ناصرالدین شاه را باید به جهات مختلف مهمترین شاه عصر قاجار به شمار آورد. وی که حدود نیم قرن سلطنت می کند چه در زندگی و چه حتی پس از مرگش حرفها و حدیثهای زیادی پیرامونش مطرح می شد. عین السلطنه در روزنامه خاطرات خود در جلد اول درباره خوابهای افراد مختلف درباره شاه قاجار می نویسد . . .

آقای لواسانی از طرف امام آمد خواستگاری. قبول خواستگاری حدود دو ماه طول کشید، چون حاضر نبودم به قم بروم. چون قم مثل امروز نبود. زمین خیابان تا لب دیوار صحن، قبرستان بود و کوچه ها خیلی باریک بودند... مراحل خواستگاری شروع شد و پدرم می گفت:« از طرف من ایرادی نیست قبول دارم. اگر تو را به غربت می برد، اما آدمی است که نمی گذارد به تو بد بگذرد.»

دختر شهید دستغیب گفت: پدر شب قبل از شهادت،‌سراسیمه از خواب پریدند و گفتند: «انا لله و انا الیه راجعون!» جلوی در خانه هم که می‌خواستند بیرون بروند، چند بار عصایشان را به زمین زدند و بعد به آسمان نگاه و این آیه را تکرار کردند!

امریکا وانگلیس باید خواب دوران قاجار و پهلوی را ببینند. فرزندان ایران اسلامی با اقتدار از منافع خویش و وطن خود و ارزشها و اسلام و نظام جمهوری اسلامی دفاع می کنند و در سایه امنیت به مردم خود فرصت پیشرفت و سربلندی را می دهیم.

بعد از نماز صبح پس از مدتها دوباره دوست همکلاسی عزیزم مرحوم حجت الاسلام روح الله اختری را خواب دیدم که پیش من آمده ، مفصل بغلش کردم و سیر بوسیدم ...

همرزم شهید عباس حسین نژاد تعریف می‌کند: دیدم عباس بیدار شده است. مرا صدا زد؛ گفت: «خواب دیدم که در جبهه عروسی کرده‌ام؛ نمی‌دانی تعبیرش چه می‌شود؟» ناگهان تکان خوردم؛ ولی خودم را کنترل کردم.

او هم اکنون رئیس حوزه هنری استان تهران می باشد. تا کنون از این شاعر جوان اما با تجربه کشورمان سه مجموعه شعر « اقلیت » ، « گریه های امپراطور » و « آن ها » توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده که هر کدام از این مجموعه ها به دلیل استقبال چندین بار تجدید چاپ شده اند.

شیرین عبادی که در گذشته برنده جایزه صلح نوبل شده است یکی از افرادی است که همواره در بزنگاه‌ها و حوادث جهانی سکوت می کند. بسیاری جایزه عبادی را جایزه سیاسی و سکوت در برابر جنایت‌های غرب قلمداد می کنند.

فکر اینکه جنگ تمام شده و ما زنده ماندیم و باب شهادت بسته شده و خوابم تعبیر شده، دیوانه‌ام می‌کرد؛ یک کسی باید این مسئله را برای مردم تحلیل می‌کرد.

حجت الاسلام علی‌اصغر باغانی یکی از بازماندگان حادثه هفتم تیر گفت: لحظاتی پس از قرار گرفتن دکتر بهشتی پشت تریبون انفجار رخ داد و فقط شعله‌های آتش و پائین آمدن سقف را به خاطر دارم.