۱
plusresetminus
موضوع همبستگی ملی به عنوان یکی از اولویت ها و دغدغه های اصلی یک نظام سیاسی است. جامعه ایران به واسطه موقعیت خاص فرهنگی که در آن می باشد و همچنین حضور آمریکا در منطقه برای ایجاد یک خاورمیانه جدید باعث می شود بحث تجزیه طلبی قومی و رابطه کشوری مانند آمریکا با این موضع اهمیت بیشتری پیدا کند. به این بهانه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با دکتر جواد حقگو استاد دانشگاه تهران و همچنین مولف کتاب «آمریکا و تجزیه طلبی قومی در ایران» گفتگویی را ترتیب داده است که در ادامه می خوانید
بررسی رابطه آمریکا و تجزیه‌طلبی قومی در ایران
*اگر امکان دارد درباره شکل گیری این کتاب برای مخاطبان توضیح بفرمایید؟

در ابتدا باید عنوان کنم که کتاب «آمریکا و تجزیه‌طلبی قومی در ایران» از تز پایان نامه اینجانب در مقطع کارشناسی ارشد رشته مطالعات بین الملل در دانشگاه تهران استخراج شده است. البته در همین‌جا باید از تلاشهای جناب آقای دکتر عسگرخانی که راهنمایی بنده در این پژوهش را بر عهده داشته‌اند تشکر کنم.  مسئله و دغدغه اصلی این کتاب ناظر به بررسی چرایی افزایش اقدامات گریز از مرکز قومیتها در معنای عام و قومیتهای ایرانی در معنای خاص آن است. اگر نگاهی گذرا به تاریخ معاصر ایران به خصوص از دوران مشروطه تا به امروز اندازیم درخواهیم یافت که اقدامات گریز از مرکز قومیت های ایرانی به خصوص قومیت های مرز نشین(ما در تعریف خود از قومیت های ایرانی آنها را به دو دسته مرز نشین و غیر مرزنشین تقسیم کرده ایم)، همواره در مقاطع و شرایط خاصی نمود داشته است. در واقع مسئله اساسی این پژوهش دقیقاً ناظر به همین شرایط است. به عبارت دیگر این کتاب مسئله اصلی خود را اینگونه مطرح می‌نماید که چرا از سال 2000 میلادی به این سو(لااقل تا سال 2011 که مورد توجه این پژوهش است)، علیرغم آنکه ما در ایران شاهد ایجاد شرایط خاصی نظیر آنچه در سالهای پس از مشروطه، جنگ جهانی اول و دوم، انقلاب اسلامی ایران و نظایر آن به وقوع پیوست، نبوده‌ایم با اینحال و به استناد آمار و ارقام ارائه شده در پژوهش با افزایش اقدامات گریز از مرکز قومیتها به ویژه  در ساحت نرم مواجه هستیم؟، به عبارت دیگر اگر اقدامات گریز از مرکز در دوران مثلاً جنگ جهانی اول و یا جهانی دوم را تحت تاثیر اشغال ایران توسط دولتهای متخاصم و به تبع ضعف دولت مرکزی بدانیم در دوران پس از 2000 میلادی که هیچکدام از این شرایط اتفاق نیفتاده است چگونه باید منشا اصلی افزایش فعالیتهای گریز از مرکز قومیتهای ایرانی را تبیین نماییم؟

 

آمریکا و تجزیه طلبی قومی در ایران

 

*این مسائل چه ارتباطی با مسائل روز پیدا می کنند؟

ما امروزه شاهد شکلگیری و فعالیت نهادهایی چون «کنگره ملیتهای فدرال ایران» در خارج از کشور هستیم. نهادهایی که به صراحت در مانیفست خود «ساقط نمودن دولت جمهوری اسلامی ایران» و «تجزیه کشور به مناطق قومی» را به عنوان اهداف اصلی خود برشمرده‌اند. لذا این موضوع مسئله‌ای کاملاً به‌روز برای امنیت ملی کشور است.

در این کتاب ما با اشاره به سیاست خاورمیانه‌ای دولت هژمون(ایالات متحده)، بر این اعتقادیم که اساساً تحرکات و فعالیتهای قومی در شرایط کنونی در بسیاری از مناطق خاورمیانه به ویژه در کشور عزیزمان ایران تحت تاثیر سیاستهای خاورمیانه‌ای ایالات متحده است. فرضیه اصلی پژوهش حاضر نیز دقیقاً بر این مسئله تاکید دارد و معتقد است تجزیه کشورهایی چون ایران یکی از اهداف راهبردی دولت ایالات متحده لااقل در میان مدت است. موضوعی که به صراحت در طرح «خاورمیانه بزرگ» مورد توجه استراتژیستهای آمریکایی قرار گرفته است.

ما در این کتاب در راستای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران و برای به حداقل رساندن آسیبهای احتمالی از اقدامات اینچنینی دولت ایالات متحده و متحدانش  با شرح و بسط دکترین(رهنامه) «هسته – پیرامون» راه‌کارهای لازم را ارائه داده‌ایم. مبنای اساسی این دکترین ارجحیت نگرش «فرصت گونه» به موضوع قومیتها به جای نگرش «تهدیدگونه» رایج است. در این دکترین با تبیین سه فاز «اقتصادی»، «فرهنگی» و «سیاسی» به دنبال رسیدن به شرایطی هستیم که در آن قومیتهای مرزنشین ایرانی نه تنها به دنبال اقدامات جدایی‌طلبانه و مسائلی از این دست نباشند بلکه دنباله این قومیتها در خارج از مرزها از خود تمایلات «الحاق‌گراینه» به ایران نشان دهند. با اجرای این دکترین ضمن تحکیم رابطه میان «هسته مرکزی» تمدن ایرانی با «پیرامون داخلی» شاهد تلاش «پیرامون خارجی» برای نزدیکی به پیرامون داخلی و به تبع هسته مرکزی تمدن ایرانی خواهیم بود. لازم به توضیح است که به هر حال در این پژوهش و به فراخور موضوع نگرش آینده‌پژوهانه کاملاً مورد توجه قرار گرفته است

 

 

*یکی از مباحثی که در مورد این کتاب وجود دارد این است که ممکن است برخی ادعا کنند انسجام ملی ما در این چند سال گذشته جریانی خلاف ایده شما در کتاب را نشان می دهد به نظر شما این گونه نیست؟

به هر حال مسئله قومیت ها موضوعی است که همه کشورها «کم و بیش» با آن درگیر هستند. من بر خلاف شما فکر می کنم همین الان در خیلی وقایع حتی اتفاقات ورزشی تمایلات قومیتی خاص خود را نمایان می کند. تمایلاتی که کاملاً مشخص است از بیرون از مرزها در حال کنترل و مدیریت است. ما نباید با این ذهنیت که ما انسجام ملی خیلی خوبی داریم چشم خود را بر روی واقعیتها ببندیم. اتفاقاً در موضوعات مرتبط با امنیت باید کاملاً بدبین و رئالیست بود و خوش‌بینی سرانجام خوبی نخواهد داشت. به این مسئله هم باید توجه داشت که با ورود به موج سوم «جهانی شدن» موضوع تهدیدات قومیتی از ابعاد جدیدی برخوردار شده است. نکته دارای اهمیت آنست که باید در موضوع قومیتها نگرشی فرهنگی-امنیت داشته باشیم. به عبارت دیگر در کنار اقدامات فرهنگی نباید از رصد و کنترل فضا نیز غافل بود چون دشمن حتی برای یک لحظه بیکار ننشسته است. به خصوص در شرایط جدید منطقه و با ظهور گروه‌هایی چون داعش و در مجموع جریانات تکفیری این موضوع را باید بیش از پیش مورد تدقیق قرار دهیم. 

همانگونه که اشاره کردم ما هم اکنون به لحاظ انسجام ملی وضعیت مطلوبی داریم به خصوص در مقایسه با کشورهای پیرامونی ما وضعیت بسیار بهتری داریم. ملیت ایرانی متشکل از دو عنصر مذهب و ملیت انسجام بالایی دارد، لکن این موضوع نباید ما را فریب دهد به خصوص با تحولات فعلی در کشورهای همسایه و تلاش برای تجزیه کشورهای عراق و سوریه این موضوع از ابعاد جدیدتری برخوردار می‌گردد. با رصد تحولات فعلی به نظر می‌رسد که غرب به دنبال ایجاد خاورمیانه‌ای جدید است. خاورمیانه‌ای که در آن تعداد کشورهای فعلی بسیار بیشتر می‌شود. مشابه همین اتفاق را در دوران پس از جنگ جهانی اول دیده‌ایم.

 

 

دکتر جواد حقگو استاد دانشگاه تهران

 

 

*وقتی که کتاب شما را مطالعه می کنیم با مفاهیمی مانند نئولیبرالیسم و سیاست های آمریکا در مواجه با قومیت ها اشاره کرده اید این مفاهیم چه رابطه ای با هم دارند؟

ما اگر بخواهیم از منظر اقتصاد سیاسی رفتار آمریکا را تبیین کنیم باید منافع همزمان اقتصادی و سیاسی دولت هژمون را مورد توجه قرار دهیم.  دولت آمریکا چاره‌ای ندارد جزآنکه در منطقه حساسی چون خاورمیانه به گونه‌ای عمل کند که منافع اقتصادی و سیاسی‌اش تامین شود. به عبارت دیگر سیاست خارجی ایالات متحده در معنای عام و سیاست خاورمیانه‌ای دولت آمریکا در معنای خاص باید به گونه‌ای تنظیم شود که منافع مورد نظر در ایدئولوژی نئولیبرالیسم را تامین نماید. به عبارت ساده‌تر سیاست خارجی ایالات متحده ابزاری جهت تحقق آرمان نئولیبرالیسم است و در تحقق این آرمان خاورمیانه و ایران جایگاهی اساسی دارند. باتوجه به این موضوع حال به راحتی می‌توان درک کرد که دولتی مانند آمریکا چرا به دنبال تجزیه سرزمینهایی چون ایران است؟ پاسخ صریح است: شما زمانی که یک کل را به اجزا مختلف تقسیم کنید بسیار راحتر می توانید اجزا کوچکتر را کنترل کنید. برای نمونه یک عراق تجزیه شده در قیاس با یک عراق یکپارچه و منسجم راحت‌تر قابل کنترل و هدایت است.

 

 

*این موضوع درباره مسئله هسته ای ایران چگونه تجلی پیدا می کند؟

خیلی از اندیشمندان از جمله جناب آقای «جیمز رایزن» در کتاب خود با عنوان «State of War» و یا آقای دکتر محسن رنانی در کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه هسته‌ای ایران» و یا در جای دیگر آقای «گرت پورتر» در کتاب «Manufactured Crisis» معتقدند که مناقشه هسته‌ای ایران بحرانی دروغین و ساختگی است. بحرانی که ساخته و پرداخته شدنش در جهت تامین منافع دولت ایالات متحده و رژیم صهیونیستی است. می‌توان اینگونه استدلال کرد که سازندگان این بحران ساختگی در نهایت به دنبال تضعیف دولت ایران و به تبع تشدید شورشهای داخلی که بخش مهم آن می‌تواند شورشهای قومیتی باشد، هستند.

 

 

*در کتاب شما از موضوع دکترین هسته – پیرامون خیلی صحبت کرده اید کمی درباره این مفهوم توضیح بفرمایید؟

اگر ما حوزه تمدنی ایران را به یک هسته مرکزی و نقاط پیرامونی(داخلی و خارجی)، تقسیم کنیم قومیتهای ایرانی نقشی اساسی در پیشبرد اهداف حوزه تمدنی ایران ایفا می‌کنند. ما معتقدیم که تمدن ایرانی به هیچ وجه محدود به یک قومیت مثلاً قومیت فارس نیست بلکه قومیتهای گوناگون ایرانی به ویژه پنج قومیت مرزنشین(آذری، کرد، بلوچ، عرب و ترکمن) بخشهای اصلی تمدن ایرانی را تشکیل داده‌اند و اساساً تمدن ایرانی از هم‌افزایی و هم‌نوایی این قومیتها موجودیت یافته است. با اینحال و بنا به برخی دلایل(که شرح آن در کتاب آمده است) در شرایط کنونی برخی قومیتها در هسته مرکزی تمدن ایرانی و برخی دیگر در نقاط پیرامونی قرار می‌گیرند. نکته اصلی در این دکترین آنست که چگونه می‌توان پس از تحکیم رابطه میان پیرامون داخلی با هسته مرکزی به تحکیم رابطه پیرامون خارجی با پیرامون داخلی و در نتیجه ارتقاء جایگاه ایران فرهنگی پرداخت. همانگونه که اشاره شد دستیابی به این هدف نیز در سه فاز اقتصادی، فرهنگی و سیاسی قابل پیگیری است.

https://www.cafetarikh.com/news/22759/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما