۱
plusresetminus
وسعت نظر و دید مدرس از زمان خود چنان نورآسا می‌گذرد که در اندیشه استقلال و آزادی نسلهائی است که تا پنجهزار سال بعد قدم به عرصه وجود می‌گذارند، او تنها نسبت به نسل زمان خود احساس مسئولیت نمی‌کند بلکه بار سنگین و توانفرسای دفاع از حقوق فردی و اجتماعی اولادان پنج قرن بعد سرزمین‌ها را به دوش دارد، درک عمق و ژرفای حیرت‌انگیز سخن او برای مجلسیان که رضاخان را پدر ملت و قهرمان نجات کشور می‌دانند و در حقیقت شعاع دیدشان به انتهای بینی آنان نرسیده کور می‌شود، نه تنها مشکل است بلکه مطلقاً باور نکردنی است...
افکار مدرس یک قرن پیشتازتر از او بود
در برگی از یادداشتهای مدرس می‌خوانیم:
بزرگان و برگزیدگان جهان،‌تا زنده‌اند غریب و تنهایند ولی بعد از مرگ آنان همه ادعا می‌کنند، که آشنا، هم سخن و هم فکرشان بوده‌اند. 1
مدرس در زمان حیات خود، این تنهائی و غربت را کاملاً احساس نموده و در بسیاری از موارد نیز به آن اشاره کرده است. در سفر اصفهان که یکی از سفرهای تاریخی اوست بدیدارکنندگان خود در مدرسه چهارباغ که همه از علما و مشاهیر آن دیارند می‌گوید:
شما مرا، نه علی (ع) می‌دانید که به حکم وظیفه و اعتقاد خود همراهی و یاریم کنید و نه عمر که برای صلاح و مصلحت روزگار تنهایم نگذارید. 2
مدرس به خوبی آگاه است که در میان جامعه‌ی زمان خود، عقیده و کلامش غریب و ناشناخته است، تاریخ هم این تنهائی و غربت را در تمام زندگی او می‌شناسد، اینک می‌گوئیم مدرس در تمام دوران حیات خود به معنی واقعی غریب و تنها است. بدین معنی نیست که کسی او را از لحاظ ظاهری نمی‌شناسد، او در زندگی دنیوی به تمام معنی مشهور و معروف است، شهرت جهانی دارد ولی این شهرت دلیلی بر این نیست که او را می‌شناخته‌اند و به خاطر همین شناخت معروفیت یافته است جامعه‌ای که در آن روز گار مدرس را می‌شناخت و گرامی‌اش می‌داشت برای این بود که قهرمانی رشید و فداکار در جریان مبارزه با دیکتاتوری رضاخان در میان آن همه سکوت و ارعاب یافته بود، در نظر آنان مدرس تنها سیاستمداری بود که با حریف قوی پنجه‌ای یکاپرچه می‌نمود که سیاست و سپاه امپراطوری نیرومندی پشتیبان او بود، در حالی که به خوبی می‌دانیم وجود مدرس و نیروی فعاله شگفت‌انگیز او در همین یک بعد خلاصه نمی‌شود،‌تکفردی او در زمینه سیاست دروازه‌های تاریخ را بر روی او گشود و او را وارد دنیای جاودانگی‌ها نمود و این خود موجب آن شد که توانائیهای منحصر به فرد و وسعت دیدار و در ابعاد دیگر زندگیش تحت‌الشعاع فعالیتهای سیاسی او قرار گیرد:
مرد سیاسی باید جامعیت داشته باشد جامعیت در علومی که من حیث‌‌المجموع بتواند دنیای موجود را بشناسد و یک قرن جلوتر از خود به پیش رود. 3
مدرس سیاست را علم می‌داند و آن را از علوم نظری می‌پندارد برای عقیده و نظر هر کس هم ارج و ارزش خاص همان نظر قائل است ولی اعتقاد دارد در کار سیاست واپسنگری و محدود بودن اندیشه و تفکر سیاسی در چهار دیواری محیط خویش و مقطع زمانی مشخص تنگ‌نظری سیاسی را می‌نمایاند چنان به نظر می‌رسد که مدرس اعتقاد دارد سیاستمداری که تا یک قرن بعد از خود را مورد توجه قرار می‌دهد و فعل و انفعالات آن را در نظر می‌گیرد در علم سیاست جامعیت دارد اگر می‌گوید:
امروز در مملکت شما من هیچ دماغی را سراغ ندارم که در سیاست بالاتر و قوی‌تر از خودم باشد.4
ناظر بر همین جریان دقیق فکری او است. برای تفهیم بیشتر فلسفه سیاسی خود در یکی از نطق‌های خویش برای مجلسیان که درک سخن و نظراتش برایشان مشکل است به سادگی بیان می‌دارد:
اگر کاری را بدون تحقیق و از روی شبهه دولت و وزراء انجام دادند. نه تنها ضرر اساسی برای ما دارد بلکه ضرر کلی برای استقلال و آزادی اولادان ما تا پنجهزار سال بعد دارد. 5
وسعت نظر و دید مدرس از زمان خود چنان نورآسا می‌گذرد که در اندیشه استقلال و آزادی نسلهائی است که تا پنجهزار سال بعد قدم به عرصه وجود می‌گذارند، او تنها نسبت به نسل زمان خود احساس مسئولیت نمی‌کند بلکه بار سنگین و توانفرسای دفاع از حقوق فردی و اجتماعی اولادان پنج قرن بعد سرزمین‌ها را به دوش دارد، درک عمق و ژرفای حیرت‌انگیز سخن او برای مجلسیان که رضاخان را پدر ملت و قهرمان نجات کشور می‌دانند و در حقیقت شعاع دیدشان به انتهای بینی آنان نرسیده کور می‌شود، نه تنها مشکل است بلکه مطلقاً باور نکردنی است و غربت و تنهائی او هم پدیده همین تفاوت و شکاف بی‌انتهائی است که مابین او همکاران و اقرانش وجود داد. بسیارند کسانی که در میان جمعند ولی در حقیقت تنها و غریب‌اند نه سخن آنان را کسی می‌شود و نه به آوای دلشان گوش می‌دهد، ‌مدرس سقراطی است که شوکران او غربت و تنهائی او است، و چه بسیارند بزرگمردان قرون و اعصار که سیاه دست جهل جامعه با تولد افکار و اندیشه‌های حیات آفرین و سازنده‌شان آرام ‌آرام شوکران غربت را به جام زندگیشان می‌ریزد، طبیعی است که جهل و خودنگری انسانها همیشه با اندیشه‌های نوبه ستیزه برخاسته و این هم مسلم است که بالاخره مقهور آن شده و پس از سالها در مقابل آن سر تسلیم فرود آورده است ولیکن صاحب و مبدع همان اندیشه و تفکر زهر غربت را قطره قطره در کام جان ریخته و هدف هزاران تیر طعنه و شماتت بوده است:
می‌گویند مدرس هزار عیب دارد ولی تا می‌آید این مدرس هزار عیبی پیدا شود دویست سیصد سال طول می‌کشد. 6
و عجب این که هزار عیب را کسانی به مدرس نسبت می‌دادند که باز بهتر از دیگران اورا می‌شناختند یا از هم کسوتان او بودند و یا از همکاران پارلمانی او وقتی انوارها، دولت‌آبادی‌ها، تدین‌ها، فرخ‌ها، مدرس را هزار عیبی بدانند معلوم است رضاخان و اربابان او چه نوع تفکر و نظری درباره اودادند، براستی تنهائی و غربت بیش از این هم می‌شود مجتهد جامع‌الشرایطی چون او در سخت‌‌ترین روزهای پیکار و جانبازیش مورد حمایت حتی یکنفر از علمای بزرگ یا متوسط زمان خود قرار نگیرد در حلای که همه می‌دانند هدف مدرس جز عظمت و حفظ اسلام و آزادگی انسانها نیست! سخن او است که:
بنده شخصاً بنا را بر این گذاشتم که دو چیز را مطمع نظر قرار دهم: یکی خلاف قانونهائی که به اصول قوانین مسلمه می‌شود، یکی هم ‌آن چیزهائیکه سیاست بر می‌‌خورد و در آتیه و حالیه به ضرر مملکت است. 7
براستی مدرس جز این دو که پاسداری آن را تا پای جان به عهده گرفته چه می‌خواهد،‌او که با یکی نان و متری کرباس زندگی خود را بر حصیر فرسوده‌ای می‌گذراند و حتی فرزندانش از حداقل معونه طبیعی محرومند و حتی حقوقدوره نمایندگی خود را به مؤسسات امور خیریه می‌بخشد،‌ چه می‌خواهد؟ و تاریخ چگونه پاسخگوی این سؤال است. در گزارش ارباب کیخسرو رئیس اداره مباشرت مجلس بند هفتم جلسه 12 ربیع‌الثانی 1333 دوره سوم می‌خوانیم:
هفتم ـ مبلغ نهصد و پنجاه و پنج تومان و نه ریال بابت حقوق آقا سید‌حسن مدرس در صندوق اداره مباشرت مجلس مانده بود که تصرف نمی‌فرمودند و در تاریخ بیست و دوم ربیع‌آلثانی 1332 حواله فرمودند توسط آقایان میرزا محمد‌صادق طباطبائی و حاج‌امین‌الضرب به عنوان شرکتخیریه پرورش پرداخت شود و پرداخت شد. 8
افکار و اندیشه مدرس درست بخاطر همین که پشتیاز و قرنی جلوتر از زمان اوست علت اصلی غربت و تنهائی او را موجب می‌گردد و یکی از نمایندگان در جلسه علنی مجلس به او می‌گوید سید به جدت فساد می‌کنی و این درست رد زمانی است که مدرس اظهار می‌دارد:
عیب بزرگ و کلی این بودجه این است که در آن هزینه تأسیس هواپیما و کارخانه ساختن آن در نظر گرفته نشده، جنگها دارد از زمین به هوا می‌رود و مملکتی که در فکر تأسیس کارخانه هواپیماسازی نباشد موجودیت آن در خطر است حتی اداره پست ما هم باید برای حمل امانات و محمولات خود مجهز به هواپیما گردد. 9
باید انصاف داد که آیا کسی که نماینده مجلس است و مدرس این چنین را محکوم به ایجاد فساد می‌کند اصولاً حرف و مقصد او را می‌فهمد؟ گوینده جمله‌ی «سید به جدت فساد می‌کنی» تقصیری ندارد او تا انتهای انگشت پای خود را بیشتر نمی‌بیند، شعاع دیدش از چهارچوبه خشک محیط افکار خود جلوتر نمی‌رود مقصر اصلی خود مدرس است که پرتو نگاه او قرون و اعصار را می‌شکافد و دنیائی را می‌نگرد که 70 سال بعد و هم اکنون ما شاهد و ناظر آنیم و بارها هواپیماهای د شمن شب و روز بر سر ما بمب ریخته‌اند، حالا ما سخن مدرس را در آنروز با اعجاب و شگفتی می‌نگریم و آن نماینده تصور چنین زمانی برایش محال بوده است، مدرس فرزند قرون و اعصار بعد از خویش بود و دیگران زائیده زمان و مکان محدود به خود می‌بودند، تفاوت او و دیگر کسان زمانش همین است و طبعاً چنین کسانی در چنان عجیب و غریب است اگرما هم با همین لباس و ظاهر و باطن فعلی در زمان خواجه تاجدار می‌بودیم طبیعی است که در غربت و تنهائی می‌مردیم و یا مردم آن روزگار قتل ما را واجب می‌شمردند.
از طرفی اصالت و ارزش خارق‌العاده‌ای که مدرس به مردم و ملت می‌دهد آن هم در زمانی که هنوز حکومت فئودالی و اشرافیت حاکم و قادر است وجود او را در میان طبقات اشراف اعجاب‌انگیز و نگران کننده می‌نماید، مجتهد طراز اولی و نماینده مبرزی که در یک اطاق محقر زندگی می‌کند و با پیراهنی از کرباس پای پیاده به کار سیاست،‌ درس، تألیف، کشاورزی، معماری و ... می‌پردازد و یکباره از اندرونی و بیرونی و ما به ازاء آن صرفنظر نموده یک لاقبا همزانو و همدرد مردمی استکه همه رنجها ود رها را تا عمق جسم و جان خود احساس می‌کنند مشخص استکه برای دوله‌ها و سطنه‌ها نمی‌تواند قابل قبول باشد کدامیک از طبقاتی که مدرس در ذیل نام برده است می‌توانند سخن شلاق‌گونه او را بشوند و چون خم می‌نجوشند ملاحظه کنید:
تمام این مقامات که از سلسله‌های مختلف هستند از شاه و رئیس‌الوزراء و نمایندگان پارلمان، و حجت‌‌الاسلام، تمام اینها نوکر خلقند، یکی اسمش شاه است یکی هم رئیس‌الوزرائ، تمام اینها باید نوکری مردم را بکنند من می‌گویم پیغمبران خدا هم که از همه بهترند نوکر خلقند آنان را خدا برای خلقش فرستاده است. 10
باور کنید بنده‌ای که بیش از همه جدم را می‌شناسم و سی‌و پنج سال هم درباره او تحقیق و بررسی و کتاب ور ساله نوشته‌ا م باز هم از بیان مدرس مخصوصاً مورد آخری (پیغمبران نوکر خلق‌‌اند) بدنم می‌لرزد و این همه شجاعت ادبی و شهور و شهامت او برایم هزاران مسئله ایجاد می‌کند آن هم بعد از هفتاد سال پیشرفت علم و تمدن و روشن شدن بسیاری از مسائل گوناگون بحث انگیز ولی او می‌داند چه می‌گوید مجتهد و صاحب نظر است و یک دوره کتابهایش در زمینه اصول و نظرات فقهی دلیل عظمت مقام فقاهت او است. مدرس خود به خوبی می‌داند و آگاه است که برای درک مفاهیم و نظارتش باید جامعه خویش را به سرعت به سطوح عالی فرهنگ و شعور سیاسی اجتماعی برساند در این مورد هم تکیه بر ترقی و تعالی معارف کشور دارد، توسعه حساب شده مؤسسات تعلیم و تربیت را ملاک رشد فکر و اندیشه جامعه می‌داند و تنها به علومی که تا آن زمان متداول و در مدارس قدیم و جدید تدریس می‌شده اکتفا نمی‌کند، برخورداری و آموختن علوم را در هر زمینه‌ای و از هر کجا باشد توصیه و سفارش می‌کند. می‌گوید:
معارف یک رکن اعظمش دارالترجمه است.
40 سال است که می‌شنویم از ایران می‌روند به اروپا و درس می‌خوانند،‌ دکتر می‌شوند، دکتر یعنی مجتهد، یعنی این شخص رفته و این علوم را تحصیل کرده و یک قوه استنباط در آن علم پیدا کرده، پس دکتر یعنی مجتهد، یعنی کسی که می‌تواند خدش تصنیف و تألیف کند،‌چرا اینان کتبی که در آنجا خوانده‌اند، اینجا ترجمه و منتشرنمی‌کنند که اولاد ایرانی محتاج نباشد‌،باید وزیر معارف کتبی که راجع به علوم و فنون است جمع کند علمائی را که در آن رشته استاد و تخصص دارند دعوت نماید و آن کتب را ترجمه نمایند تا علومی که محل احتیاج ما است و به وسیله آن مملکت رو به آبادانی می‌رود منتشر شود. 11
مکرر این مطلب را عرض کرده‌ام، باید تمام علوم و فنونی که به سوی مملکت جلب می‌شود و ما بدان نیازمندیم به لسان اهل این مملکت ترجمه شود و عمومیت پیدا کند، تا در این مملکت دارالترجمه تأسیس نشود و علوم و فنون و صنایعی را که محل احتیاج ما است ترجمه نکند مملکت اصلاح نمی‌شود بلکه مالیه مملکت می‌رود، اخلاق مملکت می‌رود، ادبیات مملکت می‌رود این وظیفه وزارت معارف است که باید انجام دهد ولو اینکه هزینه آن هم بسیار سنگین باشد. 12
بسیاری از شرح‌ حال‌نگاران و خاطره‌نویسان مدرس را انسانی پاکباز و صادق ولی جاه‌طلب و بی‌هدف تصور نموده‌اند، تصویری که این گروه از مدرس به دست می‌د هند قهرمان فداکاری است که بدون هدف خود را به آب و آتش می‌زند و به تنهائی با هر جریانی که طبق عقیده او نیست پیکار می‌کند، اگر مخالفین و دشمنان سرسخت او لحظه‌ای با نظراتش همراه و هماهنگ گردند تمام بدیهایشان را می‌بخشد. در خاطرات سید‌مهدی فرخ (معتصم‌السلطنه) چنین می‌خوانیم:
مدرس مردی بود به غایت دلیر، با شهامت، پرجرأت و بی‌باک سخنان او آتشین بود، وقتی در پشت تریبون مجلس، با ژستهای بخصوصش سخن می‌گفت، مخالفین او نیز ساعت‌ها در پای خطابه او می‌نشستند و خسته نمی‌‌شدند اما یک چنین مرد بزرگوار و دلیری پای‌بند اصول و یا از لحاظ عقیده متکی به یک ایدئولوژی واحدی نبود، او تشنه‌ی قدرت بود و برای رسیدن به قدرت مدام به آب و آتش می‌زد، او علناً‌ می‌گفت که هر کس جز او بیندیشد و جز فکر او فکری داشته باشد اشتباه کرده و به خطا رفته است فکر او چه بود؟
هیچ، به خدا هیچ، بهر چیز و به هر کس که شما و من معتقدیم هیچ، او برنامه و نقشه معینی نداشت.
گذشته از اینکه در همین مقاله ما نگاهی کوتاه به اهداف و نقطه نظرات مدرس در پاره‌ای از مواردنمودیمباید این تنقید اندرتحمید را کمی مورد بررسی قرار دهیم تا براستی غربت و تنهائی مدرس بهتر و بیشتر شناخته شود، خاطره‌نویس می‌گوید مدرس پای‌‌بند اصول و ایدئولوژی معینی نبود، اگر اسلام را بزعم فرخ ایدئولوژی و استقلال و آزادی انسانهارا اصول هستی ندانیم و تنها ضرب بازی و زد و بندهای سیاسی را مورد نظرو اصل مسلم سیاست قرار دهیم ممکن است اظهار نظر مرحوم فرخ در بعد دیگر نویسنده با دیگران عصر طلائی را بپذیریم و اگر توجه کنیم که خاطره‌‌نویس (فرخ)یکی از عوامل کودتای 1299 و یار کاخ سید‌ضیاءالدین و رضاخان است منظور از بی‌هدفی مدرس از نظر او برایمان کاملاً روشن می‌گردد، فرخ در مجلس نقطه مقابل مدرس و یک دوره هم اعتبارنامه‌اش با مخالفت مدرس روبرو و رد می‌شود لذا از نظر او کسانی پای‌بند اصول و دارای هدفند که رضاخان را بانی و ناجی ایران و ملت آن بدانند و غیر آنان همه بی‌هدف‌اند، بدیهی است که در این چنین دنیای فکرو اندیشه‌ ای که مدرس و اساس و تشکیلات دیکتاتوری را مورد حمله قرار می‌دهد و از آزادی و استقلال و علوم و فنون آینده ملت و سرزمین خود سخن می‌گوید آنچنان قلمداد می‌شودکه ملاحظه نمودیم در دوران تسلط کامل سیاست امپراطوری انگلستان به وسیله عامل پرقدرت خود رضاخان بر ایران اگر کسی بگوید:
تمایل سیاستها برای ما مضر است، عرض من متوجه شرق و غرب و شمال و جنوب است، ایرانی مسلمان باید مسلمان و ایرانی باشد. ایرانی باید خودش ایرانی و سیاستش هم ایرانی باشد.
این چنین کسی که عالی‌ترین اهداف انسانی و مخصوصاً ایرانی را به همین سادگی و سلاست و استحکام بیان می‌دارد، بی‌هدف جلوه می‌کند، و کسانی صاحب هدف خواهند بود که دنباله‌رو حرکتی باشند که گام اول آن را سید‌ضیاء برداشته و رضاخان ادامه‌اش را به عهده گرفته است و چون همه نمایندگان بعد از کودتا راهی همین مسیرند مدرس غریب و تنها است. در اینجا برای نمونه‌های زنده‌ای از اهداف مدرس را در دوران زندگی سیاسی اجتماعی او داشته باشیم و خصوصاً تطبیق و مقایسه‌ای مطمئن و علمی از فعالیتها و نظراتش را به سادگی مورد دقت و بررسی قرار دهیم شماری از کار تحقیقی نوینی را که با استفاده از علم آمار بر روی سخنان مدرس در ادوار پنجگانه مجلس شرای ملی انجام گرفته است خاطرنشان می‌سازیم بدیهی است که منظور از بررسی آماری استفاده از تکنیکها و ابزار و روش‌های متداول و مورد قبول علم آمار می‌باشد.
جمع‌آوری اطلاعات ما براساس صورت جلسات مجلس شورای ملی دوره دوم تا ششم و معیار استخراج اطلاعات آماری هم به صورت سرشماری و هم نمونه‌ای مسئله مورد نظر است. کوتاه سخن اینکه می‌‌خواهیم بدانیم مثلاً دردوره ششم توزیع زمانی نطق‌های مدرس و شناخت نقاط تأکید و نظرات نوینی که او در طی دوره نمایندگی عنوان می‌کند تا چه اندازه پراکنده و فراگیر است و اینکه گفته‌ایم مدرس مرد روزگار است تا چه حد می‌تواند با توجه به نقطه نظراتش به اثبات رسد، تشریح کامل این تحقیق آماری و نتایج حاصله از آن را به طور دقیق به وقت دیگری می‌گذاریم و امید داریم موفق به انتشار آن گردیم ولی برای آن که در این مقال اهداف و وسعت نظرات این بزرگ مرد تاریخ را تا اندازه‌ای روشن نموده باشیم خاطرنشان می‌سازیم که: جدول ذیل یک نمونه‌گیری تقریبی از فعالیتهای سیاسی مدرس در جلسات رسمی و علنی مجلس شورای ملی است بدون محاسبه ساعاتی که با عنوان عضو کمیسیون و گاهی ریاست کمیسیون (عدلیه) در مجلس حضور داشته است.
تعداد کل جلسات علنی مجلس شورای ملی 2 تا 6
1100
متوسط مدت جلسات بر حسب ساعت
2200
تعداد جلساتی که مدرس شرکت داشته
830
تعداد متوسط ساعاتی که مدرس حضور داشته
1660
تعداد ساعاتی که مدرس صحبت کرده
32/137
درصد ساعاتی که مدرس صحبت کرده
32/8%
لازم به توضیح است که از 270 جلسه‌ای که مدرس در مذاکرات علنی مجلس شورای ملی حضور نداشته، 200 جلسه آن مربوط به دوره دوم از زمان افتتاح است که او در اصفهان بوده و نماینده طارز اول علما گردیده است و تا هنگامی که به تهران رسیده ماهها به طول انجامیده است 70 جلسه دیگر غیبت او به علت یک سفر به اصفهان و بستری بودن در بیمارستان به علت عارضه ذات‌الریه و ترور مشهور او می‌باشد.
چنانکه از جدول فوق که طبعاً از بررسی هزارها صفحه مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی از دوره دوم تا ششم به دست آمده و می‌تواند تقریبی تا 85% درصد مطمئن و لذا فعلاً کاری صددرصد دقیق نباشد، مشخص می‌گردد از هر یکصد ساعت جلسات مجلس 8 ساعت و 32 دقیقه آن را مدرس در حال سخن گفتن و نطق و بیان بوده است. گمان ما این است که در تاریخ پارلمان‌های دنیا فعالیتی این چنین فشرده نادر و بی‌سابقه است.
حالا بررسی کنیم که این مرد نادر‌ا لوجود در سخنان خود بر چه مواضع و نقطه‌ نظراتی تکیه داشته است اگر بخواهیم سرفصل کلیه مباحث و نظرات او را در پنج دوره نمایندگی‌اش عنوان کنیم حتی به طور فهرست‌گونه به قدری مفصل می‌گردد که از حوصله این مقاله خارج است ولی برای نمونه یکصد و پنجاه جلسه از دوره ششم را که مدرس کاملاً محدود و در مجلس کمتر اجازه سخن گفتن به او می‌داده‌اند بررسی می‌کنیم تا مشخص شود که آیا به تحقیق هدف و اصولی را که او مورد نظر داشته و همواره بر مجموعه آن تکیه می‌کرده چه بوده است؟ و آیا چنین کسی را می‌توان انسانی بی‌هدف و بدون برنامه قلمداد نمود از طرف دیگر با ارائه سرفصلهای و موضوع‌های سخنان او زمینه‌ای برای شناخت افکار و اندیشه‌هایش نیز فراهم می‌شود و آنانی را که می‌خواهند درباره شخصیت واقعی او مطالعه و تحقیق نمایند و ابعاد مختلف و متنوع سخنانش را آشکار سازند می‌توانند کوتاه راهی را که بدینوسیله ایجاد گردیده در پیش گیرند. شاید بیان این نکته لازم باشد که صورت مذاکرات جلسات علنی مجلس شورای ملی از جلسه 1 تا 36 در آرشیو کتابخانه مجلس پیدا نبود و در دسترس ما قرار نگرفت در روزگاری که به جمع و تدوین سخنان و نطقهای مدرس مشغول بودیم و با شتابزدگی و زحمات توانفرسائی موفق گشتیم این مجموعه را کامل نموده آماده چاپ و انتشار نمائیم صورت مذاکرات مجلس را از جلسه 12 تا 21 آن به خط اصلی پیدا شد ولی وقتی که ما بتوانیم طبق روش تحقیقاتی خود از آن بهره‌ گیریم در اختیار ما نبود، لذا همانطوری که ملاحظه می‌شود عناوین و سرفصلهای بیانات مدرس را از جلسه 50 تا 150 انتخاب نموده‌ایم و حقیقت آنچه استخراج گشته از یکصد جلسه علنی مجلس شورای ملی دوره ششم است.

سرفصل و موضوع سخنان مدرس از جلسه 50 تا 150 مجلس شورای ملی دوره ششم
موضوع مورد بحث شماره جلسه
نقش مردم در عمران و آبادی کشور 50
ایجاد کارخانه با سرمایه مردم و نظارت دولت 54
تعیین حدود و میزان قروض دولت به اشخاص 54
برنامه کار دولت‌ها 63
آزادی فکر و اندیشه 64
اختیارات دولت‌ها 64
ایجاد راه‌آهن 65
راه‌آهن و نقش آن در اقتصاد 65
موضوع مورد بحث شماره جلسه
حفظ و حراست سرمایه‌های مملکت 65
نگهداری راه‌آهن به وسیله متخصصین و تربیت متخصص 65
تربیت متخصص بانک‌داری برای استفاده در بانک‌ها 71
ارزش عالم با عمل 76
شرافت و ارزش پول 79
ایجاد مدارس ابتدائی و متوسطه در روستاها 79
تخصیص 5% بودجه معارف برای مدارس روستائی 79
ایجاد کلاس سوادآموزی بزرگسالان (اکابر) 79
تعیین اشل (رتبه کارمندان) و تعیین میزان حقوق آنان 79
ایجاد جنگل ـ تبدیل اراضی بایر به جنگل 87
آزادی گفتار 87
اولویت بکارگیری متخصصین ایرانی 91
ارزش دادن به علم و تخصص ایرانی‌ها 91
علل خانه‌نشینی صاحب‌نظران و دانشمندان و متخصصین ایرانی 91
قروض خارجی 93
شرایط قروض و نفی قرضه از دول خارجی 97
تلگراف و تلفن دریائی 99
توجه به زبان و ادب فارسی 99
عدم تمرکز پزشکان در مرکز و وزارتخانه‌ها 99
کارکردن به طور استاژ 99
منابع سیاسی ـ اقتصادی تلگراف و بی‌سیم 99
سفرا و مأمورین ایران در خارج 109
وزارت امور خارجه و روابط با دول خارجه 109
وطن‌‌خواهی ایران 115
تطبیق جمع و خرج مملکت 115
اصلاح و توسعه امور تجارت 115
اهتمام در ترویج کشاورزی 115
تکثیر محصولات قابل صدور 115
تسهیلات در مورد ترانزیت 115
ازدیاد محصوص پنبه و ابریشم 115
تأسیس بانک رهنی 115
دادن امتیازات معادن به اهالی ایران 115
پست و هواپیمائی 115
بستن سدها 115
خلع سلاح عمومی 115

موضوع مورد بحث شماره جلسه
استفاده از امتعه وطنی 115
توسعه فلاحت و جنگل 118
بهره‌گیری از صاحب‌نظران 119
تهیه خانه و مسکن مناسب و قابل سکونت برای ـ 121
روستائیان و جنگل نشینان
قدرت ملت و حاکمیت دولت 126
احترام به مالکیت 129
تعطیلات مجلس و مخالفت با آن 129
کار و تخصص 137
جوانان و علم و صنعت 137
قانون 141
شهرداری و برق و روشنائی 141
شهرداری و شهرسازی (نقشه شهرها) 142
شهرداری‌ـ انجمن شهر، انتخاب اعضاء انجمن شهر 142
عایدات شهرداری ـ عوارض ـ گمرکات ـ صادرات ـ‌ واردات 142
ایرانیان خارج از کشور 145
تشویق ایرانیان به بازگشت به وطن 145
دین و شرافت ـ‌حیثیت و آزادی 145
کارمزدی‌ـ‌کار مجانی 146
تأمین آب آشامیدنی تهران 147
مسئله بودجه ـ مالیه ـ دولت 149 ـ 150
با توجه به تنوعو تراکم موضوع در مباحث، مدرس در این یکصد جلسه از دوره ششم معیاری دقیق به دست می‌آوریم که در 730 جلسه دیگری که در ادوار مجلس شرکت داشته چه مسائل مهمی را از قبیل ـ‌هواپیمائی، مدرسه علوم سیاسی ـ قانون تشکیلات عدلیه ـ نظام آموزشی قشون (ارتش) ایجاد شبکه‌های آبرسانی در سراسر کشور حدود و مرزهای مملکت ـ سیاست و سیاست‌گذاری و .... مورد بحث و اظهار نظر قرار داده و برای هر کدام طی شرح و بسطی مفصل و مستدل کوشش نموده است که ملت و نمایندگان را به وظیفه مهمی که بعهده دارند آگاه ساخته و دولتها را بیدار و هشیار سازد که در اندیشه آینده مملکت و ملت ایران باشند.
استیضاح مدرس ازدولت مستوفی‌ الممالک مرد پاکدامن و بزرگوار ایران دلیل روشنی بر این جریان فکری او است، که در نطق تاریخی فلسفی خود اصولی را مطرح می‌کند که اگر دولت‌ها پایه و اساس برنامه خود را بر آن می‌نهادند شاید نیم قرن بار سنگین و کشنده دیکتاتوری رضاخان و اعقابش را بر دوش ناتوان خود نمی‌کشیدند، و بقول او گرفتار مشروطه رسیده و وکلای نرسیده نمی‌شدند، آزادی و ارزش‌های انسانی را به معنی واقعی خود احساس و لمس می‌کردند و چه وصف‌الحال اوست کلماتی که بر برگی زرد و رنگ پریده نقش بسته: و آخرین ورق‌های متعدد یادداشت‌هایش را تشکیل می‌دهد.
تاریخ نقش بسیار مهمی به عهده دارد و ‌آن این است که مردان بزرگ و نوابغی را که در زمان حیاتشان غریب و تنها بوده‌اند پس از مرگ با نسلهای آینده آشنا و دوست نماید.
در پایان این گفتار باید به این مهم نیز اشاره کنم که اگر بنابر آن است که مدرس الگوی مردان علم و عمل قرار گیرد و اگر براستی تاریخ سرزمین ما او را برازنده این عظمت می‌شناسد،‌ باید افکار و اندیشه‌های او در تمام ابعادی که نقطه نظراتش را تشکیل می‌دهد به وسیله محققین توانا جمع‌آوری و طبقه‌بندی شود و مشخص گردد نظرات او در زمینه‌های اداره جامعه و ترقی و تعالی انسانها تا چه اندازه قابل اجرا است و از آنچه می‌توان در حال حاضر به مرحله اجرا درآورد و تضمین کننده سعادت و سلامت انسانهاست کدام است و آن قسمت که باید دراز مدت عملی گردد چگونه باید در دست اجرا قرار گیرد. و اصولاً تا چه اندازه فلسفه قدرت و حاکمیت مطابق عقیده او تاکنون عملی گشته و یا در دست انجام می‌باشد باید دید آیا واقعاً میسر است که دین و سیاست را به گونه‌ای تلفیق و هماهنگ سازیم که هیچ‌کدام موجب تضعیف دیگری نگشته و توأمان عامل محرک ملل به سوی توسعه و پیشرفت و همگام ترقی و تعالی ملت گردد و ‌آیا به راستی فلسفه موازنه عدمی و وجودی او به همان معنی و مفهومی که او ارائه می‌دهد قابل اجرا هست یا نه؟ او برای هر مسئله‌ای از مسائل و مشکلات زندگی راه‌حلی ارائه داده و مخصوصاً وظایف حکومت و اداره کنندگان جامعه را به خوبی مشخص و معین نموده است، بنابراین حالا که طبق مقتضیات زمان فرصت‌های مناسبی به دست آمده تا بتوانیم این شخصیت بزرگ تاریخ سرزمین خود و نابغه جهان اسلام را بشناسیم عالی‌ترین راهی که ما را به این منظور و مقصود می‌رساند شناخت کامل تفکر و اندیشه او است، تا برایمان میسر گردد مدرس واقعی را به همان صورت و راه و روشی که داشته بشناسیم و به جامعه خود معرفی نمائیم و گرنه با صدها کتاب و نطق و خطابه و عکس و تفصیلات به شناخت او موفق نخواهیم شد و او همچنان غریب و تنها خواهد ماند.

 

https://www.cafetarikh.com/news/20535/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما