۰
plusresetminus
میرزارضا کرمانی برای شکایت از حاکم کرمان به‌ تهران آمد، اما مورد آزار نایب‌السلطنه کامران میرزا قرار گرفت و مدتها همراه حاج سیاح محلاتی و چند تن دیگر در زندان محبوس بود. وی پس از آزادی جزو مریدان سید جمال‌الدین اسدآبادی شد. میرزارضا کرمانی به‌شدت تحت تأثیرتعلیمات سید جمال قرار گرفته بود. وی ابتدا قصد کشتن کامران میرزا زا داشت، اما مدتی بعد قصدش را تغییر داد و کسی را که فکر می‌کرد ریشهٔ تمام ستمهاست را ترور کرد.
اندر احوالات مردی که ناصرالدین شاه را کشت
جوان و تاریخ- سبک زندگی

می گویند میرزا رضا کرمانی دستفروش فقیری بود که با زرنگی به خانه های اشراف راه پیدا کرد و بعد هم در خانه حاج امین الضرب خدمتکار شخصی سیدجمال الدین اسدآبادی شد و همان جا بود که با آزادی خواهی و رنج آدم هایی مثل خودش آشنا شد و بعدها که سیدجمال الدین به تبعید رفت و میرزا تنها ماند ، کارش شد رفتن به خانه های همان آدم پولدارها و فروختن شال و ترمه به همان کسانی که پدرش را آواره کرده بودند و پول هایش را مثل پشه های مالاریا می مکیدند . تاریخ می گوید میرزا رضا کرمانی زبان سرخ و سر سبز داشت و در ماجرای تالبوت و قلیان و تنباکو هم اصلا باعث و بانی شکستن قلیان های خانه خیلی از کله گنده ها او بوده است . قصه از آنجا شروع می شود که پسر سنگدل ناصرالدین شاه یعنی کامران میرزا به جای بدهی کلانش میرزا را به چوب می بندد و بعد هم برایش پاپوشی می دوزد و به جرم بابی بودن تبعید میشود و در نهایت پس از وساطت امام جمعه از تهران تبعید میشود و راهی استامبل می شود . چیزی که باعث جوانه انتقام در میرزا رضا کرمانی میشود و در نهایت شاه را ترور می کند .

میرزا رضا کرمانی

اما در حول این داستان ترور شاه قصه جذابی وجود دارد و آن دستگیری بستنی فروشی است که میرزا رضا در نزدیکی آن کمین کرده بود . بستنی فروش که به ممد ریش معروف بوده را بعد از ترور شاه می گیرند و حسابی کتک می زنند که تو چه در بستنی ریخته بودی که میرزا رضا افسار پاره کرده بود و شاه را ترور کرد و بعد ممد ریش با پاهای ورم کرده از شدت شکنجه از جایش بلند میشود که من روزی هزارتا بستنی می فروشم اگر قرار باشد هر کس از دکان من بستنی می خورد آدم بکشد که کسی در تهران زنده نبود

https://www.cafetarikh.com/news/22119/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما