس مامور انگلیسی که وظیفه تشکیل پلیس جنوب در سال 1916 میلادی/ 1295 شمسی نیز به او واگذار شده بود؛ از دولت انگلستان به عنوان همسایه سخاوتمند ایران یاد می کند، که حاضر است در شرایط سخت آن دوران، به ایران کمک نماید.[5] مقامات ایرانی نیز به دلیل شرایط بی ثباتی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران سعی نمودند برای جلب حمایت انگلیس، سیاستمدار طرفدار انگلیس، وثوق الدوله را مامور تشکیل کابینه نمایند. از طرف دیگر، بریتانیا با اعزام یک فرد نظامی به عنوان سرپرسی سایکس به عنوان نماینده تام الاختیار خود در ایران، نشان داد که تحت هیچ شرایطی حاضر به از دست دادن قدرت و نفوذ خود در ایران نیست. سایکس در گفتگو با مقامات ایرانی با گستاخی تمام می گفت: « حالا که ما با شـکست دادن آلمـان و روسیه توانسته‌ایم استقلال شما را نجات دهیم، حرف زیادی را باید موقوف کنید و هرآنچه را‌ که‌ می‌گوییم،بی‌کم و کاست به کار ببندید.»[6] سرانجام با انتصاب لرد کرزن به عنوان کفالت وزارت خارجه امریکا در ایران، مقدمات  انعقاد و پیش نویس قرارداد استعماری بین وثوق الدوله، سرپرسی سایکس و لرد کرزن فراهم شد. اما به دلیل ترس از واکنش مردم و جامعه مذهبی ایران نسبت به ماهیت و روح استعماری و تحت الحمایگی ایران در نتیجه انتشار این قرارداد، انگلیس با مهندسی انتخابات مجلس چهارم و انتخاب نمایندگان طرفدار انگلیس و نسخت وزیر وثوق الدوله و اعزام احمدشاه قاجار به سفر اروپا، تمامی موانع تصویب این قرارداد را از سر راه برداشت.[7] البته همزمان، انگلیسی ها با کاربست سیاست چماق و هویج تمامی مخالفان این قرارداد را از سر راه خود برداشتند. درمجموع عوامل و متغیرهای ذیل سبب شد تا انگلستان در انعقاد ایران قرارداد عزم جدی و راسخی داشته باشد. الف) ترس از نفوذ مرام کمونیستی در شمال ایران و تثبیت نظامی و ایدئولوژیک کمونیستها در مناطق شمالی ایران، ب) تلاش رقبای منطقه ای انگلیس نظیر آلمان در جهت نفوذ در ایران. مقامات انگلیس جهت پاسخگویی به هنگام در برابر این چالشها، با تصویت قرارداد 1919، تلاش نمودند به طور همزمان راهبردهای ذیل را از کانال این قرارداد عملیاتی نمایند. الف) تشکیل و تقویت پلیس جنوب و تفنگداران مزدور دیگر‌ به‌ عنوان‌ محور؛ ب) تلاش در جهت تضعیف و انحلال ژاندارمری و نیروهای نـظامی مستقل دیگر[8]، ج)به خدمت درآوردن نیروهای متمایل به خود(طایفه‌ها و شخصیت‌ها)، د) سرکوبی ایلات و عشایر ملی و میهن‌دوست، ه)وابسته سـاختن‌ قشون‌ از‌ نظر بودجه،تخصص،کاردانی،اسلحه و مهمات، و)مـستقر کـردن دولت متمرکز و نیرومند در‌ پیوند‌ با ارتش در چارچوب وابستگیها.[9]

 باتوجه به ابعاد استعماری این قرارداد، وثوق الدوله در ضمیمه محرمانه قرارداد شرط کرده بود که اگر مخالفتی نسبت به این قرارداد صورت گیرد و منجر به سقوط دولت وی شود؛ مقامات انگلیسی معتهد باشند (وثوق الدوله،نصرت الدوله فیروز‌ و اکبر میرزا صارم الدوله) را در یکی از مستملکات خود به عنوان پنـاهندهء سـیاسی بپذیرد و به هریک از آنها در طول مدت تبعید و پنـاهندگی، حقوقی بـرای عایدات شخصی آنها‌ در ایران پرداخـت شـود که بتوانند بقیهء عمر را در رفاه و بی‌نیازی به سربرند.» همچنین در جهت  تـسهیل امضای قرارداد، وزیر مختار انگلیس در ایران متعهد شد مـبالغی به شرح ذیل به وزیران دست اندرکار پرداخت نماید. نخست‌ وزیر(وثوق‌ الدوله)000/200 تومان، وزیر خارجه(فیروز میرزا نصرت الدوله)000/100 تومان، وزیر دارایی(اکبر میرزا صارم الدوله)000/100 تومان.[10]‌ اما اوضاع آنطور که انگلیسیها پیش بینی کرده بودند، پیش نرفت و قرارداد 1919 با موانع جدی و محکمی روبرو گردید. به نظر می رسد انگلیسیها در تحلیل شرایط حاکم بر قرارداد دچار اشتباه محاسباتی شدند. اول اینکه ارزیابی صحیحی از واکنش و مخالفت مردم ایران را نداشتند. دوم اینکه قرارداد، واکنش شدید آمریکا و فرانسه را نسبت به انعقاد قرارداد پیش‌بینی نکرد،اما مهم‌تر از‌ آن ایـن بود که انتظار نداشت روسها هم با همهء گرفتاریهای ناشی از وقوع انقلاب کمونیستی 1917 بتوانند در علیه این قرارداد واکنش موثری انجام دهند.»[11] انگلیس خیلی مغرورانه سعی داشت با روی کار آوردن دولت به ظاهر«نیرومند» وثوق الدوله با وزیران وابسته،  «تحت الحمایگی مستور»ایران، را رقم بزنند. درمیان رجل سیاسی کشور، مرحوم شهید مدرس تنهاترین فردی باشد که از ابتدای مطرح شدن این قرارداد،با بصیرت و قاطعیت در مقابل انعقاد این قرارداد به مخالفت برخاست. البته نقش سایر مراجع و روحانیت شیعی را نیز در رهبری و روشنگری مخالفتهای مردمی نباید نادیده گرفت. شهید مدرس در جریان مبارزات خود، خطاب به وثوق الدوله می گوید: «وثوق الدوله را‌ حالی‌ نمایید.من کار خودم را می‌کنم و شما کار خودتان را؛ لیکن من مـوفق مـی‌شوم و شما متضرر خواهید شد.اگر قـرارداد لغـو شـود، همیشه متضرر و مـنفور و از سـیاست‌ دور‌ خواهید شد و اگر قـرارداد عـملی شد و انجام گرفت،دیگر انگلیس به شما کاری ندارد و برای رضایت ملت ایران،شما را فدا خـواهد‌ نمود.»[12] بعدها روی کارآوردن رضاخان درنتیجه کودتای انگلیسی سوم اسفند 1299 نشان از تغییر سیاست انگلیس درقبال ایران بود که در نتیجه آن با استمرار سلطنت پدر و پسر پهلوی ، منافع استعماری و امپریالیسم انگلیسی برای مدت 53 سال در ایران تامین شد.[13]

 

 پی نوشتها


[1]  کامبیز امیراسمی، بررسی قرارداد 1919 با تکیه بر نقش مخالفان قرارداد، مجله تاریخ نو، پاییز 1394، شماره 12

[2] روسیه با حمایت مستقیم و علنی از به توپ بسته شدن مجلس و انگلیس با سکوت معنادار در برابر این حادثه ، عملاً خشنودی خود را از این واقعه نشان دادند.

[3] در این قرارداد، شمال ایران تحت نفوذ روسیه، جنوب ایران تحت سلطه انگلیس و بخش مرکزی متعلق به دولت مرکزی و به اصطلاح منطقه بی طرف معین گردید.

[4] محمد‌جواد‌ شیخ الاسلامی، سیمای احمد شاه قاجار، تهران، نشر گفتار، 1368، ج 1، ص‌ 106-105

[5] «نافرجامی تحت الحمایگی ایران در نظام مشروطیت(تحلیل قرارداد 1919)»، پایگاه جامع تاریخ معاصرایران، مندرج در:

http://mashrootiat.pchi.ir/show.php?page=contents&id=17541

[6] یحیی‌ دولت‌آبادی، حیات‌ یحیی(خاطرات حاج میرزا...)، تهران، نشر عطار، 1361، ج 4، ص 8-97

[7]برای‌ آگاهی از‌ چگونگی‌ نگارش‌ قـرارداد و ضمیمه‌های آن و جلب‌ رضایت‌ سفر احمد شاه ن ک: محمدجواد شیخ الاسلامی، سیمای احـمد شـاه قـاجار، پیشین، فصل ششم.

[8]  حسین مکی، تاریخ‌ بیست‌ سـالهء ‌ایـران، جلد اول، تهران، امیرکبیر، 1358، ص 50

[9]  برای مطالعه بیشتر ر. ک: ویلیام‌ جی.السون، «چگونگی‌ تکوین قرارداد انگلیس و ایران»، تاریخ معاصر‌ ایران،کتاب سوم،تهران، مؤسسهء پژوهش‌ و مطالعات فرهنگی،1370

[10]  حسین مکی، پیشین، ص 50

[11]  محمدجواد شیخ الاسلامی،پیشین، ص 194

[12]  برای مطالعه بیشتر ر. ک: علی مدرسی، مدرس، تهران، انتشارات بنیاد‌ تاریخ انقلاب اسلامی ایران،1366

[13]  سیروس غنی، ایران برآمدن رضاخان برافتادن قاجار و نقش انگلسیها، ترجمه حسن کامشاد، تهران، انتشارات نیلوفر، چاپ سوم، 1380، صص 10-12



 
https://www.cafetarikh.com/news/21176/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما