۰
plusresetminus
پس از قتل ناصرالدین‌شاه، فرزندش مظفرالدین‌شاه در سن 45 سالگی به پادشاهی رسید. صدارت عظمای او را ابتدا امین‌السلطان برعهده داشت اما ناکامی امین‌السلطان در اصلاح امور مالی و ناتوانی در سیاست خارجی و مشکلات داخلی، فرصت را برای رقبای او فراهم آورد و مظفرالدین‌شاه سرانجام او را عزل کرد و امین‌الدوله را به‌جای او گماشت. مظفرالدین‌شاه چون مردی علیل و بیمار بود، اداره کشور را در عمل به‌دست امین‌الدوله سپرد.
وضعیت ایران در دوران سلطنت مظفرالدین‌شاه
کافه تاریخ- مقالات

 

پس از قتل ناصرالدین‌شاه، فرزندش مظفرالدین‌شاه در سن 45 سالگی به پادشاهی رسید. صدارت عظمای او را ابتدا امین‌السلطان برعهده داشت اما ناکامی امین‌السلطان در اصلاح امور مالی و ناتوانی در سیاست خارجی و مشکلات داخلی، فرصت را برای رقبای او فراهم آورد و مظفرالدین‌شاه سرانجام او را عزل کرد و امین‌الدوله را به‌جای او گماشت. مظفرالدین‌شاه چون مردی علیل و بیمار بود، اداره کشور را در عمل به‌دست امین‌الدوله سپرد.
با به ‌سلطنت‌رسیدن این شاه ضعیف و مریض و بی‌کفایت، و البته مهربان و غیرسختگیر، دست بیگانگان در امور کشور بیش از پیش باز شد و روس و انگلیس به بهره‌برداری از وضعیت موجود پرداختند. در ضمن، عده‌ای از اطرافیان مظفرالدین‌شاه که در زمان ولیعهدی او منتظر فرصت بودند، بر امور کشور مسلط شدند.1
امین‌الدوله نه مانند امیرکبیر فردی باذکاوت و خدمتکار و نه در سیاست و سلوک مانند امین‌السلطان بود؛ وی اصلاح‌طلبی متوسط و غربگرا بود. امین‌الدوله مالیاتها را تنظیم کرد و به قشون سر و سامان داد. از مخارج کاست و حقوقها و مستمریهای گزاف را حذف کرد؛ ولی درنهایت، شکست خورد و نتوانست از سلطه روس و انگلیس بکاهد و به‌طور کلی از اول مرد این میدان نبود. وی از بانک شاهنشاهی وام گرفت اما کاری از پیش نبرد.
بعد از امین‌الدوله، مشیرالدوله به ‌صدارت رسید؛ امّا او هم نتوانست اوضاع کشور را سامان دهد. لذا امین‌السلطان مجدداً برای صدارت برگزیده شد. علت انتخاب امین‌السلطان، علاوه بر عوامل خارجی، سابقه صدارت و داشتن نفوذ در کشور بود. وی همه مخالفان خود را با عناوینی چون حکومت ایالات و غیره به اطراف و اکناف فرستاد و پراکنده ساخت؛ و چون آدم زیرکی بود، سفیر انگلیس  راکه با وی دشمن بود، با تمهیداتی برکنار ساخت. انگلیس سفیر دیگری به نام سرآرتورهاردینگ را به‌جای او فرستاد. امین‌السلطان وامی از بانک استقراضی روس گرفت که مقرر شد طی 75 سال بازگردانده شود. پشتوانه این وام، گمرکات ایران به‌استثنای گمرکات جنوب بود که به روسها داده شد؛ و این، نقطه ضعف دیگری برای امین‌السلطان محسوب می‌شود. به همین دلیل است که وقتی مستشاران بلژیکی به‌خصوص مسیو نوز به ایران آمدند، همگی طرفدار سیاست روس بودند؛ و این اوضاع تا زمان مشروطیت ادامه یافت. امین‌السلطان به‌جای اینکه پولهای استقراضی را در راه عمران کشور خرج کند، صرف مسافرت شاه به اروپا کرد.
قرارداد 1901م./ 1319 ﻫ . ق 
این قرارداد بین امین‌السلطان و سفیر روس منعقد و طی آن وام دوم به مبلغ 5 میلیون تومان تحویل ایران شد. این‌بار شرط روسها برای اعطای وام این بود که از کالاهای روسی حق گمرکی کمتری گرفته شود؛ اما از کالاهای انگلیس حق گمرکی بیشتری اخذ شود. در مقابل این امتیاز، امین‌السلطان امتیاز دارسی را به انگلستان اعطا کرد، که یکی از نابسامانی‌های بعدی کشور، درنتیجه همین قرارداد بوده است.
قرارداد دارسی
در سال 1900م شخصی به‌نام کتابچی‌خان به اروپا رفت و به انگلیسیها اطلاع داد که ظاهراً در جنوب ایران نفت وجود دارد. این شخص اکتشاف نفت ایران را به ولف (سفیر قبلی انگلیس) پیشنهاد کرد و او هم فردی به‌نام دارسی را برای این کار به او معرفی کرد.2
امین‌السلطان امتیاز استخراج  نفت، گاز و قیر ایران را به شرکت دارسی اعطا کرد. سپس حق نصب پالایشگاه و لوله‌کشی را تا بیش از شصت سال یعنی تا سال 1965م/ 1345ﻫ . ش. به دارسی واگذار کرد، به شرطی که بعد از 65 سال متعلق به ایران باشد. منابع نفتی شوش، بوشهر و قصرشیرین نیز به دارسی تحویل شد و درمقابل 20 هزار لیره نقدی، 20 هزار لیره به‌صورت  سهام و حدود 16 درصد سود سالانه نیز به ایران تعلق گرفت.
کشف بیش از حد نفت در ایران و بالارفتن سهام ایران در بازار نفت لندن، توجه دریاسالار فیشر ــ رئیس ناوگان دریایی انگلیس ــ و بعد از او چرچیل را جلب کرد. آنها می‌خواستند سوخت ناوگان انگلیس را از نفت ایران تهیه کنند؛ لذا بعداً با جدی‌شدن جنگ با آلمان، قرارداد نفت دارسی به دولت انگلیس تعلّق گرفت و به شرکت نفت ایران و انگلیس مشهور شد.
عزل امین‌السلطان
شاه به علت احساس خطر از قدرت امین‌السلطان و نیز به دلیل مرگ مشکوک حکیم‌الملک ــ که از افرادِ مورد توجه شاه و از رقبا و دشمنان امین‌السلطان بود ــ او را عزل کرد و به‌جای وی عین الدوله را به صدارت برگزید. البته در عزل امین‌السلطان، اعلامیه چهار تن از مراجع نجف در مخالفت با وی نیز اثر داشته است.
سال آخر عمر مظفرالدین‌شاه با سال اول انقلاب مشروطیت قرین شد. لذا بعد از موضوع قراردادها، به تحولات انقلاب مشروطیت که در دوران پادشاهی محمدعلی‌شاه اتفاق افتاد، اشاره می‌کنیم؛ هرچند در زمان مزبور، مسئله پراهمیت دیگری هم وارد صحنه سیاسی و تحولات حکومت شد، و آن تأسیس مجلس شورای ملی بود.3

قرارداد 1907م و دلایل انعقاد آن
در سالهای 1907، 1915 و 1919 میلادی، سه قرارداد استعماری از سوی اجانب‌ بر ایران تحمیل شد. جسارت روس و انگلیس در اخذ امتیازات خفت‌بار از دولت مردان قاجاری و سرسپردگی و ناآگاهی بعضی از رجال ایران، اوضاع کشور را به جایی رساند که روس و انگلیس به دور از چشم دولت و ملت ایران ـ دقیقاً در دوره اول مجلس شورا؛ ایران را به سه منطقه تقسیم کردند. منطقه شمال در سلطه روسیه، منطقه جنوب در اختیار انگلیس و منطقه مرکز بی‌طرف. این قرارداد تقسیم که به قرارداد 1907 م. معروف است عملاً میزان تمایل استعماری این دو قدرت و دیگر برنامه‌های توسعه طلبانه آنها را در سرزمین ایران نشان می‌دهد. عقد این قرارداد، دقیقاً در زمانی است که دولت انگلستان در ایران خودش را حامی نظام مشروطیت ایران و مشروطیت را فرزند روحانی سیستم انگلیس می‌دانست و در ارکان مجلس، عده محدودی از نمایندگان با تمام توان و قوا در تلاش بودند تا قانون اساسی مشروطیت را به تقلید از قوانین انگلستان، فرانسه و بلژیک به ملت ایران تحمیل کنند.4
انعقاد این موافقت‌نامه در زمان اولین دوره مجلس شورا، مردم ایران را به هیجان آورد و صدای اعتراض، علیه چنین تهاجم آشکاری به استقلال و ایران، بلند شد. دولت ایران اعلام کرد که این موافقت‌نامه را به رسمیت نمی‌شناسد و مجلس هم به مخالفت با آن برخاست. روس و انگلیس پس از جریان جنگ بین‌الملل اول مجدداً معاهده سری دیگری را در سال 1915 م. علیه ایران امضا کردند که بر اساس این معاهده، سرزمین‌های دیگری از موضوع معاهده 1907 به قسمت‌های تحت نفوذ آنها افزوده شد و عملاً منطقه بی‌طرفی را که در آن قرارداد برای ایران باقی گذاشته بود بین خود تقسیم کردند.
بر اساس معاهده 1915، منطقه بی‌طرف از میان رفت و روسیه حق داشت یک لشکر از قوای ایرانی موسوم به قزاق تشکیل دهد و فرماندهی و ریاست آن را با بودجه و مخارج، مستقیماً در دست خود داشته باشد و به نام قیمومیت دولت ایران، قوای مزبور را هر طور که لازم بداند اعمال نماید و هر قدر هزینه نماید جزء قروض سابق و لاحق به حساب دولت ایران منظور دارد و در قسمت شمالی منطقه بی‌طرف از کرمانشاهان تا بروجرد و کاشان تا تربت حیدریه و طبس و قسمتی از قائنات تا جام و با خزر و خواف قوای خود را به جلو آورد و توسعه دهد.
ماجرای شوستر و دخالت روسها در امور ایران
از مسائل مربوط به فصل دخالت اجانب در امور ملی و داخلی ایران که نشان از سلطه‌طلبی استعمار دارد ماجرای شوستر در بعد از انقلاب مشروطیت می‌باشد. مجلس بعد از مشروطه به‌جهت اینکه امریکا را دارای حسن سابقه در ایران می‌دید، مورگان شوستر امریکایی و یالمارسن سوئدی را برای سروسامان‌دادن به اقتصاد، به ایران دعوت کرد (1911م./ 5 سال بعد از مشروطیت). در این زمان، محمدعلی‌شاه از ایران خارج شده بود و می‌خواست دوباره تاج و تخت ازدست‌رفته را به‌چنگ آورد. هواداران محمدعلی‌شاه، به حمایت روسها، به ایران حمله کردند با این قصد که مشروطه دوم را شکست دهند؛ ولی موفق نشدند. از آنجا که شکست‌دادن هواداران محمدعلی‌شاه مخارج زیادی داشت، شوستر در مضیقه مالی قرارگرفت؛ بنابراین، به مصادره اموال شعاع‌السلطنه (برادر محمدعلی‌شاه) اقدام کرد؛ اما چون روسها از خانه وی حمایت می‌کردند، اقدامش با مخالفت روسها مواجه شد. از طرفی شوستر یک انگلیسی را هم برای اصلاح اقتصادی به گیلان (منطقه نفوذ روس) اعزام کرده بود؛ که این عمل، روسها را برانگیخت و آنان اولتیماتوم 48 ساعته‌ای برای اخراج شوستر به دولت ایران دادند. البته اولتیماتوم روسها در دو مرحله انجام گرفت و حتی در مرتبه اول دولت ایران رسماً از آنان پوزش خواست ولی چون مسئله بهانه‌جویی و اصل ماجرا مداخله در امور ایران بود، برای بار دوم که به فاصله چند روز از اخطار اول صورت گرفت، این مسئله به‌صورت بحرانی جدی درآمد.5
این اولتیماتوم، با مخالفت علما و نمایندگان آزادیخواه روبه‌رو شد؛ ولی کابینه که از روسها می‌ترسید، نظر مجلس را نپذیرفت و شوستر را برکنار کرد. در این زمان، علمای‌بزرگ شیعه کالاهای روسی را تحریم کردند و با این اقدام، ضربه مهمی به نفوذ اقتصاد روس در ایران وارد آوردند. فتواها و اعلامیه‌های مذهبی این دوره، نشان‌دهنده این هوشیاری و مقاومت است. البته در این هنگام مجلس شورای ملی هم که به اواخر عمر دوره دوم خود رسیده بود، تعطیل شد و دوران فترت آن که تا شروع دوره سوم در زمان احمدشاه ادامه داشت، آغاز شد.6
قرارداد وثوق‌الدوله 1919
طبق این قرارداد باید مستشاران نظامی و اقتصادی انگلیس به ایران می‌آمدند. به‌موجب این قرارداد، اداره اقتصاد ایران به‌طور کلی به انگلیسیها سپرده شد و ایران رسماً به کشور تحت‌الحمایه انگلستان تبدیل شد. حامیان این قرارداد عبارت بودند از: وثوق‌الدوله، نصرت‌الدوله، ناصرالملک، صارم‌الدوله و جناح وابسته و طرفدار انگلیس.
در خارج، روسها، امریکاییان و فرانسویان به‌علت آنکه سهمی از این خوان گسترده می‌خواستند، با قرارداد مخالفت می‌کردند. در داخل هم بعضی علمای بزرگ و مبارز مانند مرحوم مدرس، حاج‌آقاجمال اصفهانی، امام جمعه خوئی و مردم و حتی احمدشاه و گروهی از آزادیخواهان، به‌شدّت با این قرارداد مخالفت کردند.
در گوشه‌وکنار ایران هم عده‌ای علیه قرارداد عَلَم طغیان برافراشتند؛ چنانکه یکی از علل و موارد شیخ محمد خیابانی در قیام علیه دولت، مخالفت با این قرارداد بود که در تبریز علیه این قرارداد قیام کرد.

پی نوشتها:
1. آجودانی، ماشاالله،، مشروطه ایرانی، تهران، اختران، 1382، ص 89
2. تیموری، ابراهیم، عصر بی خبری یا تاریخ امتیازات در ایران، تهران، اقبال، 1332، ص 140
3. امینی، علیرضا و حبیب الله شیرازی، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تهران، قومس، 1382، ص 67
4.  ملک زاده، مهدی ، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، 7 جلد، جلد اول، تهران، سقراط و ابن سینا، 1329، ص 34
5. ترنزیو، پیوکارلو ، رقابت روس و انگلیس در ایران و افغانستان، ترجمه عباس آذرین، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1359، ص 110
6. ذوقی، ایرج ، تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرت های بزرگ، تهران، پاژنگ، 1368، ص 25

https://www.cafetarikh.com/news/37258/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما