۰
plusresetminus
کالبد شکافی نامه آیت الله کاشانی به مصدق

مردی که دوست داشت قهرمان بماند!

آیت الله کاشانی در نامه خود به چند مورد مهم اشاره می‌کند: اول، انتقاد از مصدق به دلیل حرکتهای خودخواهانه جهت قهرمان جلوه دادن خود، دوم انحلال مجلس که در تناقض با اصول دموکراتیک بود، سوم، اخراج کردن زاهدی از مجلس و در نهایت پیش بینی کودتا که صحت آن به فاصله کوتاهی، اثبات گردید.
مردی که دوست داشت قهرمان بماند!
جوان و تاریخ- مقالات

مردی که دوست داشت قهرمان بماند!

کودتای 28 مرداد 1332 ایران، از آن جهت که نقطه عطفی جهت استقرار  یک حکومت دیکتاتوری و دخالت گسترده و مستقیم آمریکا گردید، از اهمیت زیادی برخوردار است. از این رو واکاوی علل این کودتا و از جمله اختلاف رهبران اصلی نهضت ملی شدن نفت که تأثیر مستقیمی بر وقوع کودتا داشت، امری بس ضروریست. یکی از اسناد مهم در موارد اختلاف این دو، نامه تاریخی آیت­الله کاشانی به دکتر مصدق، چند روز قبل از وقوع کودتا و پاسخ دکتر مصدق به آن نامه است. در این نامه آیت­الله کاشانی ضمن هشدارهایی به دکتر مصدق به وقایعی چون انحلال مجلس شورای ملی از طریق رفراندوم، و نیز احتمال وقوع کودتا در آینده­ای نزدیک اشاره کرده است. از آنجا که محتوای این نامه و تبیین آن نقش مهمی در فهم اختلافات دو شخصیت و نیز علل شکست کودتا دارد، به بررسی و تبیین آن پرداخته می­شود.

نامه آیت­الله کاشانی به مصدق

نامه آیت­الله کاشانی در تاریخ 27 مرداد سال 1332 یعنی یک روز قبل از کودتا نوشته شده است. این نامه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی منتشر گردید، و بعد از انتشار عده­ای در اعتبار تاریخی و سندیت آن به آیت­الله کاشانی تردید نمودند که البته بسیاری از اسناد و شواهد موجود از جمله مطابقت خط نامه با مطابقت خط آیت­الله، بر بسیاری از شک و تردیدها پوشش نهاد؛ که البته بررسی موشکافانه این موضوع خارج از سطور این نوشته کوتاه بوده و مجال دیگری را می­طلبد. با اینحال آنچه که مسلم است این نامه از حیث سیاسی، حاوی نکات مهمی می­باشد که جهت پی بردن به برخی واقعیات کودتا اهمیت خاصی دارد. از این رو به بخشهای مهمی از نامه اشاره می­گردد:

«... حرف‌ اینجانب‌ را درخصوص‌ اصرارم‌ در عدم‌ اجرای‌ رفراندم‌ نشنیدید... و مجلس‌ را که‌ ترس‌ داشتید شما را ببرد بستید.. زاهدی را که من با زحمت در مجلس تحت‌نظر و قابل کنترل نگاه داشته بودم با لطایف‌الحیل خارج کردید و حالا همانطور که واضح بوده درصدد به اصطلاح کودتا است. اگر نقشه‌ شما نیست‌ که‌ مانند سی‌ ام‌ تیرماه‌ عقب‌ نشینی‌ کنید و به‌ ظاهر قهرمان‌ بمانید... همان‌ طور که‌ گفتم‌ آمریکا ما را در گرفتن‌ نفت‌ از انگلیسی‌ها کمک‌ کرد حالا به‌ صورت‌ ملی‌ و دنیاپسندی‌ می‌خواهد به‌ دست‌ جنابعالی‌ این‌ ثروت‌ ما را به‌ چنگ‌ آورد و اگر واقعاً‌ با دیپلماسی‌ نمی‌خواهید کنار بروید این‌ نامه‌ من‌ سندی‌ است‌ ‌که‌ من‌ شما را... از وقوع‌ حتمی‌ یک‌ کودتا توسط‌ زاهدی‌ که‌ مطابق‌ با نقشه‌های‌ خود شماست‌ آگاه‌ کردم‌ که‌ فردا جای‌ هیچ‌ گونه‌ عذری‌ نباشد...»


آیت الله کاشانی در این نامه به چند مورد مهم اشاره می‌کند، اول، انتقاد از مصدق به دلیل حرکتهای خودخواهانه جهت قهرمان جلوه دادن خود، دوم انحلال مجلس که در تناقض با اصول دموکراتیک بود، سوم، اخراج کردن زاهدی از مجلس که آیت­الله کاشانی به گفته ی خویش سعی در کنترل او جهت جلوگیری از هر گونه حرکت غیرملی از جمله کودتا داشت و در نهایت پیش بینی کودتا که صحت آن به فاصله کوتاهی، اثبات گردید.

به نظر می­رسد موارد اصلی اختلاف آیت­الله کاشانی و مصدق نیز به همین موارد بازمی­گشت که به بررسی کوتاه این موارد پرداخته می­شود:

یکه تازی مصدق

در این رابطه، «آیت­الله کاشانی معتقد است که مصدق تمایلی به نخست وزیری ندارد «و النهایه علاقمند است که به شکل یک قهرمان میدان را ترک کند.... دکتر مصدق توانایی اجرایی کار مهم را به خصوص از اینکه در معرض اتهام قرار بگیرد نداشت ولی در لباس یک نماینده اقلیت خوب انتقاد می­کرد... و بر دسته­ای اتکا می­کرد که کمک به قهرمان ماندن او می­کردند.»1

یعنی افرادی مورد تأیید مصدق بودند که به نوعی همیشه حرف و عمل او را (حتی اگر اشتباه می­کرد) تصدیق می­کردند. بدین معنا که یکه تازی و عدم اتکا مصدق به دوستانی که نظری ناهمسو با مواضع و دیدگاههای وی داشتند باعث شد تا بسیاری از همراهان قدیمی وی به مخالفت با او برخاسته و یا از او جدا شوند؛ زیرا مصدق به زعم آیت­الله کاشانی دوست داشت به تنهایی قهرمان شود.

انحلال غیرقانونی مجلس

انحلال مجلس نیز از دیگر اشتباهات دکتر مصدق بود که آیت­الله کاشانی در نامه خود به آن اشاره می­نماید؛ زیرا طبق قانون اساسی، قدرت اجرایی حکومت و نخست وزیر برآمده از مجلس بود و تصمیم دکتر مصدق برای انحلال مجلسی که هنوز یکسال از عمر نگذشته بود غیرقانونی و مغایر با اصول دموکراتیک بود؛ از این رو مصدق با توسل به رفراندوم درصدد انحلال مجلس برآمد. انحلال باعث شد اولاً میان هواداران مصدق که اکثریت مجلس را نیز تشکیل می­دادند اختلاف به وجود آید ثانیاً شاه توانست اختیار قانونی جهت برکناری مصدق و روی کار آوردن نخست وزیر مورد نظر خود یعنی زاهدی، را به دست آورد. گذشته از این، انحلال مجلس پس از کودتا نیز باعث شد تا شاه و عوامل کودتا به راحتی بتوانند افراد مورد نظر خود را به مجلس وارد کنند که این موضوع نیز در درازمدت به ضرر منافع کشور تمام شد. البته یکی از دلایل انحلال مجلس توسط مصدق، تحصن زاهدی بود که در نهایت مصدق را بر آن داشت تا مجلس را منحل کند.

اخراج زاهدی از مجلس

در جریان تحولات پیش از کودتا، زاهدی در زمان ریاست آیت­الله کاشانی در مجلس متحصن شده بود و از این رو توسط دکتر مصدق از مجلس اخراج می­شود و «بعد در زمان ریاست دکتر معظمی و با اتومبیل رئیس مجلس از مجلس خارج و به جای امنی برده می­شود و او در همین دوره است که مقدمات کودتا را فراهم می­کند.»2

مصدق با اخراج زاهدی و به دنبال آن انحلال مجلس مرتکب اشتباه فاحشی می­شود؛ زیرا کنترل زاهدی در مجلس بسیار آسان­تر بود؛ اما اخراج وی ضمن ایجاد بستر مناسب جهت نخست­وزیری او، منجربه فرصت سازی جهت تدارک کودتا می­گردد. کودتایی که آیت­الله کاشانی با توجه به اوضاع و شرایط آن را پیش بینی و در خصوص وقوع آن به مصدق هشدار داده بود. از همین رو آیت­الله کاشانی ضمن یادآوری تمام بدی­هایی که مصدق در حق وی و خانواده­اش کرده بود با گوشزد نمودن کودتای آمریکایی- انگلیسی و عواقب آن یعنی چپاول ثروت کشور توسط آنها، سعی در آگاه کردن مصدق می­کند. اما با وجود این هشدارها، دکتر مصدق‌ با امیدواری و اعتماد به آمریکا، در طی درخواستهایی خواهان‌ افزایش‌ کمکهای‌ اقتصادی‌ آمریکا‌ به‌ ایران‌ می­شود. کودتای نافرجام 25 مرداد که طی آن شاه مجبور به فرار از کشور شد نیز نتوانست مواضع مصدق را نسبت به آیت­الله کاشانی و سایر هوادارانش تغییر دهد. از این رو وی تنها با بسنده کردن جوابیه­ای به کاشانی، او را از مداخله در امور کشور و تحولات آینده‌ منع‌ می­کند، غافل از آن که گذشت زمان به زودی درستی نگرانی­ و پیش­بینی آیت­الله کاشانی را اثبات می­کند و با کودتای 28 مرداد فصل جدیدی از وابستگی کشور و چپاول ثروت آن توسط آمریکا و بهره­گیری از اشتباهات فاحش مصدق آغاز می­گردد.

پی نوشت ها:

1- سیدجلال­الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ج 1، چاپ هفدهم، 1391: ص: 508.

2- همان. ص: 509.

 

https://www.cafetarikh.com/news/21119/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما