۰
plusresetminus
امام (ره) با تأکید بر استقلال سیاسی به معنای اراده‌ی آزاد تصمیم‌گیری ملت برای تعیین سرنوشت خود و عدم سلطه یا دخالت اجانب در سرنوشت مردم، معتقد بود که از نظر عقلی نمی‌توان برای حیات زیر سلطه‌ی دیگران ارزشی قائل شد؛ چراکه «ارزش حیات به آزادی و استقلال است.»
انقلاب اسلامی و پازل خالی شاه آمریکایی
تقریباً بیش از سه دهه از قطع شدن روابط ایران و آمریکا می‌گذرد. روابطی که با اشغال سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام به بحرانی بین‌المللی برای رئیس‌جمهور آمریکا تبدیل شد و پس از کش‌وقوس‌های فراوان و آزادی دیپلمات‌های آمریکایی به‌کلی قطع گردید. در همین حال، طی این سه دهه، سایه‌ی تنش، تهدید و تحریم، همواره بر روابط دو کشور سنگینی کرده و آنچه بیش از پیش مشهود و آشکار است روابط خصمانه‌ی آمریکا در قبال ایران است.در این بین، بررسی این فرازوفرود تاریخی، خالی از فایده نیست.

  حضور در ایران (1330-1320)   با اشغال ایران توسط متفقین در جریان جنگ جهانی دوم و حضور تأثیرگذار ایالات متحده در ایران، زمینه‌های حضور گسترده و سلطه‌ی همه‌جانبه‌ی آن کشور بر ایران فراهم شد. آمریکا با درک موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران و برخورداری از منابع عظیم نفت و همسایگی با شوروی، گسترش روابط دوجانبه و حذف سلطه‌ی انگلیس، سلطه‌ی مستقیم خود را در رأس سیاست‌های استراتژیک خود قرار داد. به‌گونه‌ای که با افزایش کمک‌های مستقیم و غیرمستقیم، تشکیل شبکه‌ی جاسوسی و جذب عوامل و دوستان در دستگاه‌های نظامی و غیرنظامی، تأثیرگذاری بر افکار عمومی با حمایت از تمامیت ارضی ایران در جریان تجزیه‌ی آذربایجان توسط شوروی و طرح شعارهای توسعه، استقلال و آزادی، در جهت اهداف بلندمدت خود اقدام کرد.   کودتای 28 مرداد گام بلندی در جهت سیاست‌های بلندمدت و تسلط بر ایران و حضور همه‌جانبه و تأثیرگذاری در تمام زمینه‌های دولتی بود. از جمله پیامدها و آثار کودتای 28 مرداد، گره خوردن امنیت ملی ایران با اقدامات و سیاست‌های ایالات متحده در راستای تأمین منافع آن بود. تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، تجهیز، آموزش و گسترش نیروهای مسلح، نفوذ در سازمان‌ها و گروه‌های سیاسی و اجتماعی در بُعد داخلی و تشکیل پیمان سنتو،برقرار کردن رابطه‌ی ویژه میان ایران و اسرائیل و ایفای نقش ژاندارمی در منطقه‌ی خلیج فارس، مهم‌ترین اقدامات در زمینه‌های امنیتی، سیاسی و نظامی بود. اهمیت حضور و سلطه‌ی ایالات متحده در ایران و منافع عظیمی که توسط رژیم شاه در اختیار این کشور قرار گرفت، به‌اندازه‌ای بود که کسینجر یکی از استراتژیست‌های ایالات متحده گفت: «شاه نادرترین متحد آمریکا در جهان» است.1   جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده‌ی آمریکا   اما پیروزی انقلاب اسلامی ارزش‌ها و معیارهای جدیدی ارائه نمود که با ارزش‌ها و معیارهای رایج بر جهان متفاوت و مغایر بود. انقلاب اسلامی به‌طور کلی نظام جهانی را، هم در صحنه‌ی نظر و هم در صحنه‌ی عمل، به چالش طلبید و در مواردی توانست بر نظام جهانی تأثیر بگذارد. انقلاب اسلامی فی‌نفسه چالشی برای نظام دوقطبی بود که علی‌رغم حمایت دو ابرقدرت و دیگر قدرت‌های جهانی از رژیم پهلوی، به پیروزی رسید و توطئه‌ها و ترفندهای جهانی نتوانست در پیروزی و تداوم آن خدشه‌ای وارد کند.2   اهمیت حضور و سلطه‌ی ایالات متحده در ایران و منافع عظیمی که توسط رژیم شاه در اختیار این کشور قرار گرفت به‌اندازه‌ای بود که کسینجر یکی ا از استراتژیست‌های ایالات متحده گفت: «شاه نادرترین متحد آمریکا در جهان» است.   در حقیقت انقلاب اسلامی طغیانی مردمی علیه رژیم فاسد و سرکوب‌گر شاهنشاهی و نظم بین‌المللی موجود بود که خواهان تغییر این وضع و شکل‌گیری نظام عادلانه‌ای مبتنی بر حق حاکمیت کشورها و استقلال سیاسی‌شان بود. انقلابی که خواهان کوتاه کردن دست بیگانگان از ثروت‌های عظیم مادی و معنوی کشورمان بود.   در این میان، تسخیر سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان خط امام در آبان 1358، نقطه‌ی عطفی در روابط دو کشور شد.با تسخیر سفارت، روابط دیپلماتیک دو کشور قطع گردید و آمریکا هم‌زمان تحریم‌هایی را علیه ایران اعمال کرد که سرآغاز مجموعه‌ی تحریم‌های گسترده‌تری شد. کارتر رئیس‌جمهور آمریکا، در تاریخ 19 فروردین‌ماه 1359، طی فرمانی روابط دیپلماتیک ایالات متحده را با ایران به‌طور کامل قطع کرد. همچنین وی اعلام کرد که دیپلمات‌های باقی‌مانده‌ی ایران 24 ساعت وقت دارند تا از آمریکا خارج شوند. شورای انقلاب ایران نیز اعلام کرد با اخراج دیپلمات‌های ایرانی از آمریکا، رابطه‌ی دیپلماتیک جمهوری اسلامی با آمریکا قطع می‌شود.   وقوع این رویداد دلایل گوناگونی داشت، اما شاید مهم‌ترین آن، دخالت آمریکایی‌ها در امور داخلی ایران بود. در حقیقت انقلابیون ایرانی خواستار استرداد محمدرضاشاه از آمریکا و محاکمه‌ی وی بودند؛ چراکه وی را مسئول اصلی مشکلات و بدبختی‌های کشور می‌دانستند. همچنین آن‌ها خواهان بازگرداندن اموال و دارایی‌های شاه و خاندان پهلوی به دولت جمهوری اسلامی، اعتراف آمریکا به مداخله در امور داخلی ایران در دوران شاه و عذرخواهی آمریکایی‌ها از ملت ایران و رفع توقیف از کلیه‌ی اموال و دارایی‌های ایران در خاک ایالات متحده‌ی آمریکا بودند.3   روح‌الله رمضانی در کتاب «سیاست خارجی جمهوری اسلامی» در این‌باره می‌نویسد: «وقوع انقلاب ایران در سال 57 به همان اندازه که مبین مخالفت تمامی ملت ایران با سیاست‌های داخلی شاه بود، نشان از ناخرسندی از سیاست خارجی او هم داشت. محور حمله‌ی مخالفان شاه به سیاست خارجی او را انتقاد از اتحاد عملی او با ایالات متحده تشکیل می‌داد و از همین رو، به او لقب شاه آمریکایی داده بودند.» از نظر رمضانی، «علل بلافصل انقلاب را باید در بیگانگی و بیزاری فزاینده از رژیم شاه و از ایالات متحده سراغ گرفت.»4 با این حال، چندی از حادثه‌ی سفارت آمریکا نگذشته بود که صدام حسین قرارداد الجزایر را ملغی اعلام و دستور حمله به ایران را صادر کرد.   در خصوص علل وقوع جنگ، فرضیه‌های مختلفی وجود دارد: پیروزی انقلاب اسلامی و گروگان‌گیری در سفارت آمریکا و شکست حمله‌ی طبس، عدم انسجام نیروهای مسلح در ایران و قدرت‌طلبی و روحیه‌ی تجاوزگری صدام حسین از آن جمله است، ولی بدون تردید صدام بدون چراغ سبز آمریکا نمی‌توانسته است حمله‌ی گسترده‌ی نظامی علیه ایران آغاز نماید. در همین حال، ایالات متحده که با عراق رابطه‌ی دیپلماتیک نداشت، اعلام کرد که اگر عراق از آمریکا کمک بخواهد، هرگونه امکانات نظامی را در اختیار آن کشور قرار خواهد داد. هم‌زمان وزارت امور خارجه‌ی آمریکا حالت تعلیق پنج فروند هواپیمای مسافربری بوئینگ را به عراق لغو کرد و اجازه‌ی استفاده از موتورهای ساخت آمریکا بر روی چهار ناو جنگی ایتالیا که عراق سفارش داده بود را صادر نمود و از طرف دیگر محدودیت‌هایی علیه ایران وضع کرد.5   مواضع خصمانه‌ی آمریکا علیه ایران تا پایان جنگ ادامه داشت؛ تا جایی که حتی در عملیات فاو به رویارویی نظامی انجامید. روابط خصمانه‌ای که هنوز نیز ادامه دارد و همگی بیانگر رویارویی آمریکا با ماهیت گفتمان انقلاب اسلامی است.   جایگاه استقلال از ابرقدرت‌ها در اندیشه‌ی امام خمینی   ایران هرگز از قطع رابطه با آمریکا نگران نبوده است. آن‌چنان‌که براساس رهنمودهای بنیان‌گذار انقلاب، همیشه همین هدف را به‌عنوان اهداف عالیه‌ی خود مدنظر داشته است. امام خمینی از همان ابتدای سال‌های مبارزاتش، تأکید ویژه‌ای بر استقلال کشور از بیگانگان و مزدوران داخلی‌شان داشت. در حقیقت تشکیل حکومت مبتنی بر قواعد و قوانین اسلامی و استقلال واقعی از بیگانگان، سهم والایی در اظهارات ایشان داشت.   امام (ره) با تأکید بر استقلال سیاسی به معنای اراده‌ی آزاد تصمیم‌گیری ملت برای تعیین سرنوشت خود و عدم سلطه یا دخالت اجانب در سرنوشت مردم، معتقد بود که از نظر عقلی نمی‌توان برای حیات زیر سلطه‌ی دیگران، ارزشی قائل شد؛ چراکه «ارزش حیات به آزادی و استقلال است.»6 ایشان در عمل نیز خود را پایبند این نوع نگرش می‌دانستند و در تجربیاتی که ملت ایران در آن سال‌ها از سر می‌گذراندند، به بهترین وجه خود را نشان دادند. اعتراض درهم‌کوبنده‌ی امام خمینی به انقلاب سفید شاه که از حمایت آمریکایی‌ها برخوردار بود و همچنین اعتراض به قانون ننگین کاپیتولاسیون (مصونیت مستشاران آمریکایی) بهترین مواردی است که می‌توان در این زمینه مثال زد.     جایگاه استقلال در قانون اساسی   با توجه به اینکه یکی از شعارهای مردمی در طول سال‌های مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی، استقلال‌خواهی و استقلال‌طلبی در همه‌ی ابعاد و به‌ویژه در بُعد سیاسی بود، بعید به نظر می‌رسید که این خواست به‌حق مردم انقلابی ایران، جامه‌ی عمل پوشانیده نشود. به همین دلیل، تلاش شد تا این مطالبه در اصول و روح قانون اساسی و به‌ویژه در فصل سیاست خارجی نهادینه شود. بدین‌ترتیب برطبق اصول 152، 153 و 154، استقلال کشور تضمین شد.   در اصل 152، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس نفی هرگونه سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری، حفظ استقلال همه‌جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه‌ی مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت‌های سلطه‌گر و روابط صلح‌آمیز متقابل با دول غیرمحارب استوار است. این اصل ملهم از آیه‌ی شریفه‌ی «و لن یجعل الله علی للکافرین مؤمنین سبیلا» است که به آیه‌ی نفی سبیل معروف شده است.   روح‌الله رمضانی معتقد است: «وقوع انقلاب اسلامی به همان اندازه که مبین مخالفت تمامی ملت ایران با سیاست‌های داخلی شاه بود، نشان از ناخرسندی از سیاست خارجی او هم داشت. محور حمله‌ی مخالفان شاه به سیاست خارجی او را انتقاد از اتحاد عملی او با ایالات متحده تشکیل می‌داد و از همین رو، به او لقب شاه آمریکایی داده بودند.»   براساس این آیه، نفی سلطه‌ی بیگانگان و یا مبارزه با نظام سلطه، اولویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. از این رو، نفی سبیل ماهیت تعاملات یک دولت اسلامی با سایر دولت‌ها را تعریف کرده و مسدود کردن هرگونه نفوذ و سلطه کفار بر جوامع اسلامی در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی، به معنای نپذیرفتن تحت‌الحمایگی، نفی ظلم و استبداد و استعمار، جایز نبودن مداخله‌ی بیگانگان در امور کشور اسلامی و تصمیم‌گیری سیاسی، تسلط مسلمین بر مقدرات و تدبیرات نظامی، عدم وابستگی اقتصادی و جلوگیری از نفوذ فرهنگی کفار بر آنان است.7 همچنین در دو اصل بعدی، از ممنوعیت قراردادهایی که موجب سلطه‌ی بیگانگان بر منابع طبیعی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و دیگر شئون کشور شود، صحبت به میان آمده و در عین حال، بر خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت‌های دیگر در عین دفاع از مبارزه‌ی حق‌طلبانه‌ی مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان، تأکید شده است.   سخن آخر   در مجموع باید گفت آنچه سبب گردید روابط ایران و ایالات متحده‌ی آمریکا بعد از دهه‌ها نزدیکی و اتحاد در قالب‌های مختلف و متفاوت، سایه‌ی تهدید، تحریم، تخاصم و تنش را بر سر خود مشاهده کند و این فضا به سمتی حرکت کند که روابط رسمی و دیپلماتیک دو کشور به‌کلی قطع گردد، روح استقلال‌طلبی و استقلال‌خواهی ملت ایران در مبارزاتشان علیه رژیم شاهنشاهی و متحد استراتژیکش ایالات متحده‌ی آمریکا بود.   در حقیقت مردم انقلابی و رهبرانشان به دنبال قطع کردن دست بیگانگان از ثروت‌های عظیم ملی و خودکفایی در زمینه‌های مختلف بودند تا قدرت‌های بزرگ نتوانند از این حربه به‌عنوان پاشنه‌ی آشیل علیه کشورمان استفاده کنند و سلطه‌ی خود را بر کشورمان، مردمان و منابعش تحکیم بخشند.   در همین راستا، طی سال‌های گذشته، با توجه به تنگ کردن حلقه‌ی محاصره‌ی اقتصادی از سوی دشمنان این آب‌وخاک و به‌ویژه ایالات متحده، مقام معظم رهبری بارها بر لزوم استقلال و خودکفایی به‌ویژه در زمینه‌های اقتصادی تأکید کرده و تلاش کرده‌اند این مسئله را از طریق نام‌گذاری سال‌های مختلف، تحت عناوین سال جهاد اقتصادی، سال کار و تلاش و سرمایه‌ی ایرانی و همچنین تأکید مستمر و بیش از پیش بر لزوم در پیش گرفتن سیاست اقتصاد مقاومتی در میان آحاد مردم و اقشار مختلف، نهادینه‌سازی کنند. باشد که بتوانیم با تحقق پیشرفت درون‌زا، به این مهم نائل آییم.     فهرست منابع   1.      چالش‌های امنیتی ایران و آمریکا، جواد منصوری، فصلنامه‌ی اندیشه‌ی پژوهشی انقلاب اسلامی، ص 86. 2.      مذاکره یا مقابله، منوچهر محمدی، کتاب نقد، سال چهارم، شماره‌ی شانزدهم، ص 406. 3.      سیاست خارجی جمهوری اسلامی، سید جلال دهقانی فیروزآبادی، سمت، تهران، 1389، ص 317 و 320. 4.      چارچوبی تحلیلی برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، روح‌الله رمضانی، نشر نی، تهران، 1380، ص 58. 5.      سیاست خارجی جمهوری اسلامی، ابوالفضل صدقی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1386، ص 180 و 184. 6.       علی‌اکبر جعفری، وحید ذوالفقاری، فصلنامه‌ی سیاست خارجی، سال بیست‌وششم، شماره‌ی 2، 1391، ص 334. 7.      دکتر علیرضا موسوی‌زاده، مهدی جاودانی مقدم، دانش سیاسی، سال چهارم، شماره‌ی دوم، پاییز و زمستان 1387، ص 210. منبع:برهان
https://www.cafetarikh.com/news/29999/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما