تصور کنید به کشوری سفر کردهاید که در آن، از بلندپایهترین میرزا تا کشاورز ساده روستا، با ظرافتی مثالزدنی به استقبالتان میآیند. جایی که احوالپرسی تنها پرسیدن از ‘حالتان چطور است؟’ نیست، بلکه سمفونی دلنشینی از جملات قصار و عبارات مهرآمیز است. هینریش بروگش، قرنها پیش، مبهوت این رقص واژهها شد و ما امروز با او همراه میشویم تا در این روایت بینظیر، دریابیم چرا ادب و احترام ایرانی، نه تنها یک رسم، بلکه هنری است که در آن، سلامت شما به لطف میزبان گره میخورد و پای ‘قدم رنجه فرمودن’ به میان میآید. آمادهاید تا معنای واقعی ‘خوش آمدید’ را تجربه کنید؟
ادب و احترام، یکی از ویژگیهای خاص آداب و معاشرت ایرانیان است. این رسم که برگرفته از فرهنگ خاص ایرانی است، توسط مردم نسبت به یکدیگر و فارغ از طبقه اجتماعی و سیاسی آنان به چشم میخورد. تبلور این نوع احترام را میتوان به خوبی در احوالپرسی ایرانیان از یکدیگر مشاهده نمود.
«در معاشرت با ایرانیان آنچه که بیش از همه جلب نظر میکند، ادب و احترامی است که نسبت به یکدیگر میگذارند، در این مورد از میرزاهای تحصیل کرده گرفته تا کشاورزان عامی روستاها، همگی رفتارشان توأم با ادب و نزاکت است. میهمان تازه وارد را با جمله خوش آمدید، میپذیرند و سپس با جملات و عباراتی که به دقت انتخاب شده در مورد سلامتی «وجود مبارک» وی سؤال میکنند. شخصی که از او سؤال شده است به نوبه خود سلامتیاش و حتی خوبی هوا را تنها نتیجه خوبی، لطف، مرحمت و مهربانی شخص سؤال کننده میداند و سپس خود را عبد و عبید و چاکر و نوکر و حتی گاهی اوقات سگ و قربانی او مینامد و آرزو میکند که هیچگاه سایه او از سرش کم نشود. دیگری با این کلمات تشکر خود را ابراز میدارد: مرحمت میفرمایید و با جمله «خداحافظ شما» از وی جدا میشود. حتی آمدن میهمان را موجب رفع ناراحتیها و گرفتاریها بشمار میآورند و کلیه رویدادهای خوب را به آمدن او نسبت میدهند و از او خواهش میکنند خانهشان را خانه خود فرض کند و تأکید میکنند که او با آمدن به خانه آنها قدمهایش رنج کشیده و روی آنها را سفید کرده و آنها لایق آن هم نیستند که خاک پای او را روی سرشان بگذارند.»
منبع: هینریش بروگش، در سرزمین آفتاب: دومین سفرنامه هینریش بروگش، ترجمه مجید جلیلوند، تهران، نشر مرکز، 1374، ص 126