۰
plusresetminus
کودتای ۲۸ مرداد یکی از حوادث سرنوشت‌ ساز در تاریخ معاصر ایران بود که در دوازدهمین سال حکومت پهلوی دوم به وقوع پیوست و سبب تثبیت حاکمیت او تا ربع قرن دیگر شد.
ماجرای بازجویی از فردی که بی موقع اذان گفت!؟
 در شرایط سیاسی اجتماعی بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 و در دوران نخست­ وزیری سرلشکر زاهدی که به پاس انجام کودتا، به درجه سپهبدی ارتقاء پیدا کرده بود و در دوره­ ی تجدید روابط صمیمانه استعمار پیر و آمریکا، به دستور رضاخان تمام عوامل رژیم با الهام از تلقینات روشن ­فکری آن زمان در صدد حذف دین از زندگی روزمره مردم مسلمان بودند تا بتوانند خود را به کشورهای منطقه مانند ترکیه لائیک نزدیک نمایند. غافل از این­که دین اسلام با خون پاک مردم عجین بوده و در هیچ مقطع تاریخی، حاکمان قادر به حذف دین از زندگی سیاسی الهی مردم نبوده­ اند. سند ذیل برای اثبات سخن، یک مصداق تاریخی و خواندنی می­باشد.

پاسبان درجه­ ی 1 محمد احمدزاده که گویا در حال و هوای دین ­زدایی آشکارِ رضاخانی سیر می­کرد به جرم این­که شیخ حسین را تاکنون در حال اذان گفتن در بازار زرگرها ندیده بود، مشارالیه را جلب و به همراه گزارش ذیل به کلانتری محل خدمت تحویل داد:

«از ساعت 5/ 12 ظهر در پاس بازار زرگرها مشغول انجام وظیفه بودم. مشاهده نمودم که شخصی به نام آشیخ حسین فرزند غلامحسین که تاکنون سابقه­ ی اذان گفتن در سرَِ بازار زرگرها نداشته بود او مشغول اذان گفتن بود و نام­ برده را جلب و به کلانتری آورده گزارش به افسرنگهبان عرض شد.                  12/ 10/ 32»

این گزارش به فرمانداری نظامی تهران ارسال شد و متعاقب آن، بازجویی از شیخ حسین به جرم اذان گفتن، البته بی­ موقع توسط سرگرد، در فرمانداری نظامی تهران به شرح زیر صورت گرفت:

س- مشخصات خود را بگویید.

ج- شیخ حسین فرزند غلامحسین شهرت مجاهد. اهل تهران ساکن بخش 8 کوچه گذرقلی منزل حاج میرزا عبدالله شاغل ورشوفروش. سواد دارم. مجرد. سن 25 ساله. معافیت از نظام وظیفه دارم پیشینه ندارم [اثر امضاء].

س- به چه علت اذان بی­ موقع داده­ اید؟

ج- اذان مسجد شاه بلند شد من هم اذان گفتم و همه ­روزه اذان می­دهم. [اثر امضاء]

س- برابر گزارش رسیده شما برای اخلال نظم و ایجاد تشنج بی­ موقع اذان داده ­اید؟

ج- نه خیر آقا؛ از پیش ­نماز محل سؤال کنید اهالی بازار همه شاهدند که همه­ روزه جز جمعه اذان می­گویم و امروز تنها اذان نگفته­ ام. [اثر امضاء]

س- چه شخصی به شما دستور داده که بی ­موقع اذان بگویید؟

ج- کسی دستور نداده خودم اذان گفته و می ­گویم. بپرسید بی­ موقع نبوده. [اثر امضاء]

س- اگر عده ­ای از اهالی بازار گفتند که شما بی­ موقع اذان داده ­اید چه می ­گویید؟

ج- آقا همگی بازاریان همان موقع اذان گفته که این همیشه اذان می­گوید و بعد هم تلفن کردند مجتهد هم نوشته است دروغ است. خود شما سؤال کنید اذان بی­موقع معنی ندارد مسخره می­ کنند من ده دوازده سال است آن­ جا کاسبم. [اثر امضاء]

س- جواب ­های خود را خوانده و در صورت صحت گواهی کنید.

ج- امضاء می­کنم. [اثر امضاء]

این بازجویی باعث شد تا گزارش پاسبان درجه 1 به عنوان «اذان بی­ موقع» مورد نقد قرار گیرد.

«1- آقای شیخ حسین شهرت مجاهد را به عنوان این ­که در جلو بازار زرگرها اذان می ­گفته و تا به حال سابقه ندارد که او اذان بگوید دستگیر و به کلانتری جلب می ­نمایند.

2- کلانتری اذان را بی موقع اعلام و گزارش نموده که این اذان ایجاد اخلال و تشنج می ­نماید.

3- متهم مدعی است که قریب دوازده سال است که من در سر بازار ورشوفروشی داشته و غیر از مواقع تعطیل یا این­ که در مسافرت بوده باشم اذان نگفته ­ام و امروز هم به محض این­که صدای اذانِ بلندگوی مسجد شاه بلند شد، من هم اذان گفتم و مدعی است که همگی بازاریان و مجتهد مسجد آن ­جا هم می ­دانند.

نظریه: با توجه به گزارش پاسبانی که متهم را جلب نموده اذان بی ­موقع نبوده بلکه پاسبان ادعا کرده که او سابقه اذان گفتن ندارد. ضمناً پیش­ نماز مسجد آن­ جا هم تایید نموده که جز گفتن اذان نظری نداشته است. آزادی نام ­برده موکول به نظر عالی است.

10/ 10/ 32»

سپس دستور داده شد تا:

«با گرفتن تعهد و التزام که در مواقع لزوم خود را معرفی کند مرخص شود.»

در نهایت التزام ­نامه شیخ حسین به شرح زیر تکمیل و از زندان آزاد شد:

«التزام می ­دهم:

اینجانب شیخ حسین. شهرت مجاهد. پدر غلامحسین. شغل ورشو فروشِ بازار زرگرها دکان شخصی دارای شناسنامه شماره 415 بخش 8 تهران ساکن گذرقلی منزل حاجی عبدالله معمار تهران، ملتزم می ­شوم بر این­که هر موقع از طرف مقامات انتظامی و فرمانداری نظامی تهران احضار شوم ظرف 48 ساعت خود را معرفی و ضمناً حق خروج از حوزه قضایی تهران را ندارم و چنانچه در موارد فوق قصور نمودم و بدون اجازه از مقامات انتظامی از حوزه قضایی تهران خارج شدم و یا آن­که نشانی کامل خود را عوضی داده باشم و یا در موقع احضار دیرتر از 48 ساعت حاضر شدم مبلغ یکصد هزار ریال به صندوق دولت بپردازم.

امضاء: مجاهد».

منابع:

1- جعفریان. رسول، جریان ها و سازمان های سیاسی و مذهبی ایران، تهران: علم، 1390.

2- نجاتی، غلامرضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332، تهران: شرکت سهامی انتشار، 1365.

*اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک، تهران: وزارت اطلاعات، 1386.

منبع:قدس

https://www.cafetarikh.com/news/29895/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما