۱
plusresetminus
امام در طول تبعید، با کمترین امکانات از طریق نامه، بیانیه و... به آگاه‌سازی مردم در رابطه با واقعیات پرداختند و در همین رابطه فرمودند: «اکنون که [شاه] به گفته‌ی ما گوش نمی‌دهد، ما هم باید به یاری خدا مخالفین دین را سرنگون کنیم، حالا هر مقامی می‌خواهد باشد، خواه شاه مملکت، خواه دولت.»
راهی که امام تا انقراض سلسله‌ِی پهلوی پیمود
در تاریخ معاصر ایران، افراد، احزاب و گروه­های متعدد، مبارزات گوناگونی را با انگیزه‌های متفاوت انجام داده و هریک شیوه‌ی خاصی را براساس خط‌مشی فکری خود دنبال نموده­اند که دامنه‌ی اثرات آن­ها در تاریخ تحولات ایران یکسان نبوده است. در این بین، رهبری مهم‌ترین عامل برای پیروزی و یا شکست انقلاب‌ها و جنبش­هاست. انقلاب اسلامی نیز به‌عنوان یکی از حوادث مهم‌ قرن بیستم میلادی، در رأس حرکت خود، رهبری امام خمینی (ره) را تجربه کرد.   امام (ره) با رهبری خود توانست نهضت اسلامی را با رویه­ها و تاکتیک‌های ویژه و متناسب مبارزاتی خاص خود به پیروزی برساند. بر این اساس، مقاله‌ی حاضر در پی این است تا گام‌های مختلف مبارزاتی را که امام خمینی طی نمودند تا انقلاب را به پیروزی برسانند، مورد واکاوی قرار دهد.   مرحله‌ی اول: همکاری با آیت‌الله بروجردی   آغاز مبارزات سیاسی سید روح‌الله خمینی را می‌توان مربوط به اوایل دهه‌ی 1320 دانست. در این سال­ها، امام اولین کتاب خود «کشف‌الاسرار» و اولین سند مبارزاتی خود را به رشته­ی تحریر درآورد. ایشان در کتاب خود، ضمن حمله‌ی شدید به سیاست‏هاى رضاشاه و افشای فجایع سلطنت بیست‌ساله‌ی پهلوی، به طرح اجمالى ولایت فقیه می‌پردازند و «نهاد سلطنت را مشروط بر آنکه شاه به‌وسیله‌ی مجمعى از مجتهدان واجد شرایط و پیروان فقه اسلامى انتخاب شود و فقط تا زمانى که امکان جاىگزین کردن نظام بهترى پدید آید، مجاز شناخته است.»[1] همچنین ایشان در این کتاب برای نخستین‌بار ایده‌ی حکومت اسلامی و ضرورت قیام برای تشکیل آن را مطرح ساختند‌.   در سند مبارزاتی نیز امام از مسلمانان ایران و جهان اسلام درخواست کرده بود که در مقابل آنچه او ظلم و ستم قدرت‌های بیگانه و هم‌پیمانان آن‌ها خوانده بود، اقدام کنند. در این بیانیه، علمای اسلام و جامعه‌ی اسلامی به قیام عمومی دعوت شده بودند.   از دیگر اقدامات سیاسی مهم امام (ره) در این دوره، می­توان به واکنش وی به تشکیل مجلس مؤسسان از سوی شاه برای تغییر موادی از قانون اساسی در سال 1328 اشاره کرد. در این رابطه، شاه براى جلب موافقت آیت‌الله بروجردى، وزیر کشورش دکتر اقبال را به قم فرستاد. اما امام از سوى آیت‌الله بروجردى در لحنى قاطع به وزیر کشور گفت:
«ما به شما هرگز اجازه‌ی چنین تغییر و تبدیلى در قانون اساسى را نمى‏دهیم، زیرا این‌گونه تغییر، افتتاحیه‌اى جهت دستبرد اساسى به قوانین موضوعه‌ی این کشور خواهد شد...»[2]   به عبارتی امام در این دوره، به دلیل حضور آیت‌الله بروجردی، فعالیت سیاسی گسترده‌ای نداشتند و بیشتر به همکاری با ایشان مشغول بودند و اگر هم فعالیتی را انجام می­دادند، به نیابت از سوی ایشان بود. دلیل این امر نیز بیشتر تواضع و فروتنی امام خمینی بود، زیرا امام بر این باور بود که نباید در آن شرایط، مقام و منزلت مراجع تقلید شیعه را مخدوش کرد و میان صفوف روحانیت شکاف ایجاد نمود.   در مجموع گرچه امام در این دوره مستقلاً فعالیت سیاسی خاصی انجام نمی­دادند، اما همکاری نزدیکی با آیت‌الله بروجردی داشتند و مسائل حوزه و جامعه و جریانات سیاسی کشور را به اطلاع آیت‌الله بروجردی می‌رساندند. این همکاری به‌حدی نزدیک بود که بسیاری امام را وزیر خارجه‌ی آیت‌الله بروجردی می‌نامیدند وآیت‌الله بروجردی نیز امام را «چشم و چراغ حوزه‌» می‌دانست. اما بعد از فوت آیت‌الله بروجردی، رویه‌ی امام در مبارزه تغییر یافت.   مرحله‌ی دوم: از پند و نصیحت شاه تا رهبری قیام خرداد 42   دوره‌ی دوم مبارزات امام، مقطعی کوتاه‌مدت است که بعد از وفات آیت‌الله بروجردی و مخالفت سرسختانه‌ی امام با تصویب لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی در سال 1341 آغاز می‌شود و با تبعید ایشان به ترکیه در سال 1343 به پایان می­رسد. بعد از وفات آیت‌الله بروجردی در دهم فروردین 1340، امام خمینی به شخصیت برجسته‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم تبدیل گشت ونخستین نام در فهرست چهارده‌نفره‌ی روزنامه‌ی کیهان حضرت آیت‌الله روح‌الله خمینی (ره) بود.»[3] برای اولین‌بار نام ایشان در مطبوعات و در روزنامه‌ی کیهان دوران پهلوی در فروردین 1340 مطرح شد.     امام خمینی (ره) در کتاب خود، ضمن حمله‏‌ی شدید به سیاست‌هاى رضاشاه، به طرح اجمالى ولایت فقیه می‌پردازند و «نهاد سلطنت را مشروط بر آنکه شاه به‌وسیله‌ی مجمعى از مجتهدان واجد شرایط و پیروان فقه اسلامى انتخاب شود و فقط تا زمانى که امکان جایگزین کردن نظام بهترى پدید آید، مجاز شناخته است.»   در این دوره، با مطرح شدن لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی و نیز حمله به مدرسه‌ی فیضیه‌ی قم، رویه‌ی مبارزاتی امام تغییر می‌کند و مبارزات سیاسی ایشان رسماً آغاز می­‌گردد. از آنجا که این لایحه بعد از سفر شاه به آمریکا مطرح گردیده بود، امام آن را دسیسه‌ی آمریکا می‌دانست. به همین دلیل، به نصیحت به شاه در جهت عدم سرسپردگی به بیگانگان می‌پردازد و از شاه می‌خواهد تا آلت دست بیگانگان نباشد و رویه‌ی مستقلی را پیش گیرد.   ماجرای «لایحه­ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی» در تیرماه 1341 را می‌توان اولین رویارویی جدی امام با حکومت در نظر گرفت که منجر به اعتراض امام گردید و امام آن‌ را «ضددین» و «زمینه‌ای برای نفوذ بهاییت به عرصه‌های مختلف کشور» نامید.این برخورد نقطه‌ی آغاز حرکت سیاسی روحانیت به رهبری امام علیه شاه بود.   امام با تحریم این لایحه، با نقدی آگاهانه که حاکی از تیزبینی و فراست خاص ایشان بود، از دولت مستقر می‌خواهد در جهت رفع انحراف‌های سیاسی تلاش نموده و قوانین را طوری اجرا نماید که با شرع مبین اسلام مغایرت نداشته باشد.همچنین امام به افشاگری علیه دسیسه‌های مشترک بهاییت و رژیم پهلوی با حمایت‌های دولت‌های استعماری پرداختند و فرقه‌ی ضاله‌ی بهاییت را یک حزب سیاسی خواندند.[4]   اعتراض امام به لوایح انجمن‌های ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید، واکنش تند رژیم پهلوی را به همراه داشت و شاه دستور حمله به مدرسه‌ی فیضیه قم و طالبیه‌ی تبریز و قتل‌عام مردم در 15 خرداد 1342 را صادر کرد که در جریان آن حوادث، تعداد زیادی از طلاب جوان و مردم بی‌گناه کشته و یا زخمی شدند. این واقعه که تبعید امام (ره) به ترکیه را به همراه داشت، باعث تغییر روش مبارزاتی امام خمینی نیز گردید. به‌گونه‌ای که اگر تا قبل از این، ایشان به دنبال پند و اندرز و نصیحت شاه و دولت بود، بعد از آن، انتقاد از شاه را در رأس برنامه‌ی مبارزاتی خود قرار داد و شخص شاه را مسئول بدبختی‌های جامعه معرفی کرد.   مرحله‌ی سوم: انتقاد از حکومت و روشنگری مردم   دوره‌ی سوم مبارزه‌ی سیاسی امام با انتقادات شدید ایشان نسبت به سیاست‌های رژیم پهلوی و به‌خصوص لایحه‌ی کاپیتولاسیون در مهر 1343 صورت می‌گیرد. «تصویب این لایحه از نظر امام خمینی به معنای تیر خلاص به استقلال نیم‌بند ایران بود. این کار در شرایطی انجام شد که رژیم همه‌ی مخالفان را سرکوب کرده و کسی یارای مخالفت علنی نداشت.»[5] بعد از انتقاد امام از قضیه‌ی کاپیتولاسیون، بسیاری از مردم نیز از مبارزات امام حمایت می‌کنند. همین امر باعث ترس رژیم و نهایتاً تبعید ایشان به ترکیه می‌گردد. در مقابل، امام نیز مبارزه‌ی خود را علنی و تمام‌عیار کردند و در طول تبعید، با کمترین امکانات از طریق نامه، بیانیه و... به آگاه‌سازی مردم در رابطه با واقعیات پرداختند و در همین رابطه فرمودند: «اکنون که [شاه] به گفته‌ی ما گوش نمی‌دهد، ما هم باید به یاری خدا مخالفین دین را سرنگون کنیم، حالا هر مقامی می‌خواهد باشد، خواه شاه مملکت، خواه دولت.»[6]   ایشان یک سال و یک ماه در ترکیه در تبعید به سر بردند و سپس در مهر 1344 به عراق منتقل شدند. امام در عراق نیز تمامی فعالیت­‌های رژیم شاه را به‌دقت زیر نظر داشتند و به بسیاری از اعمال خلاف شاه پرداختند. همچنان‌که به برگزاری جشن‌های 2500ساله‌ی شاهنشاهی واکنش نشان دادند و در بیانیه‌ای فرمودند: «دنیا بداند که این جشن­ها و عیاشی‌ها مربوط به ملت شریف و مسلمان ایران نیست و دایرکنندگان و شرکت‌کنندگان این جشن­ها خائن به اسلام و ملت ایران می‌باشند.»[7]   سخنرانی‌های ایشان، که در آن­ها مردم را به استقامت و ادامه‌ی قیام تا سرنگونی اساس سلطنت و تشکیل حکومت اسلامی دعوت می‌کردند، به وسیله‌ی هواداران ایشان تکثیر و در سطحی وسیع در ایران توزیع می‌شد.[8] همچنین ایشان با مطرح کردن بحث تشکیل حکومت اسلامی در نجف، در سال 1348، مشروعیت رژیم سلطنتی را زیر سؤال بردند.    با اوج‌گیری روند مبارزه‌ی امام خمینی، فرزند بزرگوار ایشان حاج مصطفی خمینی نیز به طرز مشکوکی به شهادت می­رسد. در مجموع در این دوره، فعالیت‌ها و مبارزات حضرت امام در خارج از کشور، روشنگری افکار عمومی مردم نسبت به ماهیت رژیم پهلوی و زمینه‌سازی برای انقلاب و دعوت مردم ایران به قیام علیه رژیم شاهنشاهی بود.   مرحله‌ی چهارم: رهبری انقلاب و مبارزه با رژیم سلطنتی
آخرین مرحله، برکناری رژیم سلطنتی و استقرار حکومت اسلامی در قالب نظام جمهوری اسلامی در کشور بود که با پیروزی انقلاب اسلامی تحقق پذیرفت. در این مرحله، زمانی که «تلاشش‌هایی اصلاح‌گرانه نتیجه نداد، نوبت به نهضت و خیزش مردمی و انقلاب و براندازی حکومت فاسد پهلوی رسید و امام با استقامت و شجاعت و بصیرت بالایی که داشت، در همه‌ی مراحل، اقدامات لازم و بایسته را به تمام و کمال انجام داد.»[9]   بُعد شگفت‌انگیز مبارزات امام در این مرحله این بود که ایشان هیچ نوع حزب سیاسی و یا نیروی نظامی در اختیار نداشت و هرگز از روش‌های مسلحانه برای رسیدن به اهداف خود استفاده نکرد.   امام چارچوب تئوریک نظام اسلامی را که در سال­های تبعید پی­ریزی نموده بود، در این مرحله به کار گرفت تا برای استقرار جمهوری اسلامی قرار دهد. وی توانست جریان انقلاب را به‌خوبی در دست بگیرد و آن را مدیریت کند. حرکت امام (ره) در این دوره، «نه تنها موج جدید بازگشت به اسلام را، که در میان اقشار تحصیل‌کرده و دانشجویی پا گرفته بود، در ابعاد گسترده‌ای تقویت نمود، بلکه در رابطه‌ی مذهب و سیاست و مذهب و حکومت در ایران تغییراتی پدید آورد.»[10] در واقع امام (ره) با مدیریت بسیاری از جریان‌های انقلاب، رهبری سیاسی و انقلابی خود را به اثبات رساند. قطعاً مبارزات او از عوامل اصلی پیروزی انقلاب بود. «مبارزات امام باعث شد تا شکافی آشکار و عمیق بین رژیم و مذهب پدید آید و موج اسلام‌گرایی که از اواسط دهه‌ی 1330 به وجود آمده بود، تقویت گردد.»[11]   در واقع بُعد شگفت‌انگیز مبارزات امام در این مرحله این بود که ایشان هیچ نوع حزب سیاسی و یا نیروی نظامی در اختیار نداشت و هرگز از روش­های مسلحانه برای رسیدن به اهداف خود استفاده نکرد.   در پایان باید گفت امام (ره) «پایه‌های تحلیل خود درباره‌ی قدرت را بر مطالعه‌ی شیوه‌ها و تاکتیک‌­ها استوار ساخت و براساس همین شیوه بود که توانست این قدرت گسترده و پراکنده را در راستای انقلاب اسلامی بسیج نماید.»[12] تاکتیک‌های که ناشی از آگاهی و بینش سیاسی خاص امام بود و متناسب با شرایط و مقتضیات جامعه به کار گرفته شد و در نهایت تا تحقق پیروزی انقلاب ادامه یافت.(*)   پی‌نوشت­ها: [1] امام خمینى، کشف‌الاسرار، ص 176. [2] همان، ص 176. [3] روزنامه‌ی کیهان، ش 5320، 12 فروردین 1340، ص 2 تا 15. [4] مسلمی، محمد (1390)، بازخوانی تحلیل نقش آیت‌الله بروجردی و امام خمینی (قدس سره) در مبارزه با اسلام‌ستیزی و نفوذ بهاییان در حکومت پهلوی، علوم سیاسی، مطالعات انقلاب اسلامی، شماره‌ی 25، ص 76. [5] فوزی، یحیی (1384)، اندیشه‌ی سیاسی امام خمینی (ره)، دفتر نشر معارف، ص 42. [6] گلی زواره، غلامرضا (1386)، «ریشه‌ها و میوه‌های قیام 15 خرداد 1342»، مجله‌ی حوزه، شماره 308. [7] تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی، مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ص 237 و 238. [8] کوثر: مجموعه‌ی سخنرانی­های حضرت امام خمینی (ره)، ج 1. [9] تقوی، محمدکاظم (1386)، سیمای آفتاب در آینه‌ی اسناد: سیری اجمالی در مجموعه‌ی «سیر مبارزات امام خمینی (ره) در آینه‌ی اسناد به روایت ساواک»، فقه و اصول: حکومت اسلامی، شماره‌ی 45، ص 216. [10] زیباکلام، صادق (1384)، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، انتشارات روزنه، ص 115. [11] زیباکلام، همان، ص 116 و 117. [12] ارضی، صغری، انقلاب اسلامی ایران و تأثیر آن بر نظریه‌های علوم اجتماعی، نشریه‌ی معرفت، شماره‌ی 98.   منیع: برهان  
https://www.cafetarikh.com/news/30583/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما