در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، در سایه سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، سفیران ژاپن برای نخستین بار به ایران سفر کردند. یوشیدا ماساهارو، رهبر این هیأت، از همان آغاز سفر، شباهتهای قابل توجهی میان فرهنگ ایرانی و ژاپنی را مشاهده کرد، از جمله شیوه نشستن دوزانو که در نگاه ایرانیان، نشانهای از شگفتی و کنجکاوی بود.
نیمه دوم قرن 19 میلادی، در زمان ناصرالدین شاه قاجار، یوشیدا ماساهارو و گروه همراهش به عنوان اولین فرستادگان کشور ژاپن به ایران آمدند. یـوشیدا از هـمان آغاز سفر در ایران شباهتهایی میان زندگی مـردم ایـنجا بـا ژاپنیان دیده است: «ایرانیانی که به دیـدنمان مـیآمدند،راست و دوزانو روی قالی ایرانی مینشستند و با گفتن از وضع هوا سر صحبت را بازمیکردند...ایـرانیها هـم مانند ژاپنیها،دوزانو بر زمـین مـینشینند.هرجا در دیـدار نـخست کـه ایرانیها میدیدند که ما ژاپنیها دوزانـو روی زمـین مینشینیم،با تعجب نگاهمان میکردند و میپرسیدند که طرز نشستن ایرانی را کجا یـاد گرفتهایم؟نمیدانستند کـه ما در ژاپن هم روی زمین مینشینیم. در بوشهر مـاساکه (عرق برنج) مـینوشیدیم و خـوراک گوشت را با کارد و چنگال مـیخوردیم. مـردم محل با دیدن رفتار و خورد و خوراکمان ما را «فرنگستانی» میخواندند. اما ایرانیها باز در سـیمای گـندمگون ما دقیق میشدند، و میدیدند کـه روی قـالی مینشینیم و برنج را تـقریبا مـثل آنها میخوریم،و فکر مـیکردند کـه ما باید مردمی از تیرهء هندو یا عرب باشیم. از همینجا ایرانیها به ما احساس نـزدیکی و دوسـتی پیدا کردند...اما پس از آنکه ما در اتـاقهای بـالای تجارتخانه هـلندی جـا گـرفتیم.ایرانیها کم کم نـظرشان برگشت و احساس ناخوشایندی از ما پیدا کردند»
منبع:یوشیدا ماساهارو، سفرنامه یوشیدا ماساهارو، ترجمه هاشم رجب زاده ، تهران، به نشر، 1390،ص 98