ادبیات فارسی، سرزمینی است که در آن جدیترین مفاهیم با شیرینترین لبخندها در هم تنیدهاند. طنز در این گستره، نه صرفاً ابزاری برای خنداندن، بلکه سلاحی زیرکانه برای نقد قدرت، روشنگری عرفانی و افشای ریاکاری اجتماعی بوده است. از شوخیهای گزندهٔ عبید زاکانی در عصر سلاطین تا هجوهای سیاسی هوشمندانه دهخدا در روزنامههای مشروطه، و حتی در پسِ رمز و رازهای عرفانی مولوی؛ طنز فارسی همواره آینهای دقیق برای بازتاب جامعه بوده است. در این کاوش، به لایههای پنهان این خندههای عمیق میپردازیم و نقش زبان ناب فارسی را در خلق این شاهکارهای طنزآمیز بررسی خواهیم کرد.




