در دوره قاجار، معادن نیز به یکی از منابع مهم درآمدی دولت تبدیل شدند. معادن معمولاً از سوی دولت به افراد واگذار میشدند و افراد موظف به پرداخت مالیات معینی به دولت طی مدت بهرهبرداری از معادن بودند. البته افرادی هم که موفق به کشف معادن میشدند از مزایا و امتیازات خاصی برخوردار بودند.
جيران ملقب به فروغ السلطنه از همسران برگزیده ناصرالدين شاه بود. جيران دختری زیبا از اهل تجریش بود. چشمانی چنان گیرا داشت که از هر بیننده دل میربود. شاه نیز به دیدگان آهوی وی دلباخته و اسیر عشقش شده بود. روزی دور از او زیستن نمیتوانست و ماهی جز وی در آسمان زندگی خود نمیدید. در کنار جيران دیگر همسران خود را از یاد برده و آتش حسادت در دل خسته آنان افروخته ...
زلفها را چین چین وحلقه با لعاب بهدانه بر پیشانی میچسباندند. با وسمه یارنگی وحنا ابروهای پهن و پیوسته میکشیدند و گاه میان آن خالی مینهادند. چشمها را سرمه کشیده بر چهره سفیداب وسرخاب فراوان میمالیدند. بر پشت لب سبیلی باریك میکشیدند ولب را اندکی با سرخاب رنگی می دادند.
عبدالله قاجار در ماموریتهای مختلف به مناطق مختلف ایران مانند خراسان، قم، ری، تبریز، کرمانشاه، شیراز و مازندران، عکسهای ارزشمندی گرفتهاست. نورپردازی خوب و تعادل میان سوژه و زمینه عکس شاخصه آثار اوست.
در دورﮤ ناصری مردم برای انجامدادن امور زندگی، بهطورمعمول به سعد و نحس بودن ایام باور داشتند که نهتنها در میان مردم عادی، بلکه در میان افراد مرفه جامعه و ازجمله در دربار که منجمباشی نیز حضور داشت، این اعتقاد وجود داشت.
محمد غفاری معروف به کمالالمُلک (۱۲۲۶ کاشان – ۲۷ مرداد ۱۳۱۹ خورشیدی نیشابور) نقاش ایرانی بود. وی یکی از مشهورترین و پرنفوذترین شخصیتهای تاریخ هنر معاصر ایران بهشمار میآید. او برادرزاده صنیعالملک بود.
پهلوان کوچک یزدی پس از آنهمه کشتیهای پیروزمندانه، چه قبل از پهلوانی پایتخت و چه بعد از آن، چه در ایالات و ولایات ایران و چه در خارج از کشور، تا سن پیری بازوبند پهلوانی و قهرمانی خود را حفظ میکند و...
جیران همسر و عشق ناصرالدین شاه بود که ناصرالدین شاه پس از مرگ او هرگز لقب وی و اجازه ی سکونت در عمارت او را به کسی نداد. گاه خود بدان خلوت انس رفته زمانی با فکر روزگار گذشته و یادگارهای یار از دست رفته همدم و هم داستان میگشت. اشعاری در وصف حال وی توسط شاهد این حال...
در دوره قاجار استفاده از القاب و عناوین خاص در میان مردم و مقامات رسمی لشکری و کشوری رواج زیادی پیدا کرد. این القاب که معمولاً با جایگاه سیاسی و اجتماعی افراد مرتبط بود، با جابه جایی سمت و جایگاه آنان تغییر میکرد.
سـابقه ایجــاد تـشکیلات نظمیـه بـه شـکل نـوین بـرای تـأمین امنیـت بـه اوایـل عهـد ناصری(١٣١٣-١٢٦٤ق) باز می گردد. امیرکبیر(١٢٦٨-١٢٦٤ق ) زمانی کـه بـه صـدارت رسید در اولین گام اقدام به تأمین امنیت شهرها و راهها کرد.
شمسالعماره از بناهای دوران قاجار، بلندترین ساختمان در عصر خود محسوب میشود که به دستور ناصرالدین شاه به صورت مرتفع و برای تماشای اطراف شهر تهران ساخته شد.
یکی از پیشگامان اصلی هنر نقاشی در ایران میرزا ابو الحسن خان است در 1229 هجری قـمری در کـاشان متولد شد، وی در پانزده سالگی برای فراگیری دانش نقاشی به نزد مهرعلی اصفهانی فرستاده میشود...
هر ساله در دربار قاجار به مناسبتهای مختلف، مراسم سلام خاص (که در آن شاهزادگان و صاحبمنصبان حضور داشتند) و مراسم سلام عام (که به طور عموم برگزار میشد) انجام می شد. این گونه سلام ها در هر عصر و زمانی شرایط خود را داشته است. در دوران سی و هشت ساله سلطنت فتحعلیشاه، اگر فصل و هوا مناسب و شاه در تهران بود، این مراسم در ایوان تخت مرمر برگزار میگردید....
روایت قتل ناصرالدینشاه و سرگذشت ضاربش، میرزا رضا کرمانی را بارها و بارها شنیدهایم، اما شاید هیچ کدام جالبتر از حکایت خانواده ضارب از زندگی او، زجرهایی که کشیده و بلاهایی که بعد از این واقعه بر سر اهل خانهاش نازل شده نباشد.
در خاطرات تاج السلطنه آمده است که پس از گذشت چند روز از مرگ ناصرالدین شاه صدر اعظم و برادرش امین الملک به اندرون آمدند و هر چه پول در خزانه بود را خالی کردند...
ناصرالدین شاه با چهرهای گشاده ومطبوع بود: چشمهای گیرا و درخشانش هر دلی را مجذوب میساخت و نگاه ملایمش را چنان نفوذی بود که در دل هر کس اثری شگفت میبخشید و خواه و نخواه در حلقۀ اطاعتش میکشید ولی گاه خشم، آن نگاه آرام را چنان سختی و تندی پدید میگشت که کس را یارای تحمل آن نبود و شرارهای که از دیدگانش میجست خرمن نیروی هر جسوری را میسوخت.
ناصرالدین شاه علاقه زیادی به ملیجک داشت به حدی که تمامی خطا های او را نادیده میگرفت در ادامه خاطره ای از اعتمادالسلطنه درباره قتل یک سرباز ترک توسط ملیجک و عکس العمل شاه به کار وی را می خوانیم...
در اینجا متن یکی از آخرین نامه های امیر به شاه را مطالعه می کنیم این نامه مربوط به دخالت شاه در وضع اندرون امیر و تغییر خواجه سرا و غیره است امیر می نویسد...
دستخط امیرکبیر به ناصرالدین شاه قاجار: قربانت شوم الساعة که در ایوان منزل با همشیره همایونى به شکستن لبه نان مشغولم خبر رسید که شاهزاده موثق الدوله حاکم قم را که به جرم رشاء و ارتشاء معزول کرده بودم به توصیه عمه خود الجاه فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید. فرستادم او را تحت الحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که اداره امور مملکت با توصیه ...