در تاریخ معاصر ایران دو کودتای موفق اتفاق افتاده است. کودتاهایی که هر دو در راستای منافع غرب بوده است. یکی از کودتاها باعث تاسیس حکومت پهلوی شد و دیگری حکومت از دست رفته پهلوی را بار دیگر بازگرداند...
دیدگاه شاه نسبت به مطبوعات خارجی هم به مانند مطبوعات داخلی با تردید و سوظن همراه بود. به همین دلیل مصاحبه او با مطبوعات خارجی به ندرت و در مواقع خاصی اتفاق میافتاد. دلیل این موضوع، ترس شاه نسبت به درج واقعیات سیاسی کشور و مخدوش شدن چهره او بود.
علامه امینی گذشته از آن که در عصر مجاهدین مبارز علیه استعمار و استبداد پرورش یافت، خود نیز به تربیت و پرورش شاگردانی همت گماشت که خود سمبلی از مبارزه با استعمار و استبداد گشتند. او ضمن الهام از بسیاری از مجاهدین، خود به ابداع روشی منحصر در مبارزه و آگاهسازی مردم پرداخت که مختص شخص او بود.
بعد از کودتای 28 مرداد 1332، مشکل نفت در قالب کنسرسیومی متشکل از چند کشور غربی حل شد. شاه مدعی بود که این قرارداد عایدات زیادی را از نفت شامل حال ایران کرده است در حالی که به باور دکتر مصدق، کنسرسیوم منجربه ضرر هنگفتی به ملت بوده است.
شاه مخالفین سیاسی را به بدترین شکل شکنجه میداد. این موضوع بارها در ابعاد داخلی و بینالمللی موضوع انتقاد افراد و نهادهای مختلف قرار گرفته بود. به باوری بسیاری از سازمانهای مدافع حقوق بشر بسیاری از احکام صادره برای مخالفین، مطابقتی با جرم آنها نداشت.
اسدالله علم در خاطرات خود آورده است وقتی اظهارات سفیر آمریکا به خودم را که در ستایش از شاه افراط کرده برای شاه بازگو کردم. شاه پرسید، "کجای این تملق است؟
همان طور که میلیسپو پیشبینی کرد، در تابستان 1926، نافرمانیهای گستردهای در خراسان و آذربایجان رخ داد. علاوه بر این، شورشی هم در کردستان در جریان بود و به دنبال آن نیز توطئه خطرناک در ارتش کشف شد و تلاش سرهنگ پولادین برای کشتن رضا شاه در آخرین لحظات عقیم ماند.
بازار شایعات در ایران داغ است و از جمله آنها باید از شایعه مربوط به اقدامات رضا قطبی (پسردایی شهبانو) یاد کرد که با بکار گرفتن تمام قدرت خود در صدد است جعفریان را به مقام نخستوزیری برساند و البته در این راه از حمایت کامل شهبانو نیز برخوردار است.
انگلیس پس از آن که با ملی شدن صنعت نفت در ایران از این ثروت محروم گردید با طراحی کودتایی با هدف سرنگونی دولت مصدق، دولت آیزنهاور را به بهانه «خطر نفوذ کمونیست در ایران» به اجرای این کودتا متمایل ساخت.
قیمت نفت در دهه 1350 تحت تأثیر سیاستهای اوپک و کشورهای تولیدکننده نفت با فراز و نشیبهای فراوانی مواجه شد. در این بین سیاستهائی اتخاذ شد که کاملاً به ضرر شاه تمام شد.
از آنجا که بریتانیا مصمم بود از هر گونه کمک به ایران ممانعت کند، یکی از وامهای آمریکا به ایران را بلوکه کرد و به بانک شاهنشاهی ایران دستور داد اعتبار دولت قوام السلطنه را تمدید نکند
شاه تسلط بر اوضاع را از دست داده بود. حضور ارتش در خیابانها صحنهی تظاهرات را به میدان جنگ تبدیل کرد. تمامی محاسباتی که قوام بهعنوان یک سیاستمدار کارکشته انجام داد، نافرجام ماند. او تصور میکرد از طریق سازش با لندن و واشنگتن، میتواند مردم را مرعوب سازد، ولی مردم با دست خالی در مقابل مأمورین انتظامی ایستادند
به باور دکتر مصدق رضاشاه خود از حامیان تمدید قرارداد نفتی با انگلیس بود با این حال او برای آنکه خود را مخالف این جریان نشان دهد دست به صحنهسازیهائی زد تا افکار عمومی را فریب دهد.
در سال ۱۸۵۰م [۱۲۲۹ش)، تحت فرامین ساخت و ساز امیر کبیر، یک بیمارستان دولتی (مریض خانه دولتی) که اولین بیمارستان مدرن ساخته شده در ایران بود، آغاز به کار کرد.
با توجه به ماهیت استبدادی حکومت پهلوی دوم، نخبگان سیاسی دوران محمدرضاشاه به دو دسته تقسیم می شدند؛ نخبگان مقابل سیستم و نخبگان درون سیستم. اقدامات سیاسی اعضای هر دو دسته از نخبگان سیاسی در چهارچوب منافع طبقات اجتماعی دنبال می شد و خارج از یک نظام نخبه گرایی و الیتیستی قرار داشت. جوهر سیاست شاه در کنترل حجم و ترکیب نخبگان نهفته بود.
کندی شاه را مردی ستمکار، حقیر و فاسد میدانست و به قول قاضی ویلیام داگلاس، «بی اعتمادی وی به شاه به اندازهای رسیده بود که درصدد برآمده بود او را وادار به استعفا نماید و برای پسرش تا رسیدن به سن قانونی یک نایب السلطنه بگمارد.»
نراقی خطاب به شاه: اعلیحضرت مستحضرند با روشی که در انتخابات اعمال میگردد، مجلس از هیچ اعتباری در نزد مردم برخوردار نیست. حتی اگر به تازگی هم بعضی از نمایندگان این خطر را پذیرفته باشند که دولت، و یا حتی رژیم را مورد انتقاد قرار دهند