۱
plusresetminus
در آغاز سلطنت پهلوی، تیمورتاش وزیر دربار، که فردی باسواد و سريع الانتقال بود، در دربار و کشور می‌درخشید و رضا (شاه) قلباً از وجود او راضی نبود.
رضاشاه و حزب ایران نوین

رضاخان به اصول دموکراسی و نهادهای مدنی همچون حزب، اعتقادی نداشت. او وجود افراد قوی ولو تابع را نیز مانعی در برابر قدرت خود می‌دید و تنها بر ارتش قوی تکیه داشت. از این رو افرادی چون تیمورتاش علیرغم دوستی نزدیک با شاه، به راحتی از دایره قدرت سیاسی کنار گذاشته شدند:
«در آغاز سلطنت پهلوی، تیمورتاش وزیر دربار، که فردی باسواد و سريع الانتقال بود، در دربار و کشور می‌درخشید و رضا (شاه) قلباً از وجود او راضی نبود. در آغاز سلطنت، به پیشنهاد تیمورتاش و تأیید رضاخان، حزبی به نام «حزب ایران نوین» تأسیس شد و جلساتی هم تشکیل داد. کلیه اعضای این حزب مقامات متنفذ و وزراء و وکلاء بودند و تیمورتاش ریاست آن را به عهده داشت. پس از مدتی رضاخان تشخیص داد که این حزب نه پایه قدرت او، بلکه پایگاه تیمورتاش است و آن را منحل کرد.
رضاخان به حزب و تحزب اعتقادی نداشت و بنا به تربیت قزاقی خود تنها به ارتش متکی بود و از ارتش آنچه برایش مهم بود پادگان تهران بود و تازه همین پادگان را به دو لشکر کاملا هم قوه تقسیم کرده بود: لشكر يك به فرماندهی کریم آقاخان بوذرجمهری و لشکر در به فرماندهی علی آقاخان نقدی. به این ترتیب، يك فرمانده بیسواد (بوذرجمهری) در مقابل يك فرمانده باسواد (نقدی) قرار داشت. رضاخان همیشه بین این دو لشکر اختلاف می‌انداخت، به طوری که عملاً دشمن و رقیب یکدیگر بودند. در نزد افسران لشکر يك، لشکر دو را بی عرضه می خواند و بر عکس.»
 


منبع: حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج اول، تهران، انتشارات اطلاعات، 1382، ص 76
https://www.cafetarikh.com/news/49106/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما