۱
۱
plusresetminus
از شهريور تا بهمن 1332 هر روز خبرهايى از كشفيات جديد فرماندارى نظامى مى‏رسيد. پس از 28 مرداد سازمان نظامى حزب توده در چند مورد اقداماتى كرد كه كنجكاوى مقامات انتظامى و نظامى كشور را به وجود يك سازمان پنهانى در درون ارتش برانگيخت. ازجمله طرح آتش زدن هواپيماهاى ارتش به وسيله چند تن از افسران جزء و درجه‏داران نيروى هوايى كه قرار بود براى عمليات نظامى به جنوب و منطقه قشقايى اعزام شوند؛ و همين‏طور طرح آتش زدن ناوهاى ببر و پلنگ به وسيله چند مهناوى نيروى دريايى...
نقش فضل الله زاهدی در انهدام سازمان نظامی حزب توده

بعد از پیروزی کودتای 28 مرداد 1332 و تشکلی دولت کودتا به ریاست سپهبد فضل الله زاهدی، شرایط سیاسی و امنیتی کشور دچار تحولات و دگرگونی های مختلفی شد. در طول يك سال و نيم دوران زمامدارى سپهبد زاهدى ضربات سنگينى بر حزب منحله توده وارد شد. عجيب اينكه دولت نظامى هيچ نمى‏ دانست كه حزب توده سازمان نظامى خود را كه به نظر مى‏ رسيد پس از وقايع آذربايجان (آذر 1325) به كلى نيست و نابود شده و افسران برجسته عضو آن يا اعدام شده يا از كشور خارج شده ‏اند، همچنان حفظ كرده است. درعین حال یکی از دستورکارهای اصلی دولت جدید به ریاست سپهبد فضل الله زاهدی، مقابله با سازمان نظامی حزب توده و انهدام شاخه های نظامی آن در درون ارتش پهلوی بود، موضوعی که زاهدی به کمک تیمسار بختیار توانست به آن جامه عمل بپوشاند.

نمای امنیتی و نظامی کشور همزمان با روی کارآمدن دولت زاهدی 
فرماندارى نظامى دولت زاهدى نخست به دست سرتيپ فرهاد دادستان و سپس به وسيلة سرتيپ تيمور بختيار اداره مى‏شد. آميزه ‏اى از ضرب و شتم و شلاق و زندان توأم با اخذ رشوه چاشنى اقدامات سازمان فرماندارى نظامى بود كه احزاب، مطبوعات، امور سياسى و امنيتى را زير نظر داشت. شگفت اينكه تا مرداد 1333 درون دايرة تجسس و ركن دوم آن چند تن از افسران شبكه نظامى حضور داشتند و كسانى چون روزبه و كيانورى را فراري دادند. سرهنگ دوم محمدعلى مبشرى - افسر دادرسى ارتش - و سرهنگ عزت‏ الله سيامك - معاون سررشته ‏دارى ژاندارمرى - و ده‌ها سرهنگ و سرهنگ دوم و سرگرد ديگر در رأس شاخه‏ هاى سازمان مخفى نظامى حزب توده قرار داشتند. نورمن شوارتسكف آمريكايى كه در دوران فرماندهى خود بر ژاندارمرى يكى دو بار براى سفارش و خريد وسايل موتورى و بيسيم و اسلحه و مهمات مورد نياز ژاندارمرى به آمريكا رفته بود، هرگز نمى‏ دانست كه سرهنگ سيامك ــ افسر منتخب او براى انجام معاملات خريد تسليحات از آمريكا ــ از سال 1305 با دولت شوروى در ارتباط بوده است. سيامك همان افسرى بود كه عبدالصمد كام بخش براى جلوگيرى از لو رفتن وى در سال 1316، تمام تشكيلات كومين ـ ترن (كمونيسم جهانى) را در ايران در وجود گروه تئوريكى و مطالعاتى 53 نفر قلمداد كرده، با لو دادن ارانى و همفكرانش، سيامك و گروه نظامى داخلى ارتش را از خطر افشا شدن رهانيد. اعتماد شوارتسكف كه خود يك افسر امنيتى بود، به سرهنگ دوم سيامك تا بدانجا بود كه او و سرتيپى به نام مشيرى را با خود به آمريكا برد و پس از مذاكرات اوليه براى خريد اتومبيل و نفربر و بيسيم و سلاح و مهمات، ادامه مذاكرات را برعهده سيامك و مشيرى گذاشت.1

شهریور 1332 و آغاز عملیات انهدام حزب توده
تقريباً از اولين روزهاى شهريور 1332، دستگيرى توده‏ايهاى فعال و مشهور، ريختن به خانه‏ هاى مشكوك و منازلى كه مردم كنجكاو تلفنى نشانى آنها را مى‏دادند، و ريختن به مدارس و دستگيرى دانش ‏آموزان تظاهركننده آغاز شد. گروه‌هاي ضربتى فرماندارى نظامى به تعداد زياد آماده يورش به منازل مخالفان حكومت بودند. عده ‏اى از خبرنگاران آمريكايى و اروپايى به ايران آمده، گه‌گاه در عمليات شبانه مأموران حاضر و شاهد بودند و عكسبردارى مى‏كردند. سرتيپ فرهاد دادستان - فرماندار نظامى تهران و حومه - كه گفته مى‏ شد مأموران او از مصدقی ها، بازاريها و توده‏ايها رشوه گرفته و آزادشان مي‌كردند، در اواخر دى ماه عوض شد و شاه، سرتيپ تيمور بختيار مرد قدرتمند و خويشاوند همسرش را كه فرمانده لشكر دوم زرهى مركز بود، به مقام فرماندارى نظامى گماشت و دادستان را فرمانده لشكر يكى از استانهاى جنوبى كرد. از شهريور تا بهمن 1332 هر روز خبرهايى از كشفيات جديد فرماندارى نظامى مى‏رسيد. پس از 28 مرداد سازمان نظامى حزب توده در چند مورد اقداماتى كرد كه كنجكاوى مقامات انتظامى و نظامى كشور را به وجود يك سازمان پنهانى در درون ارتش برانگيخت. ازجمله طرح آتش زدن هواپيماهاى ارتش به وسيله چند تن از افسران جزء و درجه ‏داران نيروى هوايى كه قرار بود براى عمليات نظامى به جنوب و منطقه قشقايى اعزام شوند؛ و همين‏طور طرح آتش زدن ناوهاى ببر و پلنگ به وسيله چند مهناوى نيروى دريايى. اين وقايع مقامات ركن دوم ارتش را متقاعد ساخت كه عواملى در داخل ارتش به نفع حزب توده فعاليت مى‏ كنند.2 ژنرال مك كلور ــ رئيس ادارة مستشارى ارتش ــ و چند افسر آمريكايى متخصص به نوبه خود به تحقيق دربارة امكان وجود چنين شبكه‏اى پرداختند.
گزارشهايى كه از چند سال قبل در ادارات محرمانه شهربانى جمع ‏آورى گرديده، همه حكايت از اين دارد كه عده ‏اى از افسران و مأموران آن اداره با حزب توده همكارى داشته‏اند؛ منتهى دولتها و رؤساى وقت ادارات شهربانى، بنا بر ملاحظات كلى از اتخاذ هرگونه تصميمى نسبت به اين افراد خوددارى كرده و شدت عمل خود را براى روزهاى بعد گذاشته بودند. اطلاعات واصله، حكايت از اين مى‏كند كه سرپرستان اداره شهربانى، دولت كنونى را آمادة مبارزه با اين عناصر تشخيص داده و ايام كنونى را روزگار مساعدى براى تصفيه كادر انتظامى شهربانى دانسته ‏اند.3
علاوه بر سازمان نظامى حزب توده كه فعاليت
گسترده آن تا مردادماه 1333 پنهان ماند، يك سازمان كوچك‏تر و تقريباً آشكار از افسران طرفدار مصدق نيز در ارتش تأسيس شده بود كه تا ماه‌هايى پس از 28 مرداد فعال بود و اعلاميه ‏هايى عليه رژيم شاه ـ زاهدى تهيه و توزيع مى‏كرد و بنا به نوشته جرايد آن زمان، اعضاى آن گروهى از افسران جوان و محروم و از ترفيع عقب ‏افتاده بودند.4
به هر ترتيب با دستگيرى تصادفى سروان سابق ارتش ابوالحسن عباسى كه چمدان حاوى اسناد سازمان نظامى را جابه‏جا مى‏كرد و جست‌وجوى محله به محله محلات تهران به وسيله بيست گروه فرماندارى نظامى، دستگيرى افسران عضو سازمان نظامى از اوايل شهريور ماه 1333 آغاز شد.
در هفته‏ هاى اول پس از پيروزى كودتاچيان، مطبوعات اخبارى درباره شناسايى و اخراج عده‏اى از افسران مشكوك به داشتن تمايلات توده‏اى چاپ مى‏كردند. از سوى ديگر حزب توده و سازمان نظامى آن در فرماندارى نظامى تهران و حومه، ركن دوم ستاد ارتش و همچنين در ركن دوم واحد نظامى اهواز و آبادان نفوذ كامل داشت و اقداماتى انجام مى‏دادند؛ نظير فراري دادن خسرو روزبه كه با نام مستعار دستگير شده بود و افسران توده‏اى با جايگزينى يك فرد عادى كه شباهت صورى به وى داشت، او را فراري داده بودند. گروهى پرشمار از نظاميان طرفدار مصدق از همان روزهاى اوّل پس از سقوط حكومت دكتر مصدق، بازداشت و به قلعه فلك‏ الافلاك در خرم‏آباد لرستان تبعيد شدند كه بعضى از آنها ماه‌ها بعد به تهران بازگردانده شدند.
در 20 شهريور 1333 فرماندارى نظامى شهرستان تهران طى اعلاميه‏اى كشف و دستگيرى چندصد تن از افسران نفوذ داده شده در ارتش و ژاندارمرى و شهربانى را خبر داد. در 21 شهريور 1333 صورت كامل شبكه افسران سازمان نظامى حزب توده كشف شد. يكى از نخستين افسرانى كه بازداشت شد و بازداشت او مورد تأييد زاهدى قرار گرفت، محافظ شخصى او بود. در بيست و دوم شهريور با خودكشى يك افسر عضو شبكه نظامى با كلت، اين ماجرا صورت تازه ‏اى گرفت.5
با كشف شبكه كه اسامى افسران طى هفته ‏هاى آخر مرداد و بيست روز اول شهريور به دست آمده و استخراج شده بود، دستگيرى آنان در پادگان هاى تهران و شهرستانها آغاز شد. شاه كه از خبر اين رويداد، حيرت كرده بود، دويست تن از افسران ارتش را در روز 28 شهريور به قصر خود فرا خواند و با آنان صحبت كرد. تا سى‏ام شهريور بازداشت تمام افسران توده‏اى در سراسر كشور خاتمه يافت و البته عده‏اى از آنها نيز در مخفيگاه‌هاى نيمه‏ امن در تهران و شهرستانها پنهان شدند و سعى كردند در طول ماه‌هاى بعد از ايران بگريزند. پيشواپور يكى از درجه‏ داران نيروى هوايى بود كه در سال 1335 پس از دو سال اختفا توانست از كشور خارج شود و از راه مرزهاى خراسان به شوروى پناه برد.6
با شناسايى و كشف و دستگيرى سازمان نظامى كه بختيار، خود و فرماندارى نظامي‌اش را قهرمان آن مى‏ دانست، حزب توده سپر اطلاعاتى و حفاظتى خود را از دست داد. و در چهارم مهر محل چاپ روزنامه مخفى مردم و چاپخانه زيرزمينى آن كشف شد.برخي از افسران توده‏اى كه زنده ماندند به خارج رفتند و در سالهاى بعد به‌ويژه پس از سقوط رژيم پهلوى، خاطرات خود را نوشتند. دادگاه‌هاى نظامى بدوى و تجديدنظر پس از اقرارهايى كه به ضرب و زور و شلاق از افسران گرفته مى‏ شد، طى جلسات كوتاه و سريع حكم محكوميت به اعدام بيش از يكصد تن را صادر كردند. كسانى اعدام مى‏ شدند كه سرسلول و تبليغ‏ كننده ديگران بودند. حدود ششصد افسر و درجه‏دار تحت پيگرد واقع شدند كه عده‏اى از آنان گريختند و نزديك به پانصد تن دستگير شدند. شايعات منتشره دربارة يك شبكه بالاى هزار نفر از درجه ‏داران اغراق‏ آميز و دور از حقيقت است. 38 تن از افراد تحت پيگرد موفق به فرار و خروج از كشور شدند.7
در اول مهر اولين جلسه دادگاه نظامى آغاز شد. در 8 مهر دادستان ارتش براى دوازده تن از رهبران سازمان نظامى تقاضاى اعدام كرد. در 15 مهر دادگاه بدوى دوازده تن را محكوم و تيرباران كرد. دادگاه نظامى مرتب تشكيل جلسه مى‏داد. در 24 مهر دوازده افسر ديگر محكوم به اعدام شدند. در 27 مهر ده تن افسران توده‏اى به اضافه غيرنظامى مرتضى كيوان ــ نويسنده و شاعر ــ تيرباران شدند. در 17 آبان دوازده تن افسر توده ‏اى ديگر در دسته ششم در دادگاه بدوى حكم محكوميت اعدام يافتند. در مجموع 27 تن تيرباران شدند و ديگران به زندانهاى مختلف از حبس ابد تا سه سال زندان محكوميت يافتند. و بعضى كه به خارج گريختند، اما نتوانستند خود را به بلوك شرق برسانند، بازداشت و به ايران بازگردانده شدند.8
كمابيش بانگ اعتراض هايى از سوى احزاب كمونيست و سوسياليست و مجامع مترقى كشورهاى اروپايى كه با اين شيوه انتقام‏گيرى وحشيانه مخالف بودند، برخاست. و شايد واكنش آن اعتراضات بود كه شاه را واداشت از تصميم قاطع خود در اعدام صد تن ديگر افسران توده‏اى درگذرد و آنان را مشمول يك درجه بخشودگى قرار دهد. در طول سال 1333، به‌تدريج فعاليتهاى سياسى مخالفان ضدرژيم به حداقل رسيد. اغلب خوانين و رؤساى ايلات به تهران فراخوانده شده، جوايز و پاداشهايى به آنان داده شد و شاه با آنان به گفت‌وگو پرداخته، تحبيب قلوب كرد.



پی نوشتها:
1 . «آمريكا علاقه‏مند به حفظ استقلال ايران است»، مصاحبه با كلنل نورمن شوارتسكف در مرد امروز. ش 118. 10 مرداد. 1326. صص 4 و 11.
2. چپ در ايران به روايت اسناد ساواک، ج6، مرکز بررسي اسناد تاريخي، تهران: 1380، ص 63.
3. پارس. آذر 1332، نقل شده در خواندنيها. شماره 22. سال 14. 21 آذر 1332.  
4. غلامرضا نجاتى از جنبش ملى كردن نفت تا كودتاى 28 مرداد  ، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1365، ص 78-80
5. خسرو معتضد، درون ارتش شاه، تهران، نشر البرز، 1376، ص 220
6. خسرو معتضد، شبکه سازمان نظامي افسران حزب توده ايران، تهران: علمي، 1379، ص 415.
7. همان، ص 420
8.  عبدالله برهان، کارنامه حزب توده و راز سقوط مصدق، ج1، تهران: علم، 1378، ص 37.
 

 
https://www.cafetarikh.com/news/48345/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

feedback
Iran, Islamic Republic of
ساریخانی
مطلب خیلی خوب و مفیدی بود
ممنون از سایت خوبتون