در شرایط پرتلاطم دوران پایانی سلسله پهلوی، زمزمههایی مبنی بر احتمال کنارهگیری شاه و سپردن تخت سلطنت به ولیعهد، به عنوان راهی برای حفظ نظام مطرح میشد. با این حال، اردشیر زاهدی، از چهرههای نزدیک به دربار، این طرح را از اساس نادرست خوانده و تأکید کرده است که شاه هیچگاه چنین قصدی نداشته و این بحثها صرفاً در میان اطرافیان شاه و درباریان مطرح بوده است.
در شرایط بحرانی، ایده کنار رفتن شاه و سپردن سلطنت به ولیعهد به عنوان راهی برای حفظ نظام مطرح میشد. زاهدی این طرح را از اساس اشتباه میدانست و معتقد بود شاه نیز هیچگاه چنین قصدی نداشته و این بحثها تنها در میان اطرافیان مطرح بوده است:
« اعلیحضرت هیچ وقت ولیعهد را به جانشینی خودشان معرفی نکردند. اطرافیان معتقد بودند این کار را باید بکنند، اما من صددرصد با این موضوع مخالف بودم. آن را به هیچ وجه صحیح نمی دانستم. حتی علیا حضرت و بقیه در این باره با من صحبت کردند شاید موضوع را با اعلیحضرت در میان بگذارم اما مخالفت کردم و موضوع را پیش اعلیحضرت هم نرساندم. موضوع را به خود ولیعهد هم گفتم ، خود ولیعهد هم آن را پسندیدند. سر ناچار بود که موضوع عنوان شد، اول هم خیلی تند صحبت کردم. هیچ وقت اعلیحضرت چنین قصدی را نداشتند. چنین برنامه ای در کار نبود. تا آنجا که من می دانم صددرصد این موضوع نامصرح است»
منبع: سعید قانعی، اردشیر زاهدی و رازهای ناگفته سلسله پهلوی، تهران،انتشارات مهتاب،چاپ اول، ۱۳۸۱، ص 106.