بسیار به شاگردان خود علاقه داشتند و بسیار هم آنها را تشویق میکردند. یادم هست ضمن درس، هنگامی که شعری را قرائت میکردند و من بقیه شعر را میخواندم، بسیار خوشحال میشدند.


رابطه ایشان با دانشگاه و دانشگاهیان بسیار خوب بود. اکثر اساتید با هم رقابت یا خلاصه حالت نامطلوبی داشتند، ولی ایشان صلح کل و با همه خوب بود. هیچوقت ندیدم پشت سر استادی غیبت کنند یا طعنه بزنند، در حالی که دیگران حتی شده به شوخی هم حرفهایی به هم و یا در مورد هم میزدند. همیشه این شعر را میخواندند: