یکی از محورهای اصلی مخالفت مردم با رژیم پهلوی مسالهی حجاب و رواج بیبند و باری در جامعه بود. اسناد موجود نشان میدهد که یکی از خواستههای اکثریت مردم کشور توجه به ارزشهای اسلامی و مقابله با اقدامات ضد فرهنگی رژیم پهلوی بوده است.
در دوره رضاشاه بخش مهمی از پولهای کشور به بانکهای نیویورک انتقال یافته بود. جالب است که این موضوع کاملا به صورت پنهانی صورت گرفته بود؛ اما وقوع برخی از مسائل باعث علنی شدن این موضوع شد و مقدار این پول توسط منابع مختلف ثبت شد.
در دوره پهلوی اول، روابط ایران با برخی از کشورهای خارجی کمرنگ شد و در مقابل رابطه با برخی از کشورها وارد فاز جدیدی شد. ترکیه از جمله کشورهایی است که رابطه با آن از ابعاد گوناگون حائز اهمیت است. زیرا این کشور و الگوی توسعه آن تأثیر زیادی بر رضا شاه داشت.
وقتی قانون کشف حجاب از سوی رضاشاه مطرح شد، جدیترین واکنش به آن از سوی حوزه علمیه و از طرف روحانیون شکل گرفت. واکنش حوزه علمیه به سیاست کشف حجاب، متفاوت بود. علاوه بر واکنش جمعی، برخی از روحانیون، خود پیشگام مبارزه شدند و دست به اعتراضات گسترده زدند. البته اعتراضات تنها به حوزه علمیه قم محدود نبود، بلکه حوزه علمیه شهرهای مختلف از جمله مشهد، تبریز و....
رضاشاه و محمدرضا پهلوی (ولیعهد) قبل از سوار شدن به قطار سلطنتی جهت عزیمت به شمال کشور در این تصویر دیده می شوند. راه آهن سراسری ایران در حقیقت یک خط آهن نظامی برای امپراتوری انگلیس بود و نه یک راه آهن تجارتی و ترانزیت یا مسافرتی برای ایرانیان . امپراتوری انگلیس از اینگونه راه آهن ها در همه مستعمرات خود از جمله هند و مستعمرات آفریقایی ساخته ...
یکی از مسائلی که در تاریخ معاصر ما نیاز به بررسی دارد، چرایی اسلامزدایی از جامعه است. این سؤال همواره مطرح است که چرا در دوران پهلوی اول و دوم، برای زدودن دین و نمادهای اسلامی از جامعه، تا این حد تلاش شده است؟ آیا عوامل خارجی، در مقابله رژیم پهلوی با اسلام دست داشتهاند؟ کشف حجاب در کشور ما، یک حرکت استبدادی و قلدرمآبانه علیه فرهنگ و ارزشهای اسلامی ...
اجرای طرح استعماری کشف حجاب در ایران با عنوان «تجدد نسوان» با اعمال فشار و خشونت زیادی همراه بود. بر اساس اسناد موجود امرای سیاسی و نظامی رژیم پهلوی از پیشگامان این طرح بودهاند.
سیاست کشف حجاب رضاشاه از زمان مطرح شدن آن تا تصویب قانونی، مسیر طولانی را دنبال کرد. این مسیر همراهان و مخالفان خاص خود را داشت. رجال دولتی، از جمله افراد و گروههایی بودند که واکنش متفاوتی نسبت به این سیاست اتخاذ کردند. چنانچه برخی از رجال، علاوه بر همراهی و موافقت، به پایهریزی تئوریک این سیاست پرداختند و برخی نیز به طور تلویحی و یا آشکار مخالفت ...
شاه سیاست متحدالشکل کردن لباس را به بهانههای مختلف وضع نمود. از جمله به این خاطر که لباس اهل علم و عموم مردم متفاوت باشد. اما در واقع سودای غربی سازی فرهنگ ایرانی را داشت و این سخنان تنها سیاست اعلامی بود که پشت آن یک سیاست اعمالی پنهان شده بود. از دیدگاه رضا شاه، متحدالشکل کردن لباس عاملی جهت توسعه کشور بود. در حالی که او تحت تأثیر سفر امانالله ...
بی حجاب کردن اجباری زنان ایرانی در نیمه دوم دهه 1310، از میان تمام سیاستهای تجددخواهانه رضاشاه، بیشترین سهم را در عدم محبوبیت او در میان ایرانیان داشت. در فاصله دی ماه 1314 تا استعفای شاه در سال 1320، پلیس و ژاندارمری ایران برای اعمال این ممنوعیت از زور استفاده کردند و بدین ترتیب به خصوصی ترین حریم زندگی نیمی از مردم تجاوز کردند
رضاشاه مراسمات سنتی ایرانیان را که بسیاری از آنان شامل مراسمات عزاداری برای امامان بود، منافی با توسعه میدانست و تصور میکرد با از بین بردن این مراسمات میتواند باعث پیشرفت و توسعه کشور شود. او درصدد بود مراسمات و آیینهای باستانی را با زور و تحکم جایگزین مراسمات مذهبی کند و از این طریق مذهب را از زندگی ایرانیان حذف نماید.
یکی از نمودهای ساخت استبدادی حکومت پهلوی اول را میتوان در سیاستهای اجباری و ناگهانی رضاشاه مشاهده کرد که طی آن بسیاری از افراد مجبور بودند کارهایی را که سنخیتی با فرهنگ عمومی آنها نداشت و برگرفته از فرهنگ غرب بود انجام دهند.
بیشتر زنها از زیر چادر بیرون آمدند و همان طور که سیاق کار طبقه نسوان است، گروهی از آنها هر روز در خودآرایی و خودنمایی گامی فراتر نهادند، فرنگی باب و فرنگی ماب شدند، پاره ای از آنها از فرنگی ها هم سر ]جلو[ زدند، اما باطن قضیه خلق و خو و طرز تفکر آنها همان بود که بود، ماند....
در 17 تیرماه 1305، جمعیت تمدن نسوان تهران درصدد برآمد که به بهانهی ترویج معارف و بسط افکار و تهذیب اخلاق و ترقی زنان، تئاتری با عنوان «تمدن نسوان» را به معرض نمایش گذارد. در لوای این شعارها، عادیسازی حضور زنان در مجالس و سست کردن اعتقادات آنان و بهخصوص تحریک آنان به بیحجابی مورد نظر بود.
تأثیر سفر به ترکیه در رضاشاه به حدی است که بعدها خطاب به محمود جم اظهار میدارد: «...از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که حجاب را دور انداختهاند... دیگر از هرچه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است.»
براساس این گزارش، در یک طرف افسری است که حاضر به تن دادن به این اقدام نیست و از طرف دیگر حکومتی است که نه تنها این فرد را «احمق» مینامد، بلکه خواهان اخراج وی در صورت «اصلاح نشدن» است.
زنان اشراف و رجال درباری اگرچه اکثرا، در 17 دی ماه 1314 به رفع حجاب پرداختند؛ اما در فراهم آوردن زمینه کشف حجاب و یا پیشبرد آن، در مقایسه با زنان طبقه روشنفکر و تحصیل کرده که با نظام جدید آموزشی و سیر تجددگرایی ارتباط بیشتری داشتند، فعالیت چشمگیری نکردند.
کشف حجاب در ایران پدیدهای ناشی از آشنایی با غرب و تجددخواهی افرادی است که افکار و زندگی غربی را تجربه کرده بودند. در حالی که نخستین نشانههای کشف حجاب را میتوان در دربار ناصرالدین شاه قاجار و سپس در محافل روشنفکری مشاهده نمود، رسمیت یافتن آن به دوره دیکتاتوری رضا شاه پهلوی باز میگردد.
آن را چرا نمیخواهی؟ این یکی چطور؟» عرض کردم «بلی». فرمودند: «منظور این تپه و آن تپه نیست. منظور من این است که دو دستگی و جدایی که بین ایران و ترکیه از چندین صد سال وجود دارد و همیشه به زیان هر دو کشور و به سود دشمنان مشترک ما بوده است از میان برود. مهم نیست که این تپه از آن که باشد . آنچه مهم است این است که ما با هم دوست باشیم.»