گفتند که شما را انتخاب کردهایم برای دادستانی، شما بیایید به قم برویم و در جامعه مدرسین و خدمت امام برسیم که حکم بدهند. گفتم نه! من برای گرفتن هیچ حکمی از اینجا بلند نمیشوم بروم خدمت امام. امام مرا میشناسند و احتیاجی نیست که من بروم، امام همانجا حکم بدهند من اینجا این کار را عهده دار میشوم.




 ایده گرفتن دکتر شریعتی از اولین کتابم
 
ایده گرفتن دکتر شریعتی از اولین کتابم
 اولین کتاب من همان گفتارهایی بود که در آن جلسه نهضت مقاومت ملی سال 34 شروع شد و در سال 44 به چاپ رسید. وقتی که چاپ شد، مرحوم آیت الله طالقانی، مرحوم بازرگان، دکتر سحابی و دکتر عباس شیبانی که الان زنده است، اینها در زندان بودند. کتاب به نام «نهضت های انبیا» است.
این کتاب در صفحات اول به سلطه حاکمانه، مالکانه و کاهنانه بحث می کند و تمام دولت های مستکبر و طاغوتی جهان را می گوید که با این سه سلطه اداره می شوند. بعدها که دکتر شریعتی به پاریس رفت و به دکترا دست یافت، با مطالعه این کتاب سلطه حاکمانه، مالکانه و کاهنانه را تبدیل کرد به زر و زور و تزویر و در گفتارهای خودش به کار برد.
 
نمی توانسته کسی مبارز بشود و کتاب های من را نخواند!
اولین کتاب من همان گفتارهایی بود که در آن جلسه نهضت مقاومت ملی سال 34 شروع شد و در سال 44 به چاپ رسید. وقتی که چاپ شد، مرحوم آیت الله طالقانی، مرحوم بازرگان، دکتر سحابی و دکتر عباس شیبانی که الان زنده است، اینها در زندان بودند. کتاب به نام «نهضت های انبیا» است.
این کتاب در صفحات اول به سلطه حاکمانه، مالکانه و کاهنانه بحث می کند و تمام دولت های مستکبر و طاغوتی جهان را می گوید که با این سه سلطه اداره می شوند. بعدها که دکتر شریعتی به پاریس رفت و به دکترا دست یافت، با مطالعه این کتاب سلطه حاکمانه، مالکانه و کاهنانه را تبدیل کرد به زر و زور و تزویر و در گفتارهای خودش به کار برد.
 
نمی توانسته کسی مبارز بشود و کتاب های من را نخواند! همه کتابم را قبول داشتند و به عنوان یک کتاب ارزنده از آن یاد می کردند
همه کتابم را قبول داشتند و به عنوان یک کتاب ارزنده از آن یاد می کردند ایشان فرمودند نه! من فقط به شما اعتماد دارم، بعد این دستخط را نوشتند و من آمدم به بیروت افراد را جمع کردم، اطلاع دادم که امام این حکم را داده اند و گفته اند باید با من همکاری کنید و حق ندارید به صورت جداگانه با الفتح ارتباط داشته باشید و باید تحت نظر من باشد که البته بعدها عمل نکردند و گروههای مسلح داخلی به وجود آمدند.
 
شهید رجایی را که عضو نهضت آزادی بود از نهضت آزادی جدا کردم
 
ایشان فرمودند نه! من فقط به شما اعتماد دارم، بعد این دستخط را نوشتند و من آمدم به بیروت افراد را جمع کردم، اطلاع دادم که امام این حکم را داده اند و گفته اند باید با من همکاری کنید و حق ندارید به صورت جداگانه با الفتح ارتباط داشته باشید و باید تحت نظر من باشد که البته بعدها عمل نکردند و گروههای مسلح داخلی به وجود آمدند.
 
شهید رجایی را که عضو نهضت آزادی بود از نهضت آزادی جدا کردم جلالالدین فارسی - آیت الله محمد یزدی - حجت الاسلام حسن روحانی
 
هیأتهای مؤتلفه را من هدایت میکردم
جلالالدین فارسی - آیت الله محمد یزدی - حجت الاسلام حسن روحانی
 
هیأتهای مؤتلفه را من هدایت میکردم گفتم من برای هیچ حکمی خدمت امام نمی روم/ امام همانجا حکم مرا بدهند
 
گفتم من برای هیچ حکمی خدمت امام نمی روم/ امام همانجا حکم مرا بدهند
 اگر کناره گیری نمی کردم رای عظیم می آوردم
اگر کناره گیری نمی کردم رای عظیم می آوردم 
 امام هرکاری کرد در راستای جزوه 20 صفحه ای من بود
امام هرکاری کرد در راستای جزوه 20 صفحه ای من بود 
 این تصوری را که از آقای صدر درست کرد ه اند، این گونه نیست. چندین سخنرانی داشت، از جمله در چهلم دکتر شریعتی گفته بود که باید در هر یکشنبه ای یک عالم شیعه برود در کلیسای مسیحیان مارونی یا غیرمارونی آنجا سخنرانی کند و در هر نماز جمعه شیعه یک نفر از کشیش ها بیاید خطبه جمعه را بخواند و علمای متبحری که تا الان بودند و جزو حزب الله و مراجع آنجا همه گفتند این کفر و خلاف و... است. حالا این تصوری که قذافی اینها را کشت و نفله کرد؛ این را هم بدانید که تمام این مسائل که خود لیبی که قدرتی است در اینجا این کار را انجام داده است. رفتاری که {امام موسی صدر} با امام خمینی داشت، یک نامه به امام ننوشته بود، یک بار به آنجا نرفته بود، شهید دکتر چمران را یک بار نگذاشته بود برود، خود دکتر شهید چمران چند سال نه نامه ای به امام نوشته بود و نه چیز دیگر و میگفت مرجعیت متعلق باید مال آقای صدر باشد نه مال آقای خمینی، این مواضع دکتر چمران است که از دستیاران امام موسی صدر بود. شما ببینید که فاصله این دو نفر با من چقدر بوده است و با امام خمینی! مع ذلک وقتی که من دیدم اینها رفتهاند.
 
این تصوری را که از آقای صدر درست کرد ه اند، این گونه نیست. چندین سخنرانی داشت، از جمله در چهلم دکتر شریعتی گفته بود که باید در هر یکشنبه ای یک عالم شیعه برود در کلیسای مسیحیان مارونی یا غیرمارونی آنجا سخنرانی کند و در هر نماز جمعه شیعه یک نفر از کشیش ها بیاید خطبه جمعه را بخواند و علمای متبحری که تا الان بودند و جزو حزب الله و مراجع آنجا همه گفتند این کفر و خلاف و... است. حالا این تصوری که قذافی اینها را کشت و نفله کرد؛ این را هم بدانید که تمام این مسائل که خود لیبی که قدرتی است در اینجا این کار را انجام داده است. رفتاری که {امام موسی صدر} با امام خمینی داشت، یک نامه به امام ننوشته بود، یک بار به آنجا نرفته بود، شهید دکتر چمران را یک بار نگذاشته بود برود، خود دکتر شهید چمران چند سال نه نامه ای به امام نوشته بود و نه چیز دیگر و میگفت مرجعیت متعلق باید مال آقای صدر باشد نه مال آقای خمینی، این مواضع دکتر چمران است که از دستیاران امام موسی صدر بود. شما ببینید که فاصله این دو نفر با من چقدر بوده است و با امام خمینی! مع ذلک وقتی که من دیدم اینها رفتهاند.