سبک زندگی

۲۱ آذر ۱۳۹۳ ۱۹:۵۶

پنج کار را انجام بده و آن گاه هرچه مى خواهى، گناه کن. اول، روزى خدا را مخور و هرچه مى خواهى گناه کن. دوم، از حکومت خدا بیرون برو و هرچه مى خواهى گناه کن.

۱۴ آذر ۱۳۹۳ ۲۲:۲۰

مردانگی دزد و نمک گیر شدن

چه شد؟ چه حادثه اى اتفاق افتاد؟ او که آثار خشم و ناراحتى در چهره اش پیدا بود گفت : افسوس که تمام زحمتهاى چندین روزه ما به هدر رفت و ما نمک گیر سلطان شدیم ...

۱۴ آذر ۱۳۹۳ ۲۲:۱۲

درخواست شمس و دردسر مولانا

روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟

۷ آذر ۱۳۹۳ ۱۵:۵۵

کریمخان و مرد شاکی

مرد با درشتی می گوید: «دزد همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم!»

۷ آذر ۱۳۹۳ ۱۵:۵۱

پاسخ جالب مادر رستم به محمود غزنوی

سلطان محمود در نامه ی خود نوشته بود : باید خطبه و سکه به نام من کنی و خراج فرستی والا جنگ را آماده باشی

۷ آذر ۱۳۹۳ ۱۵:۴۷

ریشه مثل « ماست مالی کردن»

در یکی از دهات چون گچ در دسترس نبود بخشدار دستور می دهد که با کشک و ماست که در آن ده فراوان بوده دیوارها را موقتاً سفید نمایند، و به این منظور با پولی که از کدخدای ده می گیرند و با خرید مقدار زیادی ماست کلیۀ دیوارها ...

۷ آذر ۱۳۹۳ ۱۵:۴۳

پسرک شیرین بیان و نادرشاه افشار

می‌گوید: نادر مردی سخاوتمند است. او اگر به تو پول می‌داد یک سکه نمی‌داد. زیاد می‌داد

۶ آذر ۱۳۹۳ ۲۲:۵۷

بهترآمدِ خویش را می نگریستند

بدان وقت که مامون به مرو بود و طاهر و هرثمه به در بغداد برادرش محمد زبیده را درپیچیدند و آن جنگهای صَعب می رفت و روزگار می‌کشید، از بغداد مُقدمان و بزرگان و اصناف مردم به مأمون تقرُّب می کردند و ملطفه ها می نبشتند....

۲۳ آبان ۱۳۹۳ ۱۸:۵۲

اسمی که لرزه بر اندام می افکند!

ساکنان قدیمی و بسیاری از اهالی تهران همچنان نام قدیمی این مکان را به یاد دارند و موقع دادن نشانی اسم آن را به کار می‌برند. میدان اعدام، میدانی که روزگاری چوبه‌دار بر آن برپا بود و مجرمان را به سزای عملشان می‌رساند....

۲۳ آبان ۱۳۹۳ ۱۸:۵۰

پاشنه کفش و جیب بغل شلوار از کجا آمده‌اند؟

قرن‌ها پیش سربازان ایرانی در نبردها برای اینکه پایشان در رکاب اسب لیز نخورد، قطعه چوبی را به زیر کفش‌هاشان میخ می‌کردند.

۲۱ آبان ۱۳۹۳ ۱۲:۲۲

اعلامیه ای که باید در معرض دید باشد

فردریک کبیر ،که از سال ۱۷۴۰ تا ۱۷۸۶ بر کشور آلمان حکومت می کرد معتقد به آزادی اندیشه بود و رشد فکری مردم را در گرو آن می دانست.او یک روز سوار بر اسب با همراهانش از یکی از خیابان های برلین می گذشت، گروهی از مخالفان ...

۱۷ آبان ۱۳۹۳ ۲۲:۲۶

داستان سرنوشت دو شاهزاده

گفت : ای برادر ، شکر نعمت حضرت باری تعالی بر من واجب است که میراث پیغمبران یافتم و تو میراث فرعون و هامون . که در حدیث نبوی (ص) آمده : العلماء ورثـة الانبیاء