ارتباط با آمریکا یکی از پایههای اصلی سیاست خارجی محمدرضاشاه پهلوی بود. وی که ارتباط نزدیکی با برخی از مسئولان آمریکایی داشت، در مواردی با هزینههای فراوان در تبلیغات انتخاباتی از گروهها و اشخاصی خاص حمایت میکرد. در این بین، قرابت با جمهوریخواهان و به قدرت رسیدن آنان در عرصههای سیاسی از اهمیت بیشتری برای شخص شاه برخوردار بود. علت این موضوع متأثر از رویکردهای خاص جناح جمهوریخواه و نزدیکی سیاستهای شاه به این نگرشها بود که در ادامه به برخی از این موارد و علل آن پرداخته میشود.
حمایت جمهوریخواهان در جریان کودتای 28 مرداد
اصلیترین و مهمترین دلیل نزدیکی شاه به جمهوریخواهان را میتوان در حمایت این جناح از شاه در جریان کودتای 28 مرداد 1332 مشاهده نمود. به طور کلی در جریان کشمکش ایران و شرکت نفت انگلیس، آمریکا در ابتدا با در پیش گرفتن سیاست عدم مداخله و در مواردی میانجیگری تلاش نمود به این دعوا خاتمه دهد؛ اما بعد از تغییر رؤسای جمهور آمریکا، این سیاست با تغییراتی مواجه شد و این کشور با در پیش گرفتن سیاست حمایت از انگلیس نه تنها از این کشور جانبداری نمود، بلکه به یکی از عوامل اصلی کودتای 28 مرداد نیز تبدیل شد. این چرخش مهم در سیاست خارجی آمریکا که برخلاف تصور رایج از دوره زمامداری ترومن شروع شد و در دوره ریاست جمهوری آیزنهاور به اوج خود رسید از دید نخست وزیر ایران مخفی ماند. چرخش سیاسی آمریکا به نفع انگلستان باعث شد همکاری اطلاعاتی این دو کشور نیز در زمینه انجام کودتا در ایران آغاز شود.»1
گرچه سیاست خارجی آمریکا همواره اهداف مشترکی را پیریزی میکند؛ اما واقعیت آن است که روش اجرا و اعمال آن میان دموکراتها و جمهوریخواهان تا حدودی متفاوت است. بدین معنا که دموکراتها برخلاف جمهوریخواهان با تأکید بر روشها و شعارهایی چون حقوق بشر، دموکراسی، تروریسم و... برای اهداف خود تلاش میکنند؛ اما جمهوریخواهان با توسل به اقداماتی چون جنگ، تغییر رژیم های سیاسی، کودتا و... به اهداف خود دست مییابند. در رابطه با کودتای 28 مرداد نیز گرچه هدف هر دو حزب در جلوگیری از نفوذ کمونیسم و دستیابی به منابع نفتی ایران مشترک بود؛ اما شاهد هستیم که جمهوریخواهان این هدف را به کمک کودتا محقق نمودند.
بدین معنا که بعد از روی کار آمدن آیزنهاور در آمریکا، سیاست خارجی این کشور در قبال مصدق تغییر کرده و با ارائه دکترینی که در آن بر تقویت حکومتهای خاورمیانه به عنوان سدی در مقابل کمونیست تاکید میشد، موجب گشت تا بسترهای تحکیم رژیم پهلوی و سرکوب جنبش مردمی ملی شدن صنعت نفت فراهم شود.2 البته جمهوریخواهان در راستای این هدف، از کمکهای مالی نیز استفاده کرده و بعد از کودتا وامهایی را در اختیار دولت کودتا قرار دادند. کمکهای فوری 23400000 دلاری آیزنهاور رئیس جمهوری آمریکا به دولت زاهدی، چند روز پس از پیروزی کودتا و نیز کمک بلاعوض ۴۵ میلیون دلاری سوم و پنجم سپتامبر ۱۹۵۴ (پنج هفته بعد از کودتا) نمودی از این کمکها است.3 بنابراین کودتای 28 مرداد که با حمایت صریح جمهوریخواهان از شاه شکل گرفت، ضمن آنکه باعث نزدیکی شاه و جمهوریخواهان شد؛ منجربه تقویت و گسترش روابط نظامی دوجانبه آمریکا و محمدرضاپهلوی نیز گردید.
حمایت جمهوریخواهان از فروش و ارسال اسلحه
جمهوری خواهان همواره با سیاست فروش و یا ارسال اسلحه به حامیان خود، آنان را جهت مقابله با نفوذ کمونیسم آماده میکردند. این موضوع در رابطه با محمدرضا شاه و رژیمش نیز اتفاق افتاد و سیل فروش تسلیحات نظامی در دستور کار آمریکا به خصوص جمهوریخواهان قرار گرفت. طبیعی است شاه نیز از این روند راضی بود؛ زیرا ضمن آنکه میتوانست بر بلندپروازیهای خود جامه عمل بپوشاند و با غرور خودبزرگبینی بر عقده حقارت خود غلبه نماید؛ در بعد داخلی نیز به ابزار سرکوب دست مجهز میگردید. بر این اساس شاهدیم که این کشور طی قراردادهای نظامی متعدد، تسلیحات و مستشاران نظامی خود را وارد ایران کرد. البته ناگفته نماند که بسیاری از این تسلیحات جنبه تدافعی داشته و جهت مقابله با نفوذ کمونیسم ارسال میشدند.
این وضعیت باعث شد تا بسیاری از تسلیحات نظامی که هنوز وارد بازار آمریکا نشده بودند، سر از ایران درآورده و از این طریق موجی از اعتراضات را نیز به همراه آوردند. این اقدامات که عمدتاً در زمان جمهوریخواهان صورت میگرفت مورد انتقاد دموکراتها بود. به همین دلیل بعد از آنکه زمزمه انتخاب جیمی کارتر از حزب دموکرات به گوش شاه رسید، ترس و نگرانی، شاه و رژیم را دربرگرفت. «حزب دموکرات با معرفی جیمی کارتر برای پیروزی بر رقیب جمهوریخواه حمایت از حقوق بشر را مطرح میساخت. شعاری که بسیاری از دوستان نزدیک به آمریکا همچون شاه آن را نقض کرده بود».4
درواقع فعالیتهای حکومت کارتر به نفع حقوق بشر بر رژیمهای خودکامه وابسته به ایالات متحده آمریکا از قبیل کره جنوبی، آرژانتین، برزیل، آفریقای جنوبی، فیلیپین، تایوان، نیکاراگوئه و ایران تأثیر گذارد اما هیچکدام از این کشورها به آسیبپذیری حکومت ایران نبودند، از این رو به دور از انتظار نبود که شاه و دیوانسالاری سیاسی ایران در برابر حقوق بشر کارتز، واکنشهای فوری و شدیدی نشان دادند.»5 بر اساس این سیاست، طی مدتی فروش تسلیحات نظامی به ایران متوقف شد و شاه مجبور به اجرای برخی از سیاستهای موردنظر دموکراتها همچون فضای باز سیاسی شد. چنانچه فروش هواپیماهای آواکس به دلیل تناقض داشتن آن با حقوق بشر، متوقف گردید و ادامه و نوع همکاری با رژیم شاه با تردیدها و سؤالاتی مواجه شد.
به طور کلی، حکومت کارتر مسئله حقوق بشر و احترام به اصول و موازین حقوق بشر را از طرف کشورهای جهان بعنوان یکی از معیارهای اصلی روابط خود با کشورهای دیگر قرار داده بود و حکومت شاه بعنوان یک حکومت غیردموکراتیک که اصول حقوق بشر را نقض کرده شناخته شده بود.6 طبیعی بود که این موضوع خشم و ناخشنودی شاه را به دنبال داشت. از این رو میتوان گفت مهمترین عامل نزدیکی شاه به جمهوریخواهان به رسمیت شناخته شدن استبداد و اعمال هر گونه خشونت از سوی آنان بود. هرچند دموکراتها نیز در پی منافع ملی آمریکا بودند و آن را به طرق مختلف اعمال میکردند؛ اما واقعیت آن است که سیاستهای شاه با رویکرد جمهوریخواهان تناسب و نزدیکی بیشتری داشت و از این رو طبیعی بود که با سیاستهای مختلف همچون صرف هزینههای فراوان تبلیغاتی از آنان حمایت کند.