میرزا محمد صدیق الملک از رجال وزارت امور خارجه ایران در دوره قاجار و پدر حسن اسفندیاری است. وی یکی از اعضای خاندان اسفندیاری (نور) می باشد. او بیشتر با میرزا سعید خان انصاری کار می کرده است و در زمان نبود او وزارت خارجه را کفالت می نموده است.
شمس پهلوی، خواهر بزرگ شاه، او را در مهمانی سفارت ایران در همین شهر دید و از پدرش خواستگاری کرد. ثریای ۱۸ ساله اما در عالم دیگری بود که از پدر، جریان را شنید. او قصد داشت به مدرسه هنرپیشگی برود و حتی از پدر قول گرفت اگر او و شاه یکدیگر را نپسندیدند...
موقعی که ما به ملاقات هیتلر رفتیم آقای محتشم السلطنه اسفندیاری هم حضورداشت. هیتلر با من و اشرف و شمس دست داد و از من حال و احوال رضا را پرسید. از طرف سفارت ایران یک مرد جوان به عنوان دیلماج حضورداشت که مطالب هیتلر را برای ما و حرفهای ما را برای هیتلر ترجمه میکرد.
وقتی پشت سر اشرف ایستاده به شمس افترا بزند و وقتی پشت سر شمس ایستاده اشرف را متهم کند.... و ملکه مادر را در همه حال..... هیچ کس دقیقا نمی داند کار پرون چیست. او خود را فیلسوف، شاعر..... و اگر لازم باشد رمال و غیبگو می نامد.