۱
plusresetminus
به نظر می­‌رسد شاه با دعوت از سران کشورهای دنیا و به راه انداختن جشن‌های 200 ساله، برای به‌اصطلاح به رخ کشیدن قدمت تاریخی ایران در صدد جلب حمایت خارجیان بود و می­‌خواست به آنان نشان دهد که دنباله­‌رو کوروش است و این جشن­‌های 2500 ساله نشانه دوام و پایداری سلطنت او است. بررسی اقدامات بین‌­المللی رژیم شاه در جشن­‌های 2500 ساله بیشتر اهداف خارجی شاه را نشان می‌­دهد، آنچه مسلم است..
جشنی به نام ایران و به کام صهیونیسم!
 جشن‌های 2500ساله شاهنشاهی که با همفکری سران صهیونیستی و برای کسب مشروعیت دولت پهلوی دوم در مهر ماه 1350 شروع شد، بیش از سیصد میلیون دلار هزینه دربر داشت‌. این درحالی بود که متجاوز از نیمی از جمعیت کشور در روستاها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت زندگی می‌کردند.

با تصویب طرح برگزاری جشن­های 2500 سالۀ شاهنشاهی توسط محمدرضاشاه، تمامی وابستگان حکومت پهلوی درصدد انجام این طرح برآمدند. آن‌ها تمام تلاش خود را برای تحقق رویای شاهنشاه به کار گرفتند. نهادها، سازمان‌ها، و وزارتخانه‌­های دولتی و سایر سازمان‌های مربوط از دربار گرفته تا کوچک‌ترین عضو دولتی، در این کار به مشارکت و تلاش پرداخته و شوراهای مختلفی در این زمینه تشکیل شد. با وجود اینکه جشن‌های مذکور قرار بود در سال 1340 برگزار شود، پس از چندین بار به تعویق افتادن، سرانجام در 1350 به اجرا درآمد و رویای شاه با دعوت از بسیاری از سران و رهبران کشورها محقق گردید.

حکومت پهلوی، با برگزاری جشن‌­های 2500 ساله در پی رسیدن به اهداف مختلفی بود؛ که در بعد داخلی می‌­توان به تلاش حکومت برای مشروعیت­ بخشی به خود اشاره کرد. اما در بعد خارجی باید دانست که یکی از اهداف برگزاری این جشن­ها دستیابی به وجهۀ بین­المللی برای حکومت پهلوی جهت کسب عنوان ژاندارمی منطقه بود. از همین رو، کمیته­‌های بین­المللی جشن‌های 2500 ساله، در بسیاری از کشورهای دنیا، به تبلیغات گسترده در باب این جشن­ها دست زدند. این گزارش ضمن بررسی دلایل برگزاری جشن، اسراف‌ها و موارد خلاف عرف و اخلاقی که در این جشن اتفاق افتاد و اثبات بی‌فایده بودن آن، به ریشه‌های صهیونیستی آن اشاره می­‌کند.

علل برگزاری جشن‌های 2500 ساله

شاه با برگزاری جشن‌های 2500 ساله می­خواست چهره‌ای متفاوت از ایران به جهان نشان دهد. علاوه بر این، شاه می­‌خواست که جهان غرب او را رهبر بی‌­منازع کهن سرزمین ایران بداند؛ آن هم رهبری در سطح جهانی، ازاین‌رو با دعوت از سران کشورها برای شرکت در جشن دوهزار و پانصد ساله کوشید که با بزرگنمایی، همچون رهبری مترقی شناخته شود و در صدد بود که با دعوت از سران کشورهای خارجی، از همان آغاز کار، این جشن را از صورت ملی بیرون آورد و به آن جنبه بین ­المللی بخشد. ازاین‌رو بود که سران کشورهای سلطنتی، جمهوری و کمونیستی را در کنار شخصیت­های درجه اول سیاسی، فرهنگی، دانشگاهی و هنری و به موازات یکدیگر دعوت کرد[1]. اما بی‌شک، دیگران و بیش از همه صهیونیست­‌ها و برخی دولت‌­های خارجی از همراهی و شرکت در این جشن‌­ها اهدافی دیگر را جستجو می­‌کردند که در ادامه بیشتر به این مسأله پرداخته می­‌شود.

محمدرضا پهلوی در پاسارگاد خطاب به کوروش سرسلسله پادشاهی هخامنشی چنین گفت « در این بیست‌وپنج قرن، کشور تو و کشور من، شاهد سهمگین‌ترین حوادثی شد که در تاریخ جهان برای ملتی روی داده است... اکنون ما در اینجا آمده‌ایم تا با به تو بگوییم که پس از گذشت بیست‌وپنج قرن، امروز نیز مانند دوران پرافتخار تو پرچم شاهنشاهی ایران پیروزمندانه در اهتزاز است[2].» او با اینسخنان می­‌خواست دلیلی بر موجودیت خویش بیاورد و با این ادعا که تنها یک الگوی ثابت و طولانی برای شکل حکومت در ایران وجود دارد، برای همیشه در اذهان عمومی این نکته را جا بیاندازد که حکومت در ایران مساوی با شاهنشاهی است.

در حقیقت شاه با اجرای این مراسم سعی داشت که بر وجود نهاد سلطنت در ایران به مدت دو هزار و پانصد سال و تداوم این نهاد تا فرمانروایی خود تأکید کند و به ایرانیان بفهماند که ایران کشور بزرگی شده است، و او به‌عنوان پادشاه این کشور ، خود را « وارث و نگهبان یک تاج‌وتخت 2500 ساله "  می‌داند»[3]. وی همچنان در پی کسب وجهه بین‌المللی برای حکومت خود و تحکیم مشروعیت سلسله پهلوی بود تا بتواند در سایه آن، اعتماد دولتمردان بیگانه را برای سرمایه‌گذاری بیشتر در ایران به دست آورد. خودبزرگ‌بینی و برتری‌جویی از دیگر انگیزه‌های شاه برای برگزاری جشن 2500 ساله است.

شاه، در مقایسه با بسیاری از شخصیت­‌های مطرح جهان که از وجهه مردمی برخوردار بودند، در میان مردم ایران جایگاهی نداشت. وی هیچ امتیاز ویژه‌ای نداشت تا در برابر آن به خود ببالد. نه از نسب بهره‌ای داشت و نه از کمال . او برای جبران این سرخوردگی و نیز کسب اعتبار کاذب امیدوار بود که با پیوند دادن حکومت خود به کورش و 2500 سال پادشاهی و احیای باستان‌گرایی یا نادیده گرفتن تأثیر انکارناپذیر اسلام در تاریخ هزار و چهارصدساله گذشته ایران، خود را در برابر جهانیان به‌عنوان پادشاهی توانا و بی‌همتا قلمداد کند. از همین رو است که شاه در ضیافت نخست‌وزیر سوئد در استکهلم در سال 1339 چنین می‌گوید: «ما سابقه 25 قرن استقلال و شاهنشاهی داریم، و این سابقه ممتد به ما نیروی ملی خاصی داده است که شکست‌ناپذیر است[4].»

پیشنهاد جشن‌های 2500 ساله

پیشنهاد جشن‌های 2500 ساله ابتدا از طرف شجاع‌الدین شفا، مشاور فرهنگی دربار در سال 1337 مطرح شد. او در دو سال اول مقدمات برپایی این جشن، وظیفه دبیر کل شورای جشن­‌ها را به عهده داشت. وی طرح تشکیل کمیته‌های خارجی برای شرکت ممالک مختلف جهان در این جشن‌­ها تحت سرپرستی عالیه رؤسای کشورها و با شرکت بزرگ‌ترین شخصیت‌­های سیاسی و فرهنگی آن‌ها را در همان موقع تنظیم کرد و به مورد اجرا در آورد. در همین راستا، اولین کمیته که بعد سرمشق سایر کمیته‌ها قرار گرفت در سال 1960 در پاریس ایجاد شد. در اوایل دهه 1340 دولت علم ضمن رایزنی با اسرائیل از آن‌ها می‌خواهد که برای توسعه جهانگردی در ایران طرحی ارائه نمایند. آن‌ها نیز با ارائه طرح‌­هایی توصیه کردند که برای شناساندن تسهیلات جهانگردی در ایران، لازم است در کشورتان رویداد مهمی برپا کنید.خانم سینتیا هلمز همسر سفیر امریکا در خاطرات خود چنین می‌نویسد:

«در اوایل دهه 1960 اسدالله علم نخست‌وزیر برای توسعه جهانگردی در ایران از دولت اسرائیل درخواست کرد تا طرحی تنظیم نماید. تدی کولک[5]، رئیس اتحادیه توریستی دولت اسرائیل و شهردار بعدی اورشلیم به ریاست میسیون برنامه‌ریزی برگزیده شد. کولک توصیه کرد که ضمن تأسیس هتل‌­ها، جاده‌­های جدید و وسایل نقلیه مدرن در تخت جمشید، ایران باید واقعه مهمی بر پا کند تا خارجیان را به این تسهیلات جهانگردی جدید جلب کند .بعدها اعتراف کرد که هرگز تصور نمی­‌کرده اسراف‌کاری که در جشن‌های بیست‌وپنجمین قرن بنیان‌گذاری امپراتوری ایران پیش آمد همان است که او توصیه کرد». [6]

نقش صهیونیست­‌ها در برپایی جشن دوهزار و پانصدساله

درحالی‌که سران کشورهای اسلامی با سردی و تمسخر به برگزاری این جشن­‌ها نگاه می‌کردند، ولی صهیونیست­‌ها توجه خاصی به آن داشتند. در سال 1961 /م اسرائیلی­‌ها تصمیم گرفتند تا به یادبود رهایی یهودیان از اسارت در بابل باستان، کنگره ای با حضور تاریخ­‌نویسان برگزار نمایند،  که از تاریخ شناسان ایرانی نیز برای شرکت در این اجلاس دعوت شده بود، مشاور فرهنگی شاه که از جاه‌طلبی وی مطلع بود این نظریه را به شاه: داد. « ... به‌جای اینکه بگذاریم اسرائیلی­‌ها این بزرگداشت را منحصر به آزادی یهودی‌­ها از بابل  نمایند؛ چرا هدف این جشن را تأکید بر ارزش­‌های والای کوروش کبیر، شاه هخامنشی قرار ندهیم و به سلطنت رسیدن او را به‌عنوان یکی از زمان­‌های پرعظمت عهد عتیق جلوه ندهیم تا نشان دهیم که سلطنت در ایران منشأ اصیل و تاریخی دارد؟ این پیشنهاد به نظر شاه جالب آمد خصوصاً که پنداشت این کار تأییدی بر ستم‌­های گذشته‌­اش در حق مخالفان خواهد بود و می‌­تواند بی‌­توجه به هر مدعایی و با اشاره به اینکه سلطنت، پیشینه تاریخی کهنی دارد، حکومتش را مشروع جلوه دهد و نیز برای پاسخ به سؤال‌هایی که پیرامون دموکراسی و حقوق بشر در ایران می­‌شد، به حمایت کوروش کبیر از اقلیت­‌ها و اولین اعلامیه حقوق بشر او اشاره نماید. با این نگاه بود که تصمیم گرفته شد از اسرائیلی‌­ها نیز در این جشن‌­ها استفاده شود[7].

این جشن‌­ها پیوندی محکمی با آرمان­‌ها و اهداف صهیونیستی داشت. محافل صهیونیستی و یهودی نیز در این مورد اعترافات جالب داشتند. لطف‌الله حی، یکی از سران انجمن کلیمیان تهران و نماینده مجلس شورای ملی و عضو برجسته تشیکلات صهیونیسم دراین‌باره می­‌نویسد این «جشن­‌ها در حقیقت اولین یادبود اعلامیه حقوق بشر در بیست‌وپنج قرن قبل است. همان اعلامیه که به‌فرمان کوروش کبیر شاهنشاه بزرگ ایران در آزادی ملت یهود از اسارت بابل و آزادی خانه خدا و معبد دوم اورشلیم صادر شد... فی‌الواقع جشن‌های سال آینده برای یهودیان ایران جشن دو هزار و پانصد ساله تاریخ ما (یهودیان) در ایران است و از این حقایق مهم‌تر آنکه این جشن‌­ها در عهد سلطنت پرافتخار پدر تاجدار و انسان بزرگ‌تر ما شاهنشاه آریامهر که به‌حق نزد یهودیان جهان کوروش ثانی لقب گرفته است انجام می‌­گیرد[8]»

بر اساس مطلب بیان‌شده می‌­توان استنباط نمود که اسرائیلی­‌ها مبنای تبلیغات خود را در ایران بر زنده نگه‌داشتن نام کوروش متمرکز کرده و دستگاه رژیم شاه نیز هدف برگزاری جشن­‌ها را زنده کردن افتخارات ایران دانسته بود که مبدأ اصلی آن کوروش است. پس وجه مشترک رژیم ایران و اسرائیل در زنده نگه‌داشتن نام و یاد کوروش تعریف شد و هر دو رژیم از آن به‌عنوان وسیله­‌ای برای مبارزه با فرهنگ اسلامی استفاده می­‌کردند. بر همین اساس در اجلاس کنگره بین­‌المللی یهود که از دهم تا بیستم مرداد 1338  (دوم تا دوازدهم اوت) در شهر استکهلم برگزار شد، در پی گزارش هیئت نمایندگی یهودیان ایران قطعنامه ذیل در جلسه 19 مرداد این کنگره به اتفاق آرا به تصویب رسید:
«مجمع عمومی کنگره جهانی یهود توسط هیئت نمایندگی یهودیان ایران در کنگره اطلاع یافت که اعلیحضرت همایون شاهنشاه ایران و دولت آن کشور مقرر داشته­‌اند مراسم یادبود دو هزار و پانصدمین سال تأسیس شاهنشاهی ایران به دست کوروش کبیر، برگزار گردد. شورای اجرائیه خود را مأمور می‌­کند که به‌نوبه خود این یادبود بزرگ را در زمینه بین­‌المللی آن مورد تجلیل قرار دهد و از تمام سازمان­‌ها و جوامع یهودیان در سراسر جهان خواستار است که طی باشکوه‌ترین مراسم، حق‌شناسی خود را نسبت به این قهرمان بزرگ تاریخ که در کتاب آسمانی تورات از بزرگواری او نسبت به ملت یهود سخن رفته است ابراز دارند. مجمع عمومی کنگره بین ­المللی یهود از این فرصت استفاده کرده و به مناسبت برگزاری این یادبود تاریخی صمیمانه تبریک‌های خود را به اعلیحضرت همایون شاهنشاه و به ملت ایران تقدیم می­‌دارد.[9]»

پس از صدور این قطعنامه، از طرف کمیته اجرایی کنگره یهود، مفاد آن به سازمان‌های یهودی در 58 کشور جهان رسماً اطلاع داده شد و مجمع عمومی کنگره از این طرح استقبال کرد و برای به انجام رساندن آن اقداماتی را به شرح زیر تدارک دید:

 1-تشکیل کنفرانس­‌هایی در کشورهای مختلف جهان به مناسبت برگزاری یادبود جشن‌های دوهزار و پانصدساله.
 2-تدوین تاریخ کوروش بر اساس منابع و مآخذ تورات.
 3-نام‌گذاری دو جنگل مصنوعی به نام کوروش کبیر و محمدرضا شاه؛ توضیح آنکه نامیدن جنگل به اسم افراد، بزرگ‌ترین علامت احترام در اسرائیل است.
 4-تدوین برنامه ویژه‌ای برای تدریس در مدارس.
 5-نام‌گذاری خیابان­‌ها و میدان­‌ها و مؤسسات اجتماعی در پایتخت­ها و شهرهای مختلف جهان به نام کوروش.[10]

 در روز 15 آبان 1339 اجلاس رهبران یهود در سالن بزرگ هتل دورون ژنو تشکیل گردید. در این اجلاس نیز به‌تفصیل درباره جشن‌های دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی ایران و نقش کوروش کبیر در حیات تاریخی و ملی یهود گفتگو شد و پیرو قطعنامه گذشته مجدداً به جوامع یهودیان جهان توصیه گردید که در هر نقطه عالم که باشند خود را برای باشکوه برگزار کردن این یادبود بزرگ ایران که در تاریخ یهود مقام بسیار مهمی دارد آماده کنند.
صهیونیست­ها گمان می­کردند که با برگزاری مراسم جهانی برای کورش و ایجاد موج گسترده تبلیغاتی درباره این موضوع به اهداف زیردست می­یابند:
1- با تبلیغ درباره رابطه کورش با یهودیان، ذهنیت مردم ایران به‌سوی همدلی با صهیونیست­‌ها سوق داده شود.
2- برای پیوند رژیم شاه با صهیونیست­‌ها پشتوانهه­ای تاریخی بدست می­‌آید.
3- ذهنیت مردم ایران به‌سوی جدایی از اعراب و دیگر مسلمانان و یگانگی و همسوی با صهیونیست­‌ها، جهت­‌دهی می­‌شود.
4- یافته‌­های خاورشناسان یهودی و صهیونیست‌­ها درباره پیوند آریایی­‌ها با یهودی­‌ها از میان کتاب­‌های به‌اصطلاح تاریخی بیرون می­‌آید و در بین مردم منتشر می‌­گردد[11].

در همین راستا، اسحاق رابین، در سال 1357 در خانه کورش، خطاب به جمع ایرانیان یهودی­الاصل،  پس از تشریح نقش ایران باستان در اشاعه تمدن و فرهنگ، به سهم والای کوروش در بازگرداندن یهودیان به فلسطین اشاره نمود و گفت«لقب بنیان‌گذار اصلی صهیونیسم که به‌غلط به هرتزل اطلاق می­‌گردد در حقیقت برازنده کوروش است که برای نخستین بار اجتماع یهودیان را در ارض مقدس ممکن ساخت و از این رهگذر تمامی یهودیان را رهین منت خود ساخت[12]»
بن گورین در سال 1340 در تجلیل از کوروش یادآور شد که هیچ کسی از فرمانروایان  غیریهود به‌اندازه کوروش به جامعه یهود خدمت نکرده است و او بود که دستور داد تا اورشلیم را بسازند، پادشاهان هخامنشی در طول تاریخ، خدمات زیادی به دولت یهود کردند و ما توسط دشمنان اورشلیم اخراج شدیم و فقط توسط این شاهان بازگردانده شدیم و امروز که جشنی به خاطر کوروش بزرگ برگزار شده است باید همه یهودیان تمام تلاش خود را در بزرگداشت او انجام دهند[13]» خلاصه آن‌که صهیونیست‌­ها می‌­خواستند با برگزاری مراسم یادبود برای کوروش، فرصت تبلیغی گسترده و مناسبی پیدا کنند تا نه‌تنها همسویی و اتحاد رژیم شاه با صهیونیست‌­ها را توجیه تاریخی نمایند، بلکه اساساً چنین القا کنند که باید همه مردم ایران در ارتباط با رژیم صهیونیستی، روشی جدای از روش اعراب داشته باشند، اما به‌رغم همه این تلاش‌­های صهیونیست‌­ها، نماینده­ای از آنان در این جشن­‌ها حضور نیافت[14].

 هزینه‌های جشن دوهزارو‌پانصد ساله و نقد منتقدان و روزنامه‌نگاران خارجی

شرح کامل هزینه­‌های بسیاری که محمدرضاشاه در جشن­ دوهزاروپانصد ساله انجام داد در این مقال نمی­‌گنجد. از همین رو، تنها به‌مرور برخی از آن‌ها به‌صورت فهرست‌وار می­پردازیم:
1- اجیر شدن یکصد هواپیمای باربری ارتش و تعداد زیادی کامیون و تریلر در مدت 9 ماه برای انتقال کلیه اثاثیه اقامتگاه سران به شیراز منتقل و از شیراز به‌وسیله کامیون‌های ارتشی به تخت جمشید.
2- تهیه لباس‌های خانواده سلطنتی، مدال­‌های یادبود، لباس‌­ها و وسایل گاردهای مراسم و غیره همگی در فرانسه
3- پذیرایی از میهمانان جشن به‌وسیله انواع غذاهای فرنگی و مشروبات مختلف با 131 نفر کادر به‌وسیله رستوران ماکسیم
4-استخدام مؤسسه ژانسن برای برپایی چادرهای سران، این مؤسسه برپایی یک چادر مخصوص پذیرایی از میهمانان شاه با گنجایش 650 نفر به مساحت 2500 متر مربع و 50 چادر اختصاصی محل اقامت سران کشورها، چادر خانواده سلطنتی، چادر باشگاه، چادر آرایشگاه، چادر شب‌نشینی شرقی و غیره را به عهده گرفت و در حدود هفت میلیون دلار بابت مخارج نصب چادرها از ایران دریافت داشت.
5 - در محوطه‌ای حدود 4000 مترمربع، هفتاد چادر برپا شده بود که توسط ژانسن پاریس به‌گونه‌ای مجلل با کریستال، چینی و پارچه­‌های کتان فرانسوی تزئین شده بود و در آن چلچراغ­‌های پر تلألؤ با ابریشم و مخمل قرمز آویزان شده بود. پانصد نفر میهمان از شصت‌ونه کشور ، شامل نه پادشاه ، پنج ملکه ، شانزده رئیس‌جمهوری ، و سه نخست‌وزیر در جشن‌های سه‌روزه دربار حضور داشتند که همه مخارج آن‌ها به‌وسیله محمدرضاشاه تأمین می‌­شد و....

روزنامه تریبون ناسیون پاریس با عنوان «آتش‌بازی در تخت جمشید»، با بیان هزینه‌­های چند صد میلیون دلاری جشن‌­ها اضافه کرد که سازندۀ این تاریخ، ملت ایران است، ولی او را حتی به‌عنوان کمک‌آشپز هم دعوت نکرده‌­اند. روزنامه ایونینگ هرالد تصریح کرد که دربار ایران در کنار خرابه­‌های تخت جمشید میلیاردها دلار پول ریخته است، درحالی‌که «من خبرنگار این روزنامه» در راه تهران و اصفهان روستاهای بسیاری را دیدم که در فقر غوطه‌ور بودند، من مردمی را دیدم بیمار، خسته و بیکار. روزنامه دیلی رکورد چاپ انگلستان در 28 مهر 1350 چنین نوشت که شهرت آشپزهای ایرانی از مرز و بوم این کشور گذشته است.
هیچ خارجی‌­ای نیست که یک‌بار غذای ایرانی را نچشیده و با تحسین از آن یاد نکرده باشد. پس چرا میلیون­‌ها دلار به رستوران ماکسیم پول دادند که حتی سالاد گوجه­‌فرنگی را از فرانسه وارد کند؟[15] نشریۀ 16 آذر، ارگان کنفدراسیون جهانی محصلان و دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، باعنوان «جشن دو هزار و پانصد ساله یا جواهر آویزان کردن کوروش صغیر و تخت لرزان او » این جشن‌ها را «مضحکه پرزرق‌وبرق کبیر ساختن یک صغیر » قلمداد کرد. مجلۀ اشپیگل چاپ آلمان غربی نیز در برخی مقالات خود جشن‌های شاهنشاهی را مضر دانست[16]. جرج بال، از شخصیت‌­های معروف آمریکایی نیز دربارۀ جشن‌ها اظهار داشت که این مراسم هم باشکوه و هم ناراحت‌کننده بود. چیزی که ما را ناراحت کرد این بود که هیچ نشانی از سنن اسلامی در آن دیده نمی­شد[17].

نتیجه‌­گیری
به نظر می­‌رسد شاه با دعوت از سران کشورهای دنیا و به راه انداختن جشن‌های 200 ساله، برای به‌اصطلاح به رخ کشیدن قدمت تاریخی ایران در صدد جلب حمایت خارجیان بود و می­‌خواست به آنان نشان دهد که دنباله­‌رو کوروش است و این جشن­‌های 2500 ساله نشانه دوام و پایداری سلطنت او است. بررسی اقدامات بین‌­المللی رژیم شاه در جشن­‌های 2500 ساله بیشتر اهداف خارجی شاه را نشان می‌­دهد، آنچه مسلم است، شخصیت­‌های سیاسی جهان خود را خدمت­‌گذار شاه نمی­‌دانستند، آنان به طمع نفت، پول و هدایای دربار شاهنشاهی آمده بودند. بی‌­تردید این کشورها نه برای کوروش اهمیتی قائل بودند و نه به دو هزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران بهایی می­‌دادند، بلکه انگیزه آنان از چنین بازی­‌های واپسگرایانه، چپاول پول مردم ایران و رویارویی با اسلام بود و به نظر می‌رسد بیشترین سود از برپایی این جشن‌ها را یهودیان و سران رژیم صهیونیستی بردند و بدون هیچ هزینه‌ای ایده‌ و تئوری خود در راستای بزرگداشت کوروش و ایجاد پیوند بین کوروش و رهایی یهودیان در ایران را عملی کردند.

 

 
 
https://www.cafetarikh.com/news/21196/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما