۰
plusresetminus
چرا روشنفکران به مردم اهانت می‌کنند؟

انزوای خودخواسته یا تحکم از سر فهم

یوسف اباذری جامعه‌شناس و استادیار گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران سه شنبه هجدهم آذر ماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در نشست «پدیدارشناسی فرهنگی یک مرگ؛ بررسی جامعه‌شناختی پدیده درگذشت مرتضی پاشایی» سخنانی ارایه کرد که دامنه آن تا امروز ادامه داشته و واکنش‌های بسیاری در نقد و تحلیل آن ادامه یافته است.
انزوای خودخواسته یا تحکم از سر فهم
یوسف اباذری جامعه‌شناس و استادیار گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران سه شنبه هجدهم آذر ماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در نشست «پدیدارشناسی فرهنگی یک مرگ؛ بررسی جامعه‌شناختی پدیده درگذشت مرتضی پاشایی» سخنانی ارایه کرد که دامنه آن تا امروز ادامه داشته و واکنش‌های بسیاری در نقد و تحلیل آن ادامه یافته است.

او در این نشست اظهار داشت: پاپ در سیر موسیقی مبتذل‌ترین نوع موسیقی است و این آقا از مبتذل‌ترین افرادی بود که این موسیقی را خواند. و با ادبیاتی سخفیف و به دور از روش‌شناسی علمی و پرخاشگرانه به علاقمندان این خواننده جوان پاپ حمله کرد و نه تنها او را بلکه به مردم نیز حملاتی تند کرد که نشان از عصبانیت روشنفکران ایرانی در نقد حوزه‌های که قادر به تحلیل آن نیستند دارند و در چرایی ناتوانی تحلیل روشنفکران ایرانی و ابتر بودنشان دلایل متفاوتی وجود دارد و اگر مطالعه اجمالی به تاریخ داشته باشی می‌توانی پیشینه تاریخی این ناتوانی را فهم کرد.

انقلاب اسلامی ایران مستقل از روشنفکران به پیروزی رسید و رهبری انقلاب با توجه به استفاده ابزاری روشنفکران  از علما و به انحراف کشاندن مشروطه توسط روشنفکران از روشنفکران بهره نبرد و بالاتر از همه انقلاب اسلامی منابع تحرک خود را از سنت های کهن دینی به وام می گرفت و مصرانه می خواست آنها را در متن نهادهای مدرن جاری کند، تاثیر‌گذاری معرفت الهی و قدسی عملاً ابزارهای اصلی نفوذ و تعیین کنندگی را از روشنفکران ربود.

 

انقلاب اسلامی نظر به گستردگی وقوع خود و امواج ارزشی و اعتقادی پرقدرتی که پدید آورده بود، عملاً بخشی از روشنفکران را به حاشیه راند.

برای درک این چرایی لازم است منابع شناختی که روشنفکران از آن بهره می‌برند تا جامعه و تحولات آنرا بشناسند و اندیشه امام خمینی را به واکاوی بیاندیشیم. تکلیف برای امام کانون الهام برای عمل است. «تکلیف» همانا درک امام از خواست خداوند است. اما این درک، پیچیده و نیز محتاج به منظومه های فلسفی و نظری وسیع نیست.

از سوی دیگر، روشنفکران مخصوصاً روشنفکران سنت انقلاب فرانسه که حسب برخی تحلیل ها، روشنفکران ایرانی نیز به طور تاریخی در همان فضا قرار دارند، به ابزارهای مفهومی و تحلیلی خود وابستگی کمابیش شوق آمیزی دارند.

آنها نه با کار فکری، بلکه با شوق ورزی به کار فکری مشخص می شوند. همه آنان به مدد نظریه و با تقدم آن، به تحولات پیرامون خود می نگرند.

در سطح پدیدارشناسانه، گونه ای تقدم فاحش(و نه ملایم) نظریه بر عمل سبب می‌شود که روشنفکران در فرهنگ‌های لاتینی اغلب از اجرای کارویژه ضروری خود یعنی طراحی‌های ذهنی برای اصلاحات اجتماعی یا نظریه سازی معطوف به حیات آینده جامعه یا امیدآفرینی های اخلاقی و روحی در جامعه، ارزیابی نو از قاعده ها و نهادها یا امور بدیهی و مسلم را دوباره مورد پرسش و مطالعه قرار دادن، ناتوان بمانند.

تقدم فاحش نظریه بر عمل احتمالاً از آنجا مایه می‌گیرد که این روشنفکران به قول برلین  به زیبایی اندیشه بیشتر از خود اندیشه و امکانات آن بها می دهند. وجه مشخصه یک جریان روشنفکری سالم، حرکت از جامعه به سوی دولت یعنی از زمینه سازی‌های فرهنگی به سوی نتیجه گیری‌های سیاسی است؛ لیکن علامت روشن یک جریان غیرمتعارف روشنفکری  هر میزان هم که قوی و نافذ باشد حرکت از سوی سیاست به جامعه یعنی از زمینه‌سازی‌ها و پرداخت‌های سیاسی به سوی نتیجه‌گیری‌های فکری و فرهنگی و غیره است.

این نقیصه مهم که روشنفکران اغلب به واسطه ترجیحات عام و جهان گرایی ایدئولوژیک خود، در اغلب جاها و در ایران، حدود خود و حوزه محدود توانایی‌هایشان را نشناخته‌اند، وقتی در کنار رهیافت های اخلاقی آنان قرار می گیرد، بر شدت مسأله می افزاید.

عدم تقیدات اخلاقی و باور آنان به آزادگذاری های اخلاقی که چامسکی را به خشم می آورد، مخصوصاً هنگامی که در یک جامعه اخلاقی یا شرقی مطرح شود (لیبرالیزم فرهنگی)، این بار امام را نیز نگران می سازد.

بنابراین تقدم شورانگیز نظریه بر عمل و تقیدات اخلاقی ضعیف و باور برخی از آنان به آزاد گذاری اخلاقی و این تعارضات مبنایی روشنفکران ایرانی نه تنها با انقلاب اسلامی بلکه منابع معرفتی که مردم بر اساس آن رفتار می‌کنند عصبیت‌های را برای روشنفکران ایجاد می‌کند که آنان را به انزوا می‌برد. از سوی دیگر انقلاب اسلامی سعی کرد بعد از انقلاب در دوران تثبیت با روش شناسی اسلامی و معرفتی که حوزه علمیه داعیه‌دار آن است پرسش‌های ازلی و معرفتی خود که مبتنی بر وحی است را در یک فضای آزاد در دانشگاه مطرح کند و با استفاده از نقد همین روشنفکران عرفی به مقصد و هدف نهایی خود دست یابد که علوم اسلامی ـ ایرانی کارآمد و به روز است تا بتواند همه ابعاد زندگی در جامعه کنونی را بهتر بشناسد و درک کند.



https://www.cafetarikh.com/news/20329/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما