۰
plusresetminus
پیام‌های حضرت امام (ره) در آن شرایط حساس و سرنوشت‌ساز روزهای پایانی رژیم پهلوی، علاوه بر «چه خواهد شد؟» بیانگر «چه باید کرد؟» در قالب توصیه‌های کاربردی و اجرایی نیز بود؛ پیام‌هایی که از جانب یک مسلط به آموزه‌های دینی صادر می‌شد.
پیام‌های امام چگونه انقلاب را به سرانجام رساند؟
با هجرت تاریخی امام خمینی (ره) به پاریس در مهرماه سال 1357،روند مبارزات انقلاب که در تابستان همان سال شتاب بیشتری یافته بود، وارد مرحله‌ی جدید شد. در حالی که شاه و دستگاه امنیتی رژیم پهلوی تصور می‌کردند که با دور شدن ایشان از محیط مذهبی نجف و با وجود بُعد مسافت از ایران، به‌تدریج ارتباط امام با نیروهای مبارز داخلی و مردم قطع می‌شود، اما افزایش فعالیت‌های انقلابی امام با ورود به فرانسه بر این پنداشت‌ها خط بطلان کشید. حضور خبرنگاران خارجی و دسترسی به منابع تبلیغاتی و رسانه‌ای، در کنار سفر مبارزان داخلی و خارجی به پاریس، سبب شد تا «نوفل‌لوشاتو» به قبله‌ی اپوزیسیون شاه تبدیل شود.[1]

  از سوی دیگر، مبارزات مردم در قالب نهضت اسلامی نیز با حوادثی همچون آتش‌سوزی سینما رکس آبادان، کشتار 17 شهریور، حوادث 13 آبان و سرکوب تظاهرات مردمی در شهرهای مختلف کشور، گستره و عمق بیشتری یافته بود. در چنین شرایطی، نقش هدایت امام خمینی که دیگر نزد ناظران داخلی و خارجی و انقلابیون به‌عنوان یگانه رهبر این جریان شناخته می‌شد، حائز اهمیت بود.    رهبران و فرایند هدایت انقلاب    فرایند رهبری در انقلاب‌ها عنصری محوری است. این عنصر به‌ویژه در مورد انقلاب ایران که مذهب و ایدئولوژی در آن نقشی بنیادین داشت، نمود بیشتری دارد. نیاز به مفسر و هدایت‌گری که با آگاهی از عناصر و دقایق بیدارگر این ایدئولوژی بتواند شور انقلابی مردم را در مسیری درست قرار دهد، زمینه را برای اقدامات روشنگرانه‌ی امام خمینی در این ایام حساس فراهم کرد.   مهم‌ترین کارکرد رهبر در انقلاب‌ها ایجاد یگانگی و سازمان‌دهی است. رهبران انقلاب، اهداف جنبش را روشن می‌کنند، درباره‌ی شیوه‌ی برخورد با حکومت تصمیم می‌گیرند، وضع موجود را براساس ایدئولوژی بسیج تحلیل می‌کنند، تصویری از جامعه­ای بهتر ترسیم می‌نمایند و هواداران خود را متقاعد می‌سازند که جنبش پیروز خواهد شد. بدون رهبری، نارضایتی اجتماعی تنها می‌تواند به شورشی نافرجام بینجامد.[2]   در پاییز سال 57 و به موازات تعمیق بحران، شاهد اتخاذ سیاستی از سوی شاه هستیم که آمیزه‌ای از سرکوب و انفعال است. محسن میلانی در تقسیم‌بندی هشت‌گانه‌ی خود از مراحل انقلاب ایران، این دوره را مرحله‌ی «عقب‌نشینی شاه» معرفی کرده است. در این مرحله، عدم قاطعیت و سردرگمی شاه بیش از پیش آشکار شد. اکنون دیگر مخالفان می‌توانستند علایم ضعف و ناتوانی شاه را به‌آسانی مشاهده کنند. تاکتیک «بزن در رو» مخالفان، جای خود را به مواجهه‌ی رودررو با نیروهای امنیتی داده بود و با دستیابی امام خمینی به رسانه‌های غربی، نوعی جنگ روانی میان او و شاه آغاز شد که در جریان آن آیت‌الله خمینی کاردانی و تدبیر فوق‌العاده‌ی خود را به اثبات رساند.[3]   یکی از راه‌های درک «کاردانی و تدبیر فوق‌العاده»‌ی حضرت امام (ره)، بررسی مواضع ایشان در قالب سخنرانی‌ها و بیاناتی است که در این دوره ایراد کرده‌اند. این نوشتار برآن است تا پیام‌های صادرشده از جانب امام خمینی در بازه‌ی زمانی پاییز 1357 تا پیروزی انقلاب اسلامی را بررسی کرده و محورهای بنیادین حاکم بر آن‌ها را مشخص نماید. روشن است که واکاوی مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های ایشان، خود مجالی فراخ‌تر و پژوهشی مستقل را می‌طلبد.   از ویژگی‌های قابل توجه و تحسین پیام‌های امام، لحن و محتوای سازش‌ناپذیر و تأکید بر ادامه‌ی مسیر انقلاب با قوت بیشتر است. در هیچ‌یک از این پیام‌ها، حتی واژه‌ای که بتوان از آن به‌شکلی غیرمستقیم تفسیری سازش‌پذیر و تسلیم‌گرایانه داشت، یافت نمی‌شود.   از 14 مهرماه تا 12 بهمن ماه سال 1357، در مجموع 30 پیام مکتوب از جانب امام خمینی صادر شد. این پیام‌ها عموماً خطاب به قاطبه‌ی مردم یا با مشخص کردن گروه یا قشری همچون نیروهای نظامی، علما و طلاب، دانشگاهیان و دانش‌آموزان، روستاییان و عشایر، فعالان بازار و... بود. پیام‌هایی که غالباً در مناسبت‌های خاص و یا در پی وقوع یک رویداد، منتشر می‌شد. در این چهار ماه، انقلاب به شرایط تعیین‌کننده‌ی خود رسید و از سوی دیگر، اقدامات ترمیمی و بی‌حاصل رژیم هم نتوانست مانع از گسترش شراره‌های آن شود. با مروری اجمالی بر پیام‌های امام، مشاهده می‌شود که با وجود استقلال معنایی هرکدام از این پیام‌ها، محورهایی مشترک در تمام آن‌ها قابل استخراج است.   مردم به‌عنوان مخاطبان اصلی   به جز دو پیام که در آن‌ها مخاطب خاص مدنظر امام بودند،[4] سایر پیام‌های ایشان خطاب به عموم ملت، اهالی یک شهر و یا بخش خاصی از مردم نظیر کارگران، سربازان و دانشگاهیان صادر شده است. «ملت شریف ایران» منادای مشترکی است که عموماً در پیام‌های حضرت امام (ره) مشاهده می‌شود. از سوی دیگر، ایشان تمام مواضع و برنامه‌های مدنظر خود را به‌صورتی شفاف و بدون پنهان‌کاری‌های معمول نخبگان سیاسی، به اطلاع مردم می‌رسانند. تلاش ایشان برای کاهش فاصله‌ی فکری با مردم به‌گونه‌ای است که خواننده‌ی پیام، امام ساکن در پاریس را همچون فرماندهی در میان نیروهای چریکی و در بحبوحه‌‌ی جنگ و گریز می‌پندارد:   «خبری موثق دریافت نمودم که لازم است شما را مطلع کنم. توطئه‌ای در خارج از کشور و به دست نفع‌جویان در دست اجراست که باید ملت ایران با کمال هوشیاری و شجاعت آن را خنثی کنند. می‌خواهند به مجرد رفتن شاه، دسته‌هایی از مزدوران و اشرار را وادار کنند که به اسم ملت مسلمان به ارتش، سربازها و شهربانی‌ها و دیگر مؤسسات دولتی حمله کنند و با تبلیغاتی که برای نیروهای نظامی و انتظامی می‌کنند، به‌عنوان دفاع آنان را به قتل‌عام مردم بی‌دفاع وادار نمایند.»[5]   ایشان همچنین با رد هرگونه معامله‌ی سیاسی که از جانب فرستادگان رژیم و دولت بختیار انجام می‌گرفت، جزئیات این پیشنهادات را نیز به اطلاع عموم مردم می‌رساندند تا آنان هم از روند تحولات آگاه شوند: «من هرگز با دولت‌های غیرقانونی مذاکره نکرده و نمی‌کنم. اینان عمال اجانب هستند که در زیر پوشش قانون اساسی خیانت خود را نهان می‌کنند و اگر به قانون اساسی و آرای عمومی ارج می‌گذاشتند، باید هرچه زودتر کنار می‌رفتند.»[6]   سازش‌ناپذیری و تأکید بر تداوم مسیر   از ویژگی‌های قابل توجه و تحسین پیام‌های امام، لحن و محتوای سازش‌ناپذیر و تأکید بر ادامه‌ی مسیر انقلاب با قوت بیشتر است. در هیچ‌یک از این پیام‌ها، حتی واژه‌ای که بتوان از آن به‌شکلی غیرمستقیم تفسیری سازش‌پذیر و تسلیم‌گرایانه داشت، یافت نمی‌شود. عقب‌نشینی تاکتیکی که روشی معمول در مبارزات سیاسی و انقلابی است، در این منظومه‌ی فکری جایی ندارد:   «ملت ما باید... از موضع قاطعی که تاکنون داشته‌اند، که برچیده شدن رژیم منحط پهلوی و به دست آوردن استقلال و آزادی در سایه‌ی حکومت عدل اسلامی است، یک قدم عقب‌نشینی نکنند که عقب‌نشینی، کشتار سفاکانه‌ی شاه را افزایش می‌دهد و سستی در این راه، خون پاک جوانان ما را پایمال می‌گرداند.»[7]   ایشان همچنینی اختلاف و افتراق کلمه را در حکم انتحار و به هدر دادن خون فرزندان اسلام دانسته[8] و لحظه‌ای غفلت در مبارزه را منجر به وارد شدن چنان ضربه‌ای به ملت معرفی می‌کند که نفس‌هایشان را قطع و فریادهای حقشان را در گلو می‌شکند.[9]   مشخص کردن هدف و عدم تخفیف آن   امام خمینی با بینشی تاریخی و با تکیه بر تجارب تلخ گذشته، همچون انقلاب مشروطه و نهضت ملی شدن نفت، داشتن هدفی مشخص و ثابت را عامل کامیابی نهضت می‌داند. هدفی که قابل تخفیف نبوده و راه را بر فرصت‌طلبان مرتجع که سودای احیای رژیم را دارند، ببندد: «هدف همان است که در سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های خود ذکر نمودم: سرنگونی سلطنت پهلوی و رژیم منحوس شاهنشاهی و به پا داشتن حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ضوابط اسلام و متکی به آرای ملت.»[10]   در جایی دیگر، با رد اظهار پشیمانی شاه پس از وقایع 13 آبان، می‌فرمایند: «عزیزان من! از این هیاهوی نظامی نهراسید. شما ملت شجاع ثابت کردید که این تانک‌ها و مسلسل‌ها و سرنیزه‌ها زنگ‌ زده است و با اراده‌ی آهنین ملت نمی‌تواند مقابله کند. از این نرمش‌های شیطانی و توبه‌نامه‌های ابلیسی فریب نخورید و نمی‌خورید.»[11] این هدف چنان برای امام دست‌یافتنی است که در شرایطی که شاه هنوز در ایران بوده و نظام پهلوی پابرجاست، به دولت‌های حامی شاه هشدار می‌دهد که در صورت ادامه‌ی این روند، پس از پیروزی انقلاب، از نفت ایران محروم خواهند شد و قراردادهای ایران با آنان غیررسمی اعلام می‌شود.[12]   پیام‌های امام خمینی خطاب به ملت ایران بر سه محور عمده قرار دارد: نخست تبیین جنایات رژیم پهلوی و بی‌توجهی آن به ارزش‌های اسلامی و قانون اساسی، دوم روشن کردن هدف مبارزه که همان برپایی نظام جمهوری اسلامی بود و در نهایت، ارائه‌ی برنامه‌ی عمل و شیوه‌ی برخورد با حکومت مستقر به انقلابیون و مردم.     شیوه‌ی مبارزه و برخورد با حکومت    پیام‌های امام علاوه بر تبیین اهداف و سلب مشروعیت از نظام حاکم، حاوی نقشه‌ی راه ملت و انقلابیون برای ضربه زدن به رژیم نیز هست. این محور به‌ویژه در ماه‌های پایانی حکومت و پس از فرار شاه که ساختار اداری و سیاسی کشور دستخوش آشوب و بی‌ثباتی بود، بیشتر خود را نشان می‌دهد. حمایت از اعتصاب کارگران شرکت نفت، تأکید بر تولید نفت به اندازه‌ی رفع نیازهای داخلی، عدم حمایت مالی از دولت در حال سقوط از طریق پرداخت نکردن مالیات، توصیه به تجار و بازاریان برای تأمین مایحتاج مردمی و حمایت از سربازانی که از سربازخانه‌ها فرار کرده‌اند، از جمله نکاتی است که از نگاه ایشان، پنهان نمانده است.   حضرت امام (ره) اعتصاب کارگران شرکت نفت را «باارزش و کوبنده» می‌داند که از هدر رفتن ثروت پُربرکت ملتی فقیر توسط خائنان جلوگیری می‌کند[13] و از «ملت شریف ایران» می‌خواهد که از اعتصاب‌کنندگان پشتیبانی کنند و نگذارند که برادرانشان، که در راه خدمت به اسلام و کشور به پا خاسته‌اند، رنج ببینند.[14]   دوراندیشی امام بدان حد است که در پیام دیگری از کشاورزان می‌خواهند که «همت کنند و از اقدام برای کشت خصوصاً کشت دیمی غفلت نکنند. ممکن است مفسدین قحطی مصنوعی ایجاد کرده و کشور را در مضیقه قرار دهند.»[15] پرداختن به این‌گونه جزئیات و همچنین ارائه‌ی راهکارهای موقت برای تأمین نیازهای مردم در پیام‌هایی که مربوط به پس از فرار شاه از کشور است، نمود بیشتری دارد.   فرجام سخن   تروتسکی معتقد است بدون سازمان رهبری‌کننده، انرژی توده‌ها مانند بخاری که در جعبه‌ی پیستون نگه داشته نشده باشد، پراکنده می‌گردد. اما با این حال، آنچه اشیا را به جنبش درمی‌آورد بخار است، نه پیستون.[16] اهمیت توده‌ها در فرایند انقلاب بر هیچ‌کس پوشیده نیست، اما وجود رهبری مسلط و دوراندیش که خود را در کنار مردم ببیند، شرط لازم برای کامیابی انقلاب است.   پیام‌های امام خمینی خطاب به ملت ایران بر سه محور عمده قرار دارد: نخست تبیین جنایات و خیانت‌های رژیم پهلوی و بی‌توجهی آن به ارزش‌های اسلامی و انسانی و قانون اساسی، دوم روشن کردن هدف مبارزه که همان برپایی نظام جمهوری اسلامی پس از براندازی رژیم طاغوت است و در نهایت، ارائه‌ی برنامه‌ی عمل و شیوه‌ی برخورد با حکومت مستقر به انقلابیون و مردم.   این سه محور با آنچه در ابتدای یادداشت درباره‌ی کارکردهای رهبران انقلابی گفته شده، متناظر است. پیام‌های حضرت امام (ره) در آن شرایط حساس و سرنوشت‌ساز، علاوه بر «چه خواهد شد؟» بیانگر «چه باید کرد؟» در قالب توصیه‌های کاربردی و اجرایی نیز بود؛ پیام‌هایی که نه از جانب یک نیروی فکری بیگانه با آرمان‌های مردم و نه با زبان صرفاً انقلابی و چریکی بیان شدند، بلکه از نگاه مرجعی مسلط به آموزه‌های دینی ارائه می‌شدند که هم دغدغه‌های مردمی داشت و هم برای جایگزینی نظام در حال زوال، ساختاری بدیع و مبتنی بر انگاره‌های سیاسی فقه شیعه آماده کرده بود. (*)   پی‌نوشت‌ها:  

[1]. محسن میلانی، شکل‌گیری انقلاب اسلامی: از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه‌ی مجتبی عطارزاده، تهران، گام نو، 1383، ص 221. [2]. حسین بشیریه، انقلاب و بسیج سیاسی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم، ص 88. [3]. میلانی، همان، ص 216. [4]. پیام به آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله منتظری به مناسبت آزادی از زندان، 11 آبان 1357. [5]. امام خمینی، صحیفه‌ی نور، تهران، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، جلد چهارم، ص 211. [6]. صحیفه‌ی نور، ج 4، ص 268، 5 بهمن 57. [7]. همان، ج 2، ص 211، 4 آبان 57. [8]. همان، ج 3، ص 2، 14 آبان 57. [9]. همان، ج 4، ص 141، 16 دی 57. [10]. همان، ج 2، ص 212، 4 آبان 57. [11]. همان، ج 3، ص 44، 16 آبان 57 [12]. همان، ج 4، ص 61، 21 آذر 57. [13]. همان، ج 3، ص 162، 24 آبان 57. [14]. همان، ج 4، ص 101،  6 دی 57. [15]. همان، ج 4، ص 236، 26 دی 57. [16]. بشیریه، همان، ص 88.
منبع:پژوهشگر انقلاب اسلامی
https://www.cafetarikh.com/news/29179/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما