یکی از گروههای مخالف امینی گروههای فراماسونی بودند که در ارتباط با شاه و سلطنتطلبان قرار داشتند. این گروهها در راستای حمایت از شاه به مخالفت با امینی پرداختند. در راس این گروه حسین علا قرار داشت که از طرق گوناگون تلاش نمود مخالفتها علیه امینی را تقویت نماید
به باور شاه، آموزگار به دلیل تحصیلات و تواناییهای خاصی که برخوردار بود؛ میتوانست به مانند دوره نخستوزیری امینی اصلاحاتی را اعمال نماید و از این طریق موفق به آرام کردن برخی از مخالفان گردد. اما این تصور بنا به دلایلی در آن دوره قابل تحقق نبود
یکی از مسائل و ویژگیهای سیاسی در ساختار حکومت شاه، انتصابهای غیرمتقربه است. این نوع انتصاب که توسط شخص شاه انجام میشد و معمولا بدون مشورت با مردم و یا مشاوران سیاسی صورت میگرفت نقش مهمی بر افزایش قدرت شاه داشت
اسدالله علم، از دوستان صمیمی شاه نقش مهمی در تصمیمات سیاسی شاه داشت. نقش او به قدری پررنگ و مهم بود که گفته میشود طراح اصلی بسیاری از سیاستهای خشونت آمیز مهم پهلوی، شخص علم بود.
دکتر علی امینی یک سال قبل از تکیه بر مسند نخست وزیری در سال 1341، در دیداری با «مئیر عزری» از چهرههای متنفذ صهیونیست در ایران، خود را از علاقمندان به اسرائیل معرفی میکند.
بعد از ارتشبد ازهاری، بحران سیاسی کشور به اوج خود رسید و کنترل اوضاع از دست رژیم خارج شد. در این شرایط چندین گزینه برای نخستوزیری مطرح شد که عمدتاً از جناحهای میانهرو بودند، یکی از این گزینههای علی امینی بود که در نهایت به دلایلی با انتخاب او مخالفت شد.
کنوانسیون وین که طبق آن مستشاران نظامی از حق مصونیت قضایی برخوردار میشدند یکی از جنجالیترین لایحههایی بود که هیچکدام از نخستوزیران شاه حاضر نبودند به آن تن دهند. چنانچه وقتی این طرح در زمان امینی بر سر زبانها افتاد، امینی از مطرح کردن آن در مجلس خودداری کرد
یکی از مسائلی که شاه در سفر خود به آمریکا در دهه 1340 بر آن تاکید کرد، موضوع تهدید کمونیسم و تأثیر آن بر منافع آمریکا در خاورمیانه بود. شاه تصورات خاصی پیرامون نقش ایران در جلوگیری از نفوذ کمونیسم داشت و خطر نفوذ کمونیسم را بسیاری جدی و بااهمیت تلقی میکرد.
مینی برای آنکه اقدامات خود را پیش ببرد دست به اقدامات متعددی زد که برخی از آنها به قیمت پایان یافتن کار او تمام شد. او در این مسیر دست به برخی از اقدامات غیرقانونی نیز زد و همین موضوع، بهانه لازم برای مخالفان او از جمله شاه و سلطنتطلبان را فراهم نمود.
دانشجویان، یکی از گروههای اصلی مخالف حکومت پهلوی را تشکیل میدادند. علیرغم آنکه شاه ادعا میکرد اقدامات زیادی برای این گروه انجام داده است؛ اما دانشجویان بارها نسبت به مسائل مختلف دست به اعتراض و اعتصاب زدند.
وابستگی ایران به آمریکا در دوره حکومت محمدرضا شاه به حدی بود که مانع از استقلال عمل کشور در سیاست داخلی و خارجی بود. به گونهای که اگر یکی از مسئولان بلندپایه کشوری تصمیم به انجام اقدامی در عره سیاست خارجی داشت، در وهله اول باید رضایت و موافقت آمریکا را کسب میکرد.
آمریکا اساس سیاست خارجی خود با کشورهایی چون ایران را منافع ملی خود قرار داده بود. بدین معنا که اعطای هر گونه کمک به ایران، در گرو تمکین کامل از سیاستهای آمریکا قرار داشت. یکی از نمونهای این نوع سیاست را میتوان در اوایل دهه 1340 و روی کار آمدن علی امینی مشاهده نمود.