یکی از درخشانترین و در عین حال بحثبرانگیزترین دورانهای حیات سیاسی قوام، مواجهه او با بحران تجزیه ایران در پی خروج نیروهای شوروی از ایران پس از جنگ جهانی دوم بود. در این مقطع، آذربایجان زیر سلطه نیروهای دموکراتیک (فرقه دموکرات) بود و شوروی علناً از تجزیه حمایت میکرد.




