خیابان سپه یا خیابان دولتی که قدیمی ترین خیابان ایران نیز هست (در هنگامی که این شهر پایتخت حاکمان صفوی بود) بنا به دستور شاه طهماسب اول صفوی در شمال محله شهرستان قدیم یا حصار شاپور، همزمان با ایجاد جعفرآباد یعنی عمارات و خانه های دوطرف این خیابان و باغ سعادت آباد و عمارت دولتخانه و حرمسرا و باغهای شرقی و غربی عمارت مذکور احداث گردیده است
: «خیابان سپه یا خیابان دولتی که قدیمی ترین خیابان ایران نیز هست (در هنگامی که این شهر پایتخت حاکمان صفوی بود) بنا به دستور شاه طهماسب اول صفوی در شمال محله شهرستان قدیم یا حصار شاپور، همزمان با ایجاد جعفرآباد یعنی عمارات و خانه های دوطرف این خیابان و باغ سعادت آباد و عمارت دولتخانه و حرمسرا و باغهای شرقی و غربی عمارت مذکور احداث گردیده است.
در زمان شاه صفی خیابان دولتی (سپه) را از سوی جنوب امتداد داده و به گورستان جنوب شهر (گورستان کُهَنبر) رسانده اند. بعدها نام این خیابان بر منازل و مکان چای اطراف آن و به عبارت بهتر بر قسمتی از محله شهرستانِ قدیم اطلاق گردید و این بخش از شهر را «محله خیابان» نامیدند.
در زمان ناصرالدین شاه به مباشرت (باقرخان) سعد السلطنه که بعداً حاکم قزوین گردید به دستور میرزا علی اصغر خان اتابک در قسمتی از خیابان احداثی شاه صفی یعنی از مقابل مسجد جامع و بازارچه خیابان تا محل فلکه سپه فعلی، مهمانخانه و چاپارخانه و تلگراف خانه هند و اروپ احداث گردید و خیابان سپه را از شرق مهمانخانهدر معبر باریکی به خیابان طهران متصل ساختند که هم اکنون محل بارفروشان ّ[بازارچه] است. این مهمانخانه و چاپارخانه در سال 1310 شمسی خراب شد و سبزه میدانی برجای آن احداث گردید که به سبب بی آبی مخروبه ماند و بعداً با رسیدن خط آهن به قزوین بنا شدن ایستگاهی در جنوب شهر، خیابان سپه را تا عمارت ایستگاه امتداد دادند و سبزه میدان مذکور و قسمتی از کاروانسرای سعدالسلطنه - که در ضلع جنوبی خیابانی که از دروازه طهران تا سلامگاه شاهزاده حسین امتداد داشت – بنا شده بود، از میان رفت و در طرفین خیابان احداثی دکاکینی بنا گردید».
ناصرالدین شاه قاجار نیز در «سفرنامه فرنگ» هنگامی که در سفر سوم به اروپا در محرم سال 1306 ه. ق از قزوین میگذشته در توصیف وضعیت خیابان سپه مینویسد: «... امروز باید برویم قزوین... راندیم، رسیدیم به باغستان... خیابان خوبی هم مشجر آقاباقرخان ساخته است. خیلی خوب خیابانی است. از دروازه الی مهمانخانه. من توی کالسکه بودم... همینطور راندیم تا وارد آلاقاپو شدیم. این قزوین آن قزوین که دوازده سال پیش از این آمدیم نیست بالمره عوض شده است. در حقیقت آقاباقرخان سحر کرده... در حقیقت از نوساخته است».