۰
plusresetminus
در 14 ذی القعدة الحرام 1324 قمری ( هشتم جدی 1285 شمسی ) قانون اساسی به اسم « نظامنامه ی اساسی » مشتمل بر 51 اصل از طرف هیأتی از رجال پس از تطبیق با موازین شرع انور تدوین شد و بعرض دوره ی اول مجلس شورای ملی رسید و مورد تأیید سیدین سندین: سیدمحمد طباطبائی و سیدعبدالله بهبهانی نیز واقع گردید و پس از توشیح انتشار یافت.
تشکیل مجلس در ایران
 در 14 ذی القعدة الحرام 1324 قمری ( هشتم جدی 1285 شمسی ) قانون اساسی به اسم « نظامنامه ی اساسی » مشتمل بر 51 اصل از طرف هیأتی از رجال پس از تطبیق با موازین شرع انور تدوین شد و بعرض دوره ی اول مجلس شورای ملی رسید و مورد تأیید سیدین سندین: سیدمحمد طباطبائی و سیدعبدالله بهبهانی نیز واقع گردید و پس از توشیح انتشار یافت.
 
    فرمان تأسیس مجلس

در تاریخ 14 جمادی الثانی 1324 هجری قمری ( 13 اسفند 1285 هجری شمسی ) فرمانی از طرف مرحوم مظفرالدین شاه قاجار خطاب به صدر اعظم وقت مرحوم میرزا نصرالله خان ( مشیرالدوله نائینی ) در قصر صاحبقرانیه صادر و ابلاغ گردید. این فرمان به خط زیبای مرحوم احمد قوام ( قوام السلطنه که در آن زمان دبیر حضور لقب داشت ) حاکی از اراده و تصمیم شاه به انعقاد مجلس از وجوه طبقات است. ملت این فرمان را کافی ندانست و کسانی که در سفارت انگلیس تحصن اختیار نموده بودند از تحصن خارج نشدند و مهاجرین حضرت عبدالعظیم بازگشت ننمودند. عاقبت مجدداً مظفرالدین شاه فرمانی خطاب به صدراعظم صادر نمود که مجلس را به شرح دستخط سابق دائر و بعد از انتخابات اعضاء مجلس « فصول و شرایط نظام مجلس شورای اسلامی را موافق تصویب و امضای منتخبین به طوری که شایسته ی ملت و مملکت و قوانین شرع مقدس باشد مرتب نمایند که به شرف عرض و امضای همایونی موشح و مطابق نظامنامه ی مزبور این مقصود مقدس صورت و انجام پذیرد. »


بزرگترین پشتیبان مشروطیت مرحوم آخوند ملّامحمدکاظم خراسانی بود.


در 14 ذی القعدة الحرام 1324 قمری ( هشتم جدی 1285 شمسی ) قانون اساسی به اسم « نظامنامه ی اساسی » مشتمل بر 51 اصل از طرف هیأتی از رجال پس از تطبیق با موازین شرع انور تدوین شد و بعرض دوره ی اول مجلس شورای ملی رسید و مورد تأیید سیدین سندین: سیدمحمد طباطبائی و سیدعبدالله بهبهانی نیز واقع گردید و پس از توشیح انتشار یافت. هیأت مزبور مرکب بود از حسن پیرنیا ( مشیرالدوله ) و مرتضی قلی هدایت ( صنیع الدوله ) و مهدیقلی هدایت ( مخبرالسلطنه ) و محمدقلی هدایت ( مخبرالملک ) و عده یی از مطلعین دیگر. در این هنگام چون مظفرالدین شاه سخت بستری و در شرف ارتحال بود و محمدعلی میرزای ولیعهد هم به تهران احضار شده و حضور داشت، ولیعهد و صدر اعظم نیز ذیل قانون را امضاء نمودند. ولی پس از آنکه محمدعلی شاه بر سریر سلطنت جلوس نمود با مجلس بنای بدرفتاری گذاشت و آزادیخواهان را بر آن داشت که کار را محکم کنند و بر اختیارات مجلس بیفزایند (1). مخصوصاً اهالی آذربایجان و انجمن ایالتی تبریز که قانون اساسی را وافی به مقصود نمی دانستند تقاضای متمم قانون را نمودند. کمیسیونی مرکب از سعدالدوله و حاج سید نصرالله اخوی و سیدحسن تقی زاده ( نماینده تبریز ) و مستشارالدوله صادق و حاج حسین آقا امین الضرب مهدوی و مشاورالملک و مخبرالملک ( استخراج از روزنامه ی مجلس شماره ی 41 سال اول 1324 ) در مجلس تشکیل شد و پس از مراجعه به قوانین اساسی بلژیک و کمی از فرانسه و ممالک بالکان و رعایت اوضاع و احوال مملکت، متمم قانون اساسی مشتمل بر 107 اصل تنظیم گردید و به تصویب علماء و پیشوایان روحانی تهران رسید (2). در واقع متمم قانون اساسی مکمل حقوق ملت و نمایندگان ملت است که ضمن آن اختیارات مقام سلطنت و قوای ثلاثه ی کشور و مسئولیت وزراء و اقتدارات محاکم و وظایف و انجمنهای ایالتی و ولایتی و بسیاری مطالب مهم دیگر را دربردارد. طرح متمم چندین ماه در دفتر مخصوص سلطنتی ماند و محمدعلی شاه آنرا امضاء نمی کرد. عاقبت با فشار نمایندگان و علمای تهران و وکلای آذربایجان و انجمن ایالتی آن استان و جنبش عمومی مردم ولایات در تاریخ 29 شعبان 1325 قمری ( 15 میزان 1286 شمسی ) به صحّه ی شاه رسید. در تهران با خط خوش زین العابدین شریفی ملقّب به ملک الخطّاطین از طرف مرحوم رمضان کتابفروش که از آزادی خواهان بود با قطع کوچک با چاپ سنگی و در روزنامه ی مجلس به مدیریت میرزا محسن صدرالعلماء و سرپرستی مرحوم سیدمحمّد صادق طباطبائی و مرحوم ادیب الممالک انتشار یافت، و همچنین در تبریز به همّت شاهزاده فرمانفرما در مطبعه ی کاتولیکها و نیز در سایر مراکز طبع و نشر گردید.

نطق مظفرالدین شاه

روز شنبه ی 25 رجب 1324 مشیرالدوله صدراعظم و نایب السلطنه امیرکبیر وزیر جنگ و گروهی از وجوه رجال در کاخ فرح آباد حضور یافتند و مظفرالدین شاه شرحی در یگانگی دولت و ملّت بدین مضمون بیان فرمود:
« تاریخ دنیا و تجربه ی ایّام گذشته نشان می دهد که هیچ کاری صورت انجام نمی یابد مگر به اتحاد و اتّفاق نوع بشر با همدیگر و این اتحاد و اتّفاق نه فقط برای کارهای مهم و امور معظم لازم و واجب است بلکه اگر درست تدقیق و تحقیق شود هویداست که کارهای عادی روزانه هم محتاج به اتحاد و اتّفاق است تا آنکه به طور دلخواه صورت خارجی یابد. مثلاً همین عمارتی که مشاهده می نمائید اقلاً به دستیاری صد نفر معمار و بنّاء و کارگر و غیره به این شکل و هیئت درآمده است. بدیهی است نظم و ترتیبی در میان این صد نفر بوده که هر کدام به موافقت همدیگر تکلیف خود را اجرا نموده اند و در ازای آن تکلیف حقّی داشته تا آنکه کار آنها پیشرفت نموده است. این عمارت که اول طرح نقشه بوده است و بس، حالا به این طور صورت خارجی یافته و رفع احتیاجات معینی را می نماید. در صورتی که بنای عمارتی اقلاً اتّحاد و اتّفاق صدنفر را لازم داشته باشد، آنهم با ترتیبات مخصوص و معیّن بدیهی است که تشکیل یک دولت و ترتیب و تنظیم امور یک ملّت و مملکت بطریق اولی محتاج به اتّحاد و اتّفاق است، منتهی در اینجا به اتفاق صد هزار نفر کارگر ساخته و پرداخته نمی شود بلکه به اتّفاق تمام افراد و اعضای دولت و ملّت لازم است تا امور دولتی و مملکتی به طور شایسته اداره شود و هر کدام از اعضاء که به منزله ی سر و دست و پا و تنند به وظایف خود عمل نمایند تا هیکلی بطور صحیح تشکیل شود. طبقات مختلفه و ایالات متنوّعه در حوزه ی دولت حکم اعضاء و جوارح بدن را دارند. چنانکه بواسطه ی دردمندی عضوی تمام اعضای بدن بیقرار می شوند هیأت دولت هم از پریشانی و عدم رفاهیت تبعه ی خود آزرده و متألم می گردد. غم رعیّت غم دولت است. شادی آنها شادی دولت. پس باید در آسودگی و رفاهیت مردم کوشید و مثل فرزند خویش آنها را جمع کرد و لوازم زندگانی و اسباب تن آسائی ایشان را فراهم آورد تا همه دولت را مربی خود دانند و پادشاه را پدر مهربان خویش خوانند. خردمند دانا آن کس است که همواره به اقتضای زمان رفتار کند، فی المثل در عهد کیخسرو آیین جهانداری و وضع اداره ی امور دولت و حفظ ثغور مملکت بطرزی بود که آن عهد و زمان اقتضا می نموده، ولی آن اصول و قواعد ملک داری به کار امروزه ی ما نمی خورد، چه هر عصری اقتضائی دارد و در هر دوری طرز و طوری متداول است، و چنانکه نمی توان مثلاً امروز لباسهای قدیم و کلاه های یک ذرعی را دیگر باره میان طبقات نوکر از وزراء و اهل قلم و لشکر متداول نمود، کذلک اصول اداره و قواعد سیاست و مملکت داری هم باید امروز ورای ایّام گذشته باشد. اینست که من مصمّم شدم مجلس شورای ملّی را تشکیل و تنظیم نمایم تا بدین وسیله بنیان اتّحاد و اتّفاق دولت و ملّت به طوری که دلخواه من است مستحکم شود و امیدوارم ان شاء الله تعالی به این آرزو نائل شوم و طوری اساس اتّحاد ما بین دولت و ملّت استوار شود که در سختی و نرمی کار و سردی و گرمی روزگار واقعاً هر دو شریک و سهیم باشند وسعادت و خوشبختی دیگری را نیک بختی خود دانند. ولی هر تکلیفی متضمّن حقّی است و بالعکس هر حقّی متضمّن تکلیفی. باید اساس موافقت میان دولت و ملّت بر شالوده ی صحیحی گذارده شود تا نیّات صحیح نتیجه ی بعکس نبخشد و حدود محفوظ باشد تا در ایفای حقوق هم افراط و تفریط نشود ... » ( نقل از کتاب تاریخی بیداری ایران تألیف ناظم الاسلام کرمانی صفحه ی 523 به بعد ).

مجالس بنیانگذار

از آغاز تأسیس مجلس تاکنون شش مجلس مؤسّس بوده است:
1- مجلس اوّل یا دوره ی اوّل تقنینیّه در سیزدهم میزان ( مهرماه ) 1285 هجری شمسی ( 17 شعبان 1324 قمری ) به موجب نظامنامه ی انتخاب صنفی ( از طبقات شاهزادگان و علماء و قاجاریه و اعیان و اشراف و ملّاکین و تجار و اصناف ) که در 18 سنبله ( شهریور ) 1285 هجری شمسی ( 20 رجب 1324 قمری ) به امضای مرحوم مظفرالدین شاه رسیده بود، به وسیله ی آن مرحوم تنها با حضور نمایندگان تهران و مرحوم نصرالله خان مشیرالدوله نائینی صدرالعظم وقت و علماء وزراء و سفراء در کاخ گلستان افتتاح یافت و در واقع یک مجلس انقلابی بود. از کارهای مهمّ این مجلس تأیید طرح قانون اساسی ( 14 ذی القعده 1324 قمری ) و متمّم آن ( 29 شعبان 1325 قمری= 15 میزان 1286 شمسی ) و برانداختن حکومتهای مطلقه در ولایات و تصویب نظامنانه ی داخلی مجلس و قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی و قانون بلدیّه و قانون تشکیل ایالات و ولایات و دستورالعمل حکّام ( قانون وزارت داخله= وزارت کشور امروز ) و قانون مطبوعات و حذف مقرریهای دربار و نسخ تیول و چند قانون مهم دیگر است که بتفصیل در کتاب تاریخ مجلس ملّی و ضمن خطابه های آقای تقی زاده شرح داده شده است.
در پاسخ لایحه ی شکایت آمیز مجلس پیرامون عدم رعایت بعضی از اصول قانون اساسی محمدعلی شاه دستخطی در تأیید قانون اساسی صادر کرد و متن آن در کتاب تاریخ مشروطه ی ایران نوشته ی احمد کسروی، صفحه ی 619 به بعد، مندرج است (3)، و حال آنکه به دستیاری سرهنگ لیاخوف روسی فرمانده ی بریگارد قزّاق در دوّم سرطان ( تیرماه ) 1287 شمسی ( 26 جمادی الاول 1326 ) همین مجلس را به توپ بست.
2- مجلس مؤسّس دوّم در واقع انجمن ایالتی آذربایجان بوده است. بعد از دوره ی اوّل طرح نظامنامه ی انتخابات دو درجه یی را کمیسیون تهیّه کرد و چون با چند اصل از اصول قانون اساسی تعارض داشت به شکل خاصی اقدام کردند، بدین معنی که انجمنهای ایالتی و ولایتی به نمایندگی قاطبه ی مردم به انجمن ایالتی آذربایجان اختیار دادند و انجمن مزبور با این طرح موافقت کرد. بدین ترتیب چند اصل قانون اساسی ضمن طرح تغییر یافت. این طرح که نظامنامه ی انتخابات دو درجه یی نامیده می شد به تاریخ 10 سرطان ( تیرماه ) 1288 شمسی ( 12 جمادی الثانیه 1327 قمری ) به امضای محمدعلی شاه قاجار رسید و نظامنامه ی انتخابات صنفی بدین طریق منسوخ شد، ولی هنوز مطرح و قانون انتخابات دو درجه یی مجلس شورای ملّی تصویب نشده بود که مجلس دوّم به موجب همان طرح انتخابات دو درجه یی پس از خلع محمدعلی شاه و احیاء مشروطیت، در 24 عقرب ( آبان ماه ) 1288 شمسی ( دوّم ذی قعده 1327 قمری ) تشکیل یافت و در اواخر دوره ی دوّم ( 29 میزان 1290 شمسی مطابق 28 شوّال 1329 قمری ) با اصلاح دو درجه بیک درجه طرح مزبور بتصویب رسید و پایه ی قانون انتخابات قرارگرفت و در ادوارد بعد اصلاحات دیگر بعمل آمد.
3- مجلس مؤسّس سوم در پانزدهم آذرماه 1304 هجری شمسی ( 19 جمادی الاولی 1343 قمری ) در تکیه ی دولت برپا شد و پس از تفویض سلطنت مشروطه ی ایران به اعلیحضرت فقید رضاشاه پهلوی و اعقاب ذکور ایشان در 22 آذرماه همان سال ( 26 جمادی الاول ) پایان یافت.
4- مجلس مؤسّس چهارم در اوّل اردیبهشت ماه 1328 هجری شمسی در کاخ دادگستری گشوده شد و پس از آنکه در هیجدهم همان ماه قطع نامه یی دائر به افزایش یک اصل الحاق بمتمّم قانون اساسی و تغییر اصل 48 قانون اساسی درباره ی انحلال مجلسین و طریقه ی تجدیدنظر در مواد قانون اساسی بطور کلّی و اصلاح اصل چهارم و پنجم و ششم و هفتم اختصاصاً بوسیله ی مجلس واحد ( کنگره ی مجلسین ) به تصویب رسید، در بیستم اردیبهشت ماه همان سال خاتمه یافت. امّا اینکه واضعین قانون اساسی و متمّم آن طریقه ی تجدیدنظر در قوانین مزبور را پیش بینی نکرده بودند علّت نه این بود که آن قوانین را لایتغیّر دانسته اند، بلکه نخواسته اند بهانه و دست آویزی برای تغییر رژیم مشروطه و الغاء حکومت ملّی به دربار آن زمان بدهند (4). دلیل این مدّعی اینکه فقط اصل اوّل و دوّم متمّم مربوط به مذهب رسمی ایران تغییرناپذیر اعلام شده است نه سایر اصول.
امّا طریقه ی تجدید نظر طبق مادّه ی الحاقیّه ای بمتمّم قانون اساسی در هیجدهم اردیبهشت 1328 هـ.ش. بدین شرح بتصویب رسید: « در هر موقعی که مجلس شورای ملّی و مجلس سنا هر یک جداگانه خواه مستقلاً خواه نظر به پیشنهاد دولت لزوم تجدیدنظر در یک یا چند اصل معیّن از قانون اساسی یا متمّم آنرا به اکثریت دو ثلث کلیّه ی اعضاء خود تصویب نمایند و اعلیحضرت همایون شاهنشاهی نیز نظر مجلسین را تأیید فرمایند، فرمان همایونی برای تشکیل مجلس مؤسّسان و انتخابات اعضاء آن صادر می شود. مجلس مؤسّسان مرکّب خواهد بود از عدّه ای که مساوی باشد با مجموع عدّه ی قانونی اعضاء مجلس شورای ملّی و مجلس سنا. انتخابات مجلس مؤسّسان طبق قانونی که به تصویب مجلسین خواهد رسید به عمل خواهد آمد. اختیارات مجلس مزبور محدود خواهد بود به تجدید نظر در همان اصل یا اصول بخصوص که مورد رأی مجلس مؤسّسان با اکثریت دو ثلث آراء کلیّه ی اعضا اتّخاذ و پس از موافقت اعلیحضرت همایون شاهنشاهی معتبر و مجری خواهد بود. این اصل شامل هیچیک از اصول قانون اساسی و متمّم آن که مربوط به دین مقدّس اسلام و مذهب رسمی کشور که طریقه ی حقّه ی جعفریّه اثنی عشریّه می باشد و احکام آن و یا مربوط به سلطنت مشروطه ی ایران است نمی گردد و اصول مزبور الی الابد غیرقابل تغییر است ... »
5- مجلس مؤسّس پنجم به نام مجلس واحد در 17 اردیبهشت ماه 1336 هجری شمسی در کاخ بهارستان گشوده شد و پس از آنکه به اصلاحات ذیل در 1336/2/26 رأی داد در 1336/2/29 ختم شد: اصل چهارم در خصوص افزایش عدّه ی نمایندگان مجلس شورای ملّی به دویست نفر؛ اصل پنجم دائر بتمدید دوره ی نمایندگی مجلس شورای ملّی از دو سال به چهار سال؛ اصل ششم حضور دو ثلث نمایندگان مجلس در پایتخت برای انعقاد مجلس؛ اصل هفتم راجع به اینکه با هر عدّه یی مذاکرات مجلس شورای ملّی آغاز می شود و برای اخذ رأی حضور بیش از نصف نمایندگان حاضر در مرکز لازم است و اکثریت آراء وقتی حاصل می شود که بیش از نصف حضّار در جلسه به ردّ یا قبول موضوع رأی بدهند؛ اصل هشتم مدّت تعطیل و زمان اشتغال مجلس شورای ملّی طبق نظامنامه ی داخلی مجلس به تشخیص خود مجلس است و پس از تعطیل تابستان باید مجلس در چهاردهم میزان که مطابق جشن افتتاح مجلس است مفتوح و مشغول کار شود؛ اصل چهل و نهم متمّم قانون اساسی: « صدور قوانین و احکام برای اجرای قوانین از حقوق پادشاه است بدون آنکه هرگز اجرای آن قوانین را تعویق یا توقیف نمایند، در قوانین راجع به امور مالیّه ی مملکت که از مختصّات مجلس شورای ملّی است چنانچه اعلیحضرت پادشاه تجدیدنظری را لازم بدانند برای رسیدگی مجدّد به مجلس شورای ملّی ارجاع می نمایند. در صورتی که مجلس شورای ملّی به اکثریت سه ربع از حاضرین در مرکز نظر سابق مجلس را تأیید نمود اعلیحضرت شاهنشاه قانون را توشیح خواهند فرمود.
6- مجلس مؤسّس ششم: باید دانست که به هنگام اختتام آخرین جلسه ی مؤسّس، آن مجلس از طرف مقام ریاست « مؤسّسان سوّم » اعلام شده است نه ششم. ظاهراً مجلس اوّل و انجمن ایالتی آذربایجان و یک مجلس دیگر به حساب نیامده و حال آنکه قانون اساسی را مجلس اوّل تأیید کرد و با موافقت انجمن ایالتی در آذربایجان چند اصل قانون اساسی ضمن طرح نظامنامه ی انتخابات تغییر یافت و این اختیار از طرف انجمنهای ایالتی و ولایتی به نمایندگی قاطبه ی مردم به انجمن مزبور داده شده بود و مجلس دوم با اصلاح انتخابات دو درجه بیک درجه طرح را پذیرفت.
این مجلس روز 28 مردادماه 1346 شمسی گشایش یافت و 19 شهریورماه 1346 ختم شد. اصول اصلاحی 38 و 41 و 42 متمّم قانون اساسی به شرح زیر به تصویب رسید:
اصل 38- در موقع انتقال سلطنت ولیعهد وقتی می تواند شخصاً امور سلطنت را متصدّی شود که دارای بیست سال تمام شمسی باشد. اگر به این سن نرسیده باشد شهبانو مادر ولیعهد بلافاصله امور نیابت سلطنت را به عهده خواهد گرفت، مگر اینکه از طرف پادشاه شخص دیگری بعنوان نایب السلطنه تعیین شده باشد. نایب السلطنه شورائی مرکّب از نخست وزیر و رؤسای مجلسین و رئیس دیوان عالی کشور و چهار نفراز اشخاص خبیر و بصیر کشور به انتخاب خود تشکیل و وظایف سلطنت را طبق قانون اساسی با مشاوره ی آن شورای انجام خواهد داد تا ولیعهد به سنّ بیست سال تمام برسد.
در صورت فوت یا کناره گیری نایب السلطنه، شورای مزبور موقتاً وظایف نیابت سلطنت تا تعیین نایب السلطنه از طرف مجلسین از غیرخانواده قاجار انجام خواهد داد. ازدواج شهبانو نایب السلطنه در حکم کناره گیریست.
اصل 41- در موقع رحلت پادشاه طبق اصل 38 عمل خواهد شد. در این مورد و همچنین در مورد انتقال سلطنت هرگاه نایب السّلطنه به ترتیب مقرّر در اصل مذکور معلوم نشده باشد از طرف مجلسین در جلسه ی فوق العاده مشترک نایب السلطنه ای از غیر خانواده ی قاجار انتخاب خواهد شد و تا انتخاب نایب السلطنه هیأتی مرکّب از نخست وزیر و رؤسای مجلسین و رئیس دیوان عالی کشور و سه نفر از بین نخست وزیران سابق یا رؤسای سابق مجلسین با انتخاب هیأت دولت موقتاً امور نیابت سلطنت را عهده دار خواهد شد.
نایب السلطنه ای که به ترتیب مذکور در این اصل و اصل 38 عهده دار امور نیابت سلطنت می شود نیز باید طبق اصل 39 سوگند یاد کند.
هر کس به مقام نیابت سلطنت برسد از رسیدن به مقام سلطنت ممنوع است.
اصل 42- در هر مورد که نایب السلطنه از طرف مجلسین انتخاب می شود انعقاد جلسه ی مشترک مجلسین بیش از ده روز نباید به تعویض بیفتد.
هرگاه دوره ی نمایندگی نمایندگان هر دو مجلس و یا یکی از آنها منقضی شده باشد و نمایندگان جدید انتخاب نشده باشند نمایندگان سابق حاضر می شوند و مجلسین منعقد می گردد.
در صورت انحلال یک یا هر دو مجلس تا تشکیل مجلس جدید و انتخاب نایب السلطنه امور نیابت سلطنت موقتاً به عهده ی هیأت مذکور در اصل 41 خواهد بود.
پادشاه می تواند در موقع مسافرت و در غیاب خود شورایی برای اداره ی امور سلطنت و انتخاب و یا نایب السلطنه تعیین کند که با مشاوره ی شورای مزبور امور سلطنت را موقتاً برای مدّت مسافرت و در غیاب پادشاه انجام دهد.
سه اصل اصلاحی سی و هشت و چهل و یک و چهل و دو فوق به جای سه اصل سابق در جلسه ی روز شنبه هیجدهم شهریورماه یکهزار و سیصد و چهل و شش شمسی به تصویب نهائی مجلس مؤسّسان رسید و سه اصل 38 و 41 و 42 سابق منسوخ گردید (5). تاریخ توشیح اوّل شهرویرماه 1346 است.

پی‌نوشت‌ها:

1- رجوع شود به دوره ی قاجاریه در کتاب ایرانشهر، جلد اول، تهران 1342 هـ. شـ.
2- برای اطلاع از فکر آزادی و مبارزه با استبداد و عوامل اصلی ظهور مشروطیت در ایران رجوع کنید به آثار سیدجمال الدین اسدآبادی همدانی معروف به « افغانی » ( عروة الوثقی و مقالات جمالیه و خاطرات او و مجموعه ی اسناد و مدارک چاپ نشده درباره ی سیدجمال الدین- جمع آوری و تنظیم دکتر اصغر مهدوی و ایرج افشار ) و احوال شیخ احمد روحی و میرزا آقاخان کرمانی ( صد خطابه ) و مجموعه ی آثار میرزا ملکم خان ناظم الدوله، تدوین و تنظیم آقای محمدمحیط طباطبائی، 1327- کلیات ملکم به اهتمام ربیع زاده، طهران 1325 ( ملکم روزنامه یی به نام قانون درباره ی منافع قانون ایجاد پارلمان و مضرات سلطنت استبدادی در لندن نشر داد ) و مسائل الحیات و مسالک المحسنین میرزا عبدالرحیم تبریزی معروف به طالبوف و مکاتبات جلال الدوله و کمال الدوله تألیف میرزا فتحعلی آخوندزاده- تاریخ احمد درباره ی اوضاع قبل از انقلاب- تاریخ مختصر مجلس ملی از انتشارات کاوه چاپ برلین 1337 قمری و خطابه ی آقای سید حسن تقی زاده در باشگاه مهرگان راجع به مشروطیت 1338 هـ. ش. و رساله ی انقلاب مشروطیت ایران در مجله ی یغما 1340- تاریخ انقلاب ایران تألیف ادوارد براون: « Edward G. Browne, the Persian Revolution of 1905-1909, Cambridge 1910 و ترجمه ی آقای احمد پژوه- قسمتی از کتاب آبی- تاریخ زحمات ملت ایران برای تحصیل مشروطیت اقتباس از تألیفات براون ترجمه ی بوشهری- مشروطیت ( رژیم قدیم، دادگستری و حکومت در ایران ) تألیف سورانی 1914 میلادی: « Essai sur la Contituion Persane, Thése pour le Doctorat, par Adolphe Back de Surany, Paris, 1914 ». اختناق ایران تألیف مرگان شوستر خزانه دار آمریکائی ایران، چاپ سوم 1913: « The Strangling of Persia, by Morgan Shuster, London, Leipsic, 1913- نیکلا، ترجمه ی استاد مربوط به مشروطیت- قانون اساسی و متمم آن به قلم ابوالحسن سپاه منصور، طهران 1328- انقلاب مشروطیت ایران و ریشه های اجتماعی و اقتصادی آن تألیف پاولویچ وترپاوس ایرانسکی ترجمه ی تاج بخش 1330- گزارش ایران بخش چهارم مشروطیت تألیف مرحوم مهدیقلی هدایت ( مخبرالسلطنه ) و همچنین خاطرات و خطرات 1317- تاریخ انقلاب مشروطیت ایران در شش جلد 1327 تا 1337 شمسی تألیف مرحوم دکتر مهدی ملک زاده- شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری قاجاریه در سه جلد تألیف مرحوم عبدالله مستوفی، طهران 26-1324 شمسی- انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز تألیف حاج محمد باقر 1326 قمری- تاریخ نهضت ایران تألیف مدیر حلاج، ناشر آقای علی اکبر مشیر سلیمی 1312، انقلاب مشروطیت ایران اثر ایوانف- تاریخ بیداری ایران تألیف ناظم الاسلام کرمانی 1324- تاریخ مشروطه ی ایران نگارش احمد کسروی 1316- قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت نگارش آقای مهندس کریم طاهرزاده ی بهزاد با مقدمه ی آقای تقی زاده و آقای دکتر رضازاده شفق- مقاله ی آقای دکتر شفق « خاطرات هفده سالگی من » در مجله ی رادیو ایران شماره ی 72 و جزوه ی فارسی و انگلیسی ایشان در شرح حال باسکرویل معلم امریکائی مدرسه ی تبریز که در راه مشروطیت ایران کشته شد- تاریخ هجده ساله ی آذربایجان نگارش کسروی- تاریخ مشروطه ی ایران و جنبش وطن پرستان اصفهان و بختیاری نگارش دکتر نورالله دانشور علوی، مشهد 1372 قمری- تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس تألیف آقای محمود محمود در هشت جلد 1332- جراید و مطبوعات دیگر آن زمان مانند مساوات و روح القدس و مجلس و ندای وطن و کشکول و زبان ملت و ثریا و باختر و حبل المتین و صور اسرافیل و کاوه- مطبوعات و منظومات ایران جدید که قسمتی از آن مبتنی بر نوشته ی میرزامحمدعلی خان تربیت است تألیف ادوارد براون، طبع گمبریج 1914 ( ترجمه ی محمد لوی عباسی ): « Edward G. Browne, the Press and Poetry of Modern Persia, Cambridge 1914- حیات یحیی تألیف مرحوم حاجی میرزا یحیی دولت آبادی- جشن مشروطیت ایران کتاب سال کیهان، شماره ی اول- رجال آذربایجان در عصر مشروطیت و تاریخ زندگانی تقی زاده نگارش مهدی مهتدی- سلسله ی مقالات آقای حسین ثقفی اعزاز چند گزارش سری از مأمورین خفیه، خواندنیها شماره ی 85 سال 1324- فصل مشروطیت از فهرست مقالات که به کوشش آقای ایرج افشار تنظیم شده 1340- یادداشتهای مرحوم محمدولی خان سپهسالار اعظم ( خلعت بری )- مقالات مرحوم فتح الله اکبر سپهدار اعظم- عصر بی خبری تألیف ابراهیم قیموری ( تحریم تنباکو )- تاریخ جراید و مجلات ایران تألیف صدر هاشمی 32-1327- انقلاب آذربایجان تألیف اسمعیل امیرخیزی- رجال مشروطیت ایران تألیف فدائی علوی مندرج در مجله ی یغما- تاریخ احزاب سیاسی تألیف محمدتقی بهار ملک الشعراء- تاریخ بیست ساله ی ایران تألیف حسین مکی- امیرکبیر و ایران تألیف فریدون آدمیت- دوره ی مجله ی یادگار- فکر آزادی فریدون آدمیت- تاریخ ایران دوره ی قاجاریه تألیف واتسن ترجمه ی وحید مازندرانی و همچنین ترجمه ی دیگر از عباسقلی آذری- ایران تحت فرمانروائی آخرین سلاطین قاجار: « Shitov, G. B., Persiia pod Vlast"yu Poslenikh Kadzharov, Leningrad, 1933 - یکصد و پنجاه سال سلطنت در ایران به قلم امیر گیلانشاه اعتماد همایون، تهران 1340 شمسی ( امور داخلی و سیاست خارجی سلاطین قاجار و علل انقراض این سلسله ).- انقلاب و تحول آذربایجان در دوره ی مشروطیت ( یا تاریخ ستارخان ملی ): حسین فرزاد، تبریز 1324- انقلاب یا نهضت سیدجمال الدین: حسین عبداللهی خوروش ( متخلص به همت اصفهانی )، اصفهان 1328- عین الدوله و رژیم مشروطه به قلم مهدی داوری.- کتاب نارنجی روس.- کتاب وقایع جدید در ایران تألیف بالفور.- کتاب ماه شب چهاردهم تألیف لوری.- کتاب اورینت اکسپرس تألیف دیوید فریزر. مقاله ی آقای باقر عاقلی « از مرتضی قلیخان صنیع الدوله تا مهندس عبدالله ریاضی » ( خواندنیها، شماره ی 94 سال 26 )- کتاب انجمنهای سری در انقلاب مشروطیت ایران نوشته و ترجمه ی اسمعیل رائین بهمن سال 1345 ( ضمائم آن فهرست کتب و رسالات و مقالات و پایان نامه ها درباره ی مشروطیت است ). خاطرات حاج سیاح یا دوره ی خوف و وحشت به کوشش آقای حمید سیاح و به تصحیح آقای سیف الله گلکار، کتابخانه ی ابن سینا، 1346 هـ. شـ.- تلاش آزادی نوشته ی آقای دکتر باستانی پاریزی، شماره ی 89 خواندنیها سال 28: « مشروطیتی که شصت و دومین سال آن جشن گرفته می شود » 1347/5/8.- سرگذشتی از مشروطیت خواندنیها 1347/5/22.
3- آقای محیط طباطبائی در مقاله ای تحت عنوان « سه فرمان! ... » در مجله ی خواندنیها، شماره ی 102، سال 26، 12 شهریور 1345، نقل از روزنامه ی پارس می نویسد: « باید دانست که رژیم مشروطه ی ایران بر طبق سه دستخط یا سه فرمان ملوکانه سیر تحولی خود را از عدالتخانه و مجلس شوری تا اعلام رژیم مشروطه طی کرده است. این جریان که در طی دوازده ماه از سالهای 1323 و 1324 قمری یعنی از 1284 تا 1285 وقوع پذیرفت محصول شصت سال مجاهدت و مبارزه ای بود که پیش آهنگان نهضت ضد ظلم و بی نظمی انجام داده و در میان طبقات مختلف مردم افرادی آماده جهت قبول تحول تربیت کرده بودند. فرمان اول دستخطی است که از طرف مظفرالدین شاه در ذی القعده 1323 جهت ترضیه ی خاطر علماء و برای تأسیس عدالتخانه دولتی به عنوان اتابک اعظم صادر شد. »
به مناسبت جشن مشروطیت در 14 مرداد ضمن سخنرانی رادیوئی خود آقای محیط طباطبائی پیرامون تاریخ قمری 14 جمادی الثانی که در اصل فرمان قید شده و تطبیق آن با تاریخ شمسی و همچنین لفظ مرداد بحث مفصلی نموده و یادآور شده اند که « پیش از این اصلاح جدید تاریخ جلالی با نامهائی نظیر نام ماه های جدید نیز در کشور پیش منجمین معمول بوده و بدان حساب روز 14 جمادی الثانیه روز 17 مردادماه جلالی محسوب می شد و هم اکنون این تفاوت هر ساله در تقویمهای استخراجی موجود است ... »
نکته ی دیگری که تذکر داده اند اینست که 18 جمادی الثانیه روز حقیقی صدور فرمان بوده است و چنین استدلال کرده اند: « در حقیقت روز 18 جمادی الثانیه بودکه موافقت کامل در میان هیأت مأمور مذاکره از طرف علمای مهاجر به قم با رجال دولت درباره ی کیفیت صدور فرمان حاصل شد. پس از اندک تغییراتی که در شکل اولیه ی فرمان مورخ به 14 داده شده در روز هجدهم جمادی الثانیه برای متحصنین قرائت شد و مورد قبول ایشان قرار گرفت و روز 19 جمادی الثانیه را بدین مناسبت جشن گرفتند. »
4- حقوق اساسی نگارش مرحوم دکتر قاسم زاده، چاپ هفتم 1340 هـ. شـ، صفحه ی 437 دیده شود.
5- اصول اصلاحی مذکور مقتبس از نسخه ی اداره ی اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه و با متن مندرج رسمی کشور شاهنشاهی ایران شماره ی 6594، پنج شنبه 13 مهرماه 1346، سال بیست و سوم، تطبیق و مقابله شده است.
منبع: راسخون 

https://www.cafetarikh.com/news/29758/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما