۰
plusresetminus
گفت‎وگو با دکتر عباس سلیمی‎نمین(1)

دوران پهلوی نه تخصصی وجود داشت و نه تعهدی

جایگاه تعهد و تخصص به عنوان دو مقوله مهم در تمام جوامع دنیا دارای یک روند تاریخی و اجتماعی است. به گونه ای که هر جامعه ای متانسب با پیشینه تاریخی خود برخوردی متفاوت با این دو مقوله بسیار مهم را دارد. همین امر بهانه ای شد تا این دو مقوله مهم را از دریچه تاریخ مورد واکاوی قرار دهیم. بنا بر این گفتگویی را با کارشناس تاریخ معاصر ایران جناب آقای سلیمی نمین ترتیب داده ایم که در ادامه می خوانید.
دوران پهلوی نه تخصصی وجود داشت و نه تعهدی
به‎نظر شما دو مقوله تعهد و تخصص چه رابطه‎ای با هم دارند؟ این دو مقوله ارتباط تنگاتنگی با هم دارند؛ بدین معنا اگر شما یک توانمندی علمی یا قابلیت خاصی داشته باشید، این قابلیت زمانی مسیر درستی پیدا می‎کند که از تعهد کمک بگیرد. یعنی تعهد است که به مجموعه معلومات شما جهت می‎دهد که این علم را در خدمت بشر یا ضد‎ آن به‎کار بگیرید. آن طرف هم همین‎طور است شما اگر تعهدی به ملت خودتان داشته باشید، یعنی احساس علقه و انگیزه برای کار داشته باشید اما علم و توانمندی نداشته باشید، این تعهد شما فایده‌ای نخواهد داشت و قادر نخواهد بود که گامی در جهت حل مشکلات جامعه بردارد یعنی اینجا تعهد می‎تواند به ضد ‎خودش هم تبدیل شود. وقتی که شما علم نداشته باشید برخی می‎توانند از تعهد شما بهره‎برداری‎‎های سوء بکنند کمااینکه ما این مقوله را در خیلی از مقاطع تاریخی شاهد بوده‌ایم. آدم‎‎های دارای تعهد اما فاقد علم، هدایت‌شان به‌دست کسانی می‎افتد که دارای علم و اطلاعات بیشتری هستند. افراد متعهد بی‌تخصص انگیزه دارند کار مثبت انجام بدهند و در جهت خدمت به هم‌نوع کار کنند اما چون در تاریکی حرکت می‎کنند و در شرایطی که دیگران روشنایی دارند و از روشنایی علمی برخوردارند می‎توانند از انگیزه‎مندی افراد بی‎تخصص بهره بگیرند.

 

رابطه بین دو مقوله تعهد و تخصص را در تاریخ معاصر ایران خصوصا دوران پهلوی چگونه می‎بینید؟ در دوران پهلوی نه تخصص بوده و نه تعهد، به میزانی که دیکتاتوری تشدید می‎شد حتی آدم‎‎های متخصص را هم تحمل نمی‎کردند چون هرچه انسان دارای تخصص بیشتری باشد برای خودش یک شأنی قائل است. اما فرد گاهی اوقات این شأن خودش را گران می‎فروشد اما در استبداد، ‎شأن افراد را گران نمی‎خرند اصلا استبداد شئون انسان‎ها را پایمال می‎کند. بنابراین در استبداد پهلوی، بسیاری از کسانی که دارای علم بودند اما تعهد نداشتند هم زیر پا گذاشته شدند. امثال انتظام‎ها، علی امینی‎ها، ابتهاج‎ها...

 

به هر حال از این افراد استفاده‎‎های زیادی شده در دوران پهلوی کسی مانند ابتهاج بنیانگذار سیستم بانکی جدید در عصر پهلوی بود. این‎طور نیست؟ شما باید به این نکته توجه داشته باشید که در نهایت زیر پا گذاشته شدند و به انحای مختلف، حذف شدند. هرچه استبداد درجاتش بیشتر می‎شد حتی افراد داری علم هم حذف می‎شدند.

 

منظور شما این است که دوران پهلوی برای بقای خودش نه به تعهد تکیه داشت نه به تخصص و صرفا به نیروی استبدادی خود متکی بود؟ برای بقای خود نیاز به کارشناسان خارجی داشت. استبداد وقتی که رشد می‎کند به‎شدت متزلزل می‎شود یعنی به‎شدت نگران است که مبادا یک کس دیگری پیدا شود که قوی‎تر از او باشد و جای او را بگیرد و به میزانی که اتکایش به بیگانه بیشتر می‎شود نسبت به رشد یافتن افراد توانمند داخل، خائف می‎شود یعنی یک خوفی همیشه دارد که مبادا یک فردی در داخل کشور پیدا شود و توجه بیگانه‎ای که او را روی کار آورده به خودش جلب کند. همین مسئله موجب می‎شود فردی مانند رزم‌آرا که یک شخص صرفا متخصص در ارتش است و در عین حال متعهد به بیگانه لذا پهلوی خیلی از او می‎ترسد. اگر قوام، رزم‌آرا را روی کار نمی‎آورد به‎طور کامل حذف می‎شد یا کسی مانند قرنی که زندانی می‎شود. می‎توان افراد زیادی را نام برد که تحت سلطه استعمار کار می‎کردند و هیچ تعهدی به‎کار خودشان نداشتند.

 

می توانید نام افراد بیشتری را ذکر کنید؟ کسی مانند علی امینی اصلا عضو سیا است اما به‎دلیل اینکه یک شأن تخصصی برای خودش قائل است غربی‎ها هم به او توجه دارند. غربی‎ها می‎گویند اگر می‎خواهیم جلوی این تهدیداتی که علیه سلطه خودمان هست را بگیریم حتما باید یک رفورمی در ایران صورت بگیرد بعد علی امینی را به شاه تحمیل می‎کنند اما بلافاصله شاه که می ترسد مبادا علی امینی گزینه مطلوب آمریکایی‎ها بشود، می‎رود قول می‎دهد که هرچه از علی امینی می‎خواهید من انجام می‎دهم  آمریکایی‎ها می‎پذیرند و علی امینی از دائره قدرت حذف می‎شود.

 

یعنی امینی را نه تخصص و نه تعهد ماندگار نکرد؟ همین‎طور است، البته تعهد که نداشت بلکه تعهد به بیگانه داشت و می‎بینید که بعد از کودتای 28 مرداد رشوه کلانی از آمریکایی‎ها می‎گیرد و قراداد کنسرسیوم را منعقد می‎کند. درواقع علی امینی تعهدی به ملت ایران ندارد اما برای خودش یک شانی قائل است چراکه یک قابلیت علمی و تخصصی دارد همین امر برای محمد رضا پهلوی که نه قابلیت علمی دارد نه قابلیت شخصیتی دارد برای آمریکای‎ها همین شخص مطلوب است. اصلا سلطه هرگز انسان قوی ولو انسان‎‎های وابسته به خودش را نمی‎پذیرد چرا چون سلطه یک شتاب دارد و می‎خواهد حداکثر بهره‎برداری را داشته باشد. سلطه برخلاف فترت بشر است یک پدیده غیر عرف است. سلطه چون یک امر غیر معمول است و خیلی برای خودش دوامی قائل نیست و همیشه نگران است که یک خیزیشی صورت بگیرد علیه سلطه لذا می‎خواهد افرادی را پیدا کند که در این فرصت بیشترین بهره را بهش بدهد یک فرد متخصص ولو وابسته آن منافع حداکثری را برای سلطه برآورده نمی‎کند و یک جا‎های آن شخص براساس تخصص خودش اجازه هر کاری نمی‎دهد و هشدار می‎دهد که این کار شما غیر منطقی است مثلا در خاطرات ابتهاج او به آمریکای‎ها می‎گوید این چیزی که شما مطالبه می‎کنید به‎نفعتان نیست بگذارید بخشی از پول نفت خرج این ملت بدبخت شود چراکه این موضوع منجر به قیام ملت ایران خواهد شد این نه به‎خاطر این است که ابتهاج متعهد است به ملت ایران بلکه می‎گوید روزی ملت ایران قیام خواهد کرد و شما را پس خواهد زد همانگونه که در خاطراتش اشاره می‎کند و می‎گوید من با آمریکایی‎ها دعوا کردم و گفتم این کار به ضرر خودتا انجام ندهید و این موضوع درباره دیگر رجال متخصص عصر پهلوی صدق میکند. این افراد می‎خواهند بگویند که ما دلسوز شما آمریکای‎ها هستیم و به‎عنوان یک کارشناس به شما نشان می‎دهیم که کدام کار به ضرر شماست اما آمریکای‎ها گوش نمی‎دهند چون منافعشان از حداکثر می‎آید به حداقل و می‎خواهند در مدتی که هستند نفت و ثروت این کشور را هرچه بیشتر غارت کنند. لذا خیلی از افراد متخصص دوران پهلوی در پیش پای محمد رضا شاه قربانی می‎شوند. یعنی آمریکایی‎ها در جهت فربه کردن استبداد این افراد را پیش پای پهلوی قربانی می‎کنند.

 

 

ادامه دارد . . .

 

https://www.cafetarikh.com/news/22704/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما