۱
plusresetminus
امساک اصفهانیان از قول سیاح آلمانی

امساك و صرفه‌جوئى اصفهانيان مشهور است و براى آنها داستانهائى درست كرده‌اند كه ما براى نمونه يكى از آنها را در زير نقل ميكنيم: گويند تاجر پيرى كه تازه رخت بسراى ديگر كشيده و ثروت قابل ملاحظه‌اى براى بازماندگان خود باقى گذارده است در زندگى باندازه‌اى در امساك و صرفه جوئى در خرج ميكوشيد كه در تمام عمر بجز يك قرص نان در شبانه‌روز چيز ديگرى نميخورد و به پسر خود فقط يكقرص نان ميداد روزى يكى از آشنايانش بحجرۀ او رفته و از پنيرى كه در همان روز خريده و خورده بود بى‌اندازه تعريف و توصيف كرد و تاجر را بهوس انداخت كه اقلا طعم آنرا بچشد،تاجر نامبرده هنگام عصر حجرۀ خود را بست و بدكان پنيرفروشى كه آشنايش باو معرفى كرده بود رفت و با پول مختصرى مقدار بسيار كمى از پنير خريد و بمنزل برد ولى قبل از اينكه بمنزل برسد پشيمان گرديد و بخود ملامت كرد كه چرا دست باتلاف مال زده و باسراف و تبذير پرداخته است.پس از آنكه بخانه رسيد شيشه‌اى طلبيد و پنير را در آن جاى داد و در آنرا محكم بست و در گنجه گذارد و به پسر گفت بتو قول ميدهم كه از اين ببعد در موقع نهار و شام بنان تنها اكتفا نخواهيم كرد پسر نيز از شنيدن اين خبر بسيار خوشوقت گرديد چون موقع خوردن شام رسيد پدر با نهايت سرور و نشاط در گنجه را باز كرد و شيشۀ پنير را برداشت و در ميان سفره گذاشت و نان خود را بشيشه ماليده خورد و به پسر خود نيز امر كرد كه چنين كند و شام با نشاط و سرور بى‌اندازه‌اى برگزار گرديد،روزهاى بعد هم در موقع نهار و شام همين عمل تكرار ميشد.يكروز تاجر ديرتر از معمول بخانه آمد و پسر خود را ديد كه نان خود را بدر گنجه ميمالد و ميخورد از مشاهده اين عمل برآشفت و با تغير و تشدد به پسر گفت:چه ميكنى؟ مگر ديوانه شده‌اى.پسر پاسخ داد مرا ببخشيد و عذرم را بپذيريد چون شما از موقع معمول هميشگى ديرتر بخانه آمديد و منهم فوق العاده گرسنه بودم و شيشه پنير هم حاضر نبود ناچار نان خود را بدر گنجه ماليده و ميخورم،مرد تاجر لگدى بشكم پسر خود زد و باو گفت:اى بچه شكم‌پرست آيا نميتوانستى صبر و شكيبائى كنى و يك روز نان را بدون پنير بخورى؟با اين اسراف و تبذير كه تو در پيش گرفته‌اى عنقريب من ورشكست خواهم شد.
https://www.cafetarikh.com/news/49439/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما